اگر متوجه و نگران این شدید که همه از شما متنفر هستند، بدانید که این یک احساس رایج است. به خصوص زمانی که برای اولین بار وارد یک صحنه اجتماعی جدید می شوید. صحنه اجتماعی جدید می تواند به معنای شغل جدید، دانشگاه یا حتی ملاقات با دوستان دوستانتان باشد.
همچنین میتواند احساسی باشد که اگر با استرسهای زیادی دست و پنجه نرم میکنید و در آن لحظات متوجه میشوید که دوستانتان بدون شما جایی رفتهاند، ظاهر میشود. و مطمئناً با دیدن عکسهایشان در اینستاگرام تشدید می شود.
این مقاله به این موضوع می پردازد که چرا ممکن است احساس کنید همه از شما متنفرند، چگونه افکار منفی را دوباره کنترل کنید و چگونه برای رفع این احساسات کمک بگیرید.
دلایلی که چرا ممکن است احساس کنید همه از شما متنفرند
دکتر آنیتا چلیپالا درمانگر و نویسنده خاطرنشان می کند که مردم اغلب درگیر سوگیری تایید هستند. به عبارت دیگر، افراد تمایل دارند بر روی نکات منفی تمرکز کنند و نکات مثبت را نادیده بگیرند. آنها حتی راه هایی برای تداوم باورهای منفی در مورد خود پیدا می کنند. مردم افکار خود را بدون اینکه بررسی کنند که درست هستند یا نه، باور می کنند.
این یک احساس رایج برای افرادی است که برای اولین بار مکان های جدید یا تغییراتی در زندگی را تجربه می کنند. دیدن عکس دوستانتان بدون شما در رسانه های اجتماعی قطعاً می تواند باعث ایجاد احساس کنار گذاشته شدن شود. و همچنین شنیدن در مورد یک رویداد اجتماعی که به آن دعوت نشده اید نیز می تواند این احساس را ایجاد کند.
این میتواند آرامش بخش باشد که بدانید تقریباً همه، یک زمانی چنین احساسی ممکن است پیدا کنند. چلیپالا میگوید دلیل رایجی که مردم این نگرانی را ابراز میکنند این است که احساس میکنند مردم نمیخواهند در کنار آنها باشند.
چلیپالا میگوید: «شناخت تحریفهای شناختی مهم است. من معمولاً میبینم که مردم حتی متوجه نمی شوند که تفکر آنها ناسالم است و این در واقع یک تحریف شناختی است.»
تحریفات شناختی رایج
بیایید نگاهی به برخی از الگوهای رایج افکار منفی بیندازیم که میتواند باعث شود کسی باور کند که همه آنها را دوست ندارند.
فکر کردن به همه یا هیچ
تفکر همه یا هیچ در میان افرادی که با افسردگی یا اضطراب دست و پنجه نرم می کنند رایج است. این زمانی است که متوجه می شوید هر فکری را به یک موقعیت واضح سیاه یا سفید تقسیم می کنید. به دنبال الگوهای فکری بگردید که در آن از کلماتی مانند “هرگز” یا “همیشه” استفاده میکنید.
فاجعه سازی
وقتی فاجعهسازی میکنید، هر اقدام کوچکی که انجام میدهید، در ذهن خود آن را به یک فاجعه تبدیل میکنید. مثلا اگر زمانی تولد یکی از دوستانتان را فراموش کردید، این نگرانی در شما ایجاد میشود که همه شما را بی ملاحظه می دانند و در نتیجه به این علت تصمیم گرفته اند شما را به تولدشان دعوت نکنند.
شخصی سازی
وقتی رخ میدهد که فرد هر موقعیتی را به خود میگیرد. در واقعیت، ممکن است دوست شما به دلیلی اضطراری و خانوادگی که هیچ ربطی به شما یا هر کاری که شما گفته اید یا انجام داده اید ندارد، با شما تماس نگرفته باشد.
فیلترهای ذهنی
این زمانی است که شما چیزهای خوب را نادیده می گیرید و تصمیم می گیرید روی یک چیز بد تمرکز کنید. بنابراین به جای یادآوری لحظات خوبی که با یکی از دوستانتان داشتهاید، مدام چیزی را به یاد می آورید که از گذشته پشیمان شده اید. حتی با وجود شواهدی که نشان می دهد این موضوع برای دوست شما مهم نیست.
عبور از این تحریفات شناختی نیاز به تمرین دارد.
چلیپالا می گوید: برای هر تحریف، می توانید جایگزین سالم تری را تمرین کنید. “به عنوان مثال، به جای اینکه چیزها را شخصی کنید و به خودتان بگیرید، بیرونی کردن چیزهایی را تمرین کنید که هیچ ربطی به شما ندارند. مثلا به این معنی نیست که مردم از شما متنفرند، فقط این است که آنها مشغول هستند یا باید یک رابطه جدید یا یک پروژه کاری را در اولویت قرار دهند.”
راه های سالم برای قالب بندی مجدد افکار
هنگامی که این افکار شروع به پدیدار شدن کردند، سعی کنید عوامل فوری را که ممکن است در این مسیر فکری نقش داشته باشد، مانند گوشه گیری یا به طور کلی عدم مطابقت با روال معمول، بشناسید.
واقعا از من متنفری؟
خودتان را به چالش بکشید تا به توضیحات جایگزین فکر کنید. “همچنین می توانید از مردم بازخورد بخواهید. از آنها بپرسید: “فکر می کنم از من متنفری. آیا این درست است؟” البته میتوانید با ملایمتتر هم به موضوع بپردازید: “جدیدا احساس میکنم تنها کسی هستم که مایل به ارتباط است. آیا چیزی شده؟ میخواهم مطمئن شوم که شما را ناراحت نکردهام یا به احساسات شما آسیب نزدم. ”
همچنین مهم است به خاطر داشته باشید که مردم اغلب به جزئیات کوچکی که شما انجام دادهاید، توجه نمی کنند. اگر نگران این هستید که در یک مهمانی حرف احمقانه ای زدید و به همین دلیل است که مردم شما را دعوت نمی کنند، به یاد داشته باشید که بیشتر مردم واقعاً به آن فکر نمی کنند. آنها هم مثل شما بیشتر درگیر این هستند که خودشان چه کارهایی کردهاند و چه عواقبی داشته است!
چلیپالا خاطرنشان می کند که مهم است که مردم این افکار منفی را بشناسند. تا به یک الگوی ذهنی رایج تبدیل نشوند که مغز شما در هنگام بروز مسائل خاص به آن روی می آورد.
واقعا در فکر دیگران چه میگذرد؟
یادآوری نتیجه ای که پس از نظرسنجی روانشناسان از غریبهها پس از اولین گفتگو و تعامل با دیگران، کشف شد، میتواند مفید باشد.
آنها دریافتند که همه بیشتر از آنچه فکر می کردند مورد پسند همسالان خود هستند. آنها همچنین دریافتند که همه افراد در طول یک تعامل بیشتر بر آنچه که میگویند یا انجام میدهند تمرکز میکنند تا رفتار دیگران.
از این نتیجه برای رفع نگرانی هایتان استفاده کنید.
چه اقدامات دیگری میتوانم انجام دهم؟
توجه داشته باشید که هنگام داشتن این احساسات ذهن شما درگیر تحریفات شناختی است. به آن چه واقعا در مغزتان در حال وقوع است فکر کنید.
به عنوان مثال، اگر متوجه شدید که در هنگام دعوا با دوستتان یا درگیری های خانوادگی، مستعد این نوع تفکر هستید، مطمئن شوید که به این نکته توجه کرده اید و روش های سالمی را برای تغییر مسیر تفکر خود تمرین می کنید.
اگر متوجه شدید که در مواجهه با سایر عوامل استرس زا دچار الگوی تحریف های شناختی می شوید، مراقبه یا سایر تکنیک های کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی را در نظر بگیرید.
اگر دوست دارید از مدیتیشن هندسی بر پایه دینامیک مغز (BBFGM) بیشتر بدانید، لینک زیر را ببینید:
اگر میخواهید با کسی همراه شوید تا به شما در مبارزه با این طرز تفکر کمک کند، به دنبال یک درمانگر شناختی-رفتاری باشید. به این ترتیب شما کسی را دارید که به شما کمک کند الگوهای فکری ناسازگار یا تحریف های شناختی را که اغلب تکرار می شوند، تشخیص دهید.
یک درمانگر همچنین میتواند به شما کمک کند تا راههایی برای اصلاح این الگوی تفکر که برای شما خاص و مؤثر است، بیابید.
راجع به درمان شناختی رفتاری بیشتر بدانید:
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روانشناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.