07136476172 - 09172030360 [email protected]

آیا عصبانیت بر مغزمان تاثیر می گذارد؟ با هم بشنویم :

مغز

مغز یک ارگان بسیار پیچیده است. همه چیز، از حرکت انگشتان تا ضربان قلب را کنترل و هماهنگ می کند. این ارگان، همچنین نقش مهمی در نحوه کنترل و پردازش احساسات دارد. متخصصان هنوز هم در مورد نقش مغز در طیف وسیعی از احساسات سوالات زیادی دارند. آنها ریشه احساساتی مانند ترس، عصبانیت، خوشبختی و عشق را یافته اند. مانند سایر احساسات، خشم در بدن ما و همچنین در ذهن ما تجربه می شود. در واقع، مجموعه ای پیچیده از رویدادهای فیزیولوژیکی (بدنی) وجود دارد که با عصبانی شدن ما رخ می دهد. احساسات  مانند عصبانیت تقریبا از درون ساختارهای بادام شکل در مغز ما شروع می شود که به آنها آمیگدال می گویند. آمیگدال مسئول شناسایی خطراتی است که سلامتی ما را تهدید می کند. زمانی که تهدیدات شناسایی می شوند، زنگ خطری را ارسال می کند که منجر به انجام اقداماتی برای محافظت از خود می شود.

آمیگدال

این بخش در هشدار دادن به ما در مورد تهدیدها کارآمد است. قبل از اینکه قشر مغز قادر به بررسی معقول بودن واکنش ما باشد، واکنش نشان می دهد. به عبارت دیگر، مغز ما به نحو خاصی سیم کشی شده است. قبل از اینکه بتوانیم عواقب اعمال خود را به درستی در نظر بگیریم، اقدام می کنیم. این بهانه ای برای رفتار بد نیست. مردم می توانند تکانه های پرخاشگرانه خود را کنترل کنند. شما نیز می توانید با کمی تمرین این پرخاش را کنترل کنید. در عوض، به این معنی است که یادگیری مدیریت صحیح خشم، مهارتی است که باید آموخته شود. وقتی عصبانی می شوید، عضلات بدنتان منقبض می شوند. در داخل مغز شما، مواد شیمیایی انتقال دهنده عصبی به نام کاتکول آمین ها آزاد می شود. باعث می شود شما یک انفجار انرژی را تجربه کنید که تا چند دقیقه طول می کشد.

انفجار انرژی

این انفجار انرژی پشت میل خشمگین رایج برای انجام اقدامات حفاظتی فوری است. همزمان ضربان قلب شما افزایش می یابد. فشار خون شما بالا رفته و سرعت تنفس شما نیز زیاد می گردد. صورت شما ممکن است برافروخته شود. زیرا جریان خون افزایش یافته وارد اندام ها و اندام های شما می شود تا برای اقدام فیزیکی آماده شود. توجه شما محدود می شود و روی هدف خشم شما قفل می شود. به زودی نمی توانید به هیچ چیز دیگری توجه کنید. به‌سرعت، انتقال‌دهنده‌های عصبی و هورمون‌های اضافی مغز (از جمله آدرنالین و نورآدرنالین) آزاد می‌شوند. در نتیجه باعث ایجاد حالت برانگیختگی پایدار می‌شوند. شما اکنون آماده مبارزه هستید.

احساسات از کجا می آیند؟

سیستم لیمبیک، گروهی از ساختارهای بهم پیوسته است که در اعماق مغز قرار دارد. این بخش از مغز، مسئول پاسخ های رفتاری و عاطفی است. هیپوتالاموس، هیپوکمپ و آمیگدال جزء سیستم لیمبیک هستند.

  1. هیپوتالاموس پاسخ های عاطفی را کنترل می کند. این بخش در پاسخ های جنسی، ترشح هورمون و تنظیم دمای بدن نیز نقش دارد.
  2. هیپوکمپ به حفظ و بازیابی خاطرات کمک می کند. همچنین در درک ابعاد فضایی محیط اطراف نیز نقش دارد.
  3. آمیگدال به هماهنگی پاسخ های احساسی کمک می کند. این ساختار نقش مهمی در کنترل ترس و عصبانیت دارد.

در این سیستم، شکنج سینگولیت و پاراهیپوکمپ بر روحیه، انگیزه و قضاوت تاثیر می گذارند.

از دیدگاه بیولوژیکی، ترس احساس مهمی است. این پاسخ، با تحریک آمیگدال و به دنبال آن هیپوتالاموس ایجاد می شود. به همین دلیل در اثر آسیب آمیگدال در نتیجه ضربات مغزی، فرد به موقعیت های ترسناک، دیگر پاسخ نمی دهد.

 

پاسخ جنگ و گریز

با تحریک آمیگدال و سپس هیپوتالاموس، پاسخ جنگ و گریز در فرد آغاز می شود. سپس سیگنال هایی برای تولید هورمون کورتیزول به غده فوق کلیه فرستاده می شود. با ورود این هورمون به جریان خون، تغییراتی فیزیکی در فرد ایجاد می شود. در نتیجه، ریت ضربان قلب، میزان تنفس، قند خون و میزان تعریق در فرد بالا می رود. آمیگدال علاوه بر آغاز پاسخ جنگ و گریز، در یادگیری ترس نیز نقش دارد. فرآیندی که در آن فرد بین موقعیت های خاص و احساس ترس ارتباط برقرار می کند. دقیقاً مانند ترس، عصبانیت نیز پاسخی به تهدیدها یا عوامل استرس زا در محیط است. زمانیکه شخص در شرایطی باشد که به نظرش خطرناک است و راه فراری ندارد، با پرخاش پاسخ می دهد. موانعی که از رسیدن افراد به هدفشان جلوگیری می کنند نیز سبب سرخوردگی و در نهایت عصبانیت می گردند.

نواحی مغزی مربوط به عصبانیت و خوشبختی

عصبانیت نیز مانند ترس با تحریک آمیگدال و هیپوتالاموس آغاز می شود. علاوه بر این، ممکن است قسمت هایی از قشر پیش پیشانی نیز در عصبانیت نقش داشته باشد. مطالعات نشان داده است که آسیب به ناحیه پیش پیشانی منجر به عدم کنترل عصبانیت و پرخاش گری می شود.

خوشبختی به حالت کلی رفاه یا رضایت اشاره دارد. عموما احساس خوشبختی با افکار و احساسات مثبت همراه است. مطالعات تصویربرداری مغز، نشان می دهد که پاسخ شادی تا حدودی از قشر لیمبیک سرچشمه می گیرد. مناطق دیگری نیز در بازیابی خاطرات، حفظ تمرکز و توجه در محیط نقش دارند.

طبق مطالعات انجام شده، افرادی که حجم ماده خاکستری بیشتری در precuneus سمت راست خود دارند، شادتر اند. کارشناسان تصور می کنند که precuneus اطلاعات خاصی را پردازش کرده و آنها را به احساس خوشبختی تبدیل می کند. با تصور خاطرات خوبی که با عزیزانتان داشته اید احساس خوشبختی می کنید.

مدیریت عصبانیت

دانشمندان به امید راهی برای کنترل عصبانیت، ماهیت آن را بررسی می کنند. وقتی ترمزهای احساسی از کار می افتند، افسردگی و عصبانیت اغلب دست به دست هم می دهند. پژوهشگران در بیمارستان ماساچوست، ماهیت خشم را در بیماران مبتلا به افسردگی بررسی کرده اند. برخی بیماران در هنگام عصبانیت، فریاد می زنند، بعضی هم وسیله ای را پرتاب می کنند. نکته جالب توجه این بود که با پایان افسردگی، حملات خشم در بیماران متوقف شد. درک این پیوند می تواند بینش ارزشمندی در مورد این اختلالات و درمان آنها ارائه دهد.

این پژوهش ها در مورد افراد سالم، بدون هیچ نشانه ای از افسردگی و اپیزودهای عصبانیت، نیز آغاز گردید. آن ها از تصویربرداری توموگرافی با انتشار پوزیترون برای بررسی فعالیت بخش هایی از مغز در هنگام عصبانیت استفاده کردند. شبیه سازی عصبانیت در افراد با یادآوری خاطرات بد انجام شد.

نتایج پژوهش

مشاهده کردند با شروع احساس عصبانیت، فعالیت در آمیگدال افزایش می یابد. بخشی از قشر پیشانی، درست بالای چشم، نیز درگیر می شود. بین افراد سالم، این احساس با فعال شدن کرتکس پیشانی، به سرعت اتفاق افتاد. در افراد افسرده که مستعد حملات خشم هستند، این ترمز عصبی به خوبی فعالیت نمی کند. در مطالعه دیگری، دانشمندان دریافتند که در افراد مبتلا به افسردگی اساسی و حملات عصبانیت، قشر پیشانی فعال نمی شود. بلکه فعالیت در آمیگدال افزایش یافته و از این پس، فرد قادر به کنترل احساسش نیست.

طبق تحقیقات بیمارستانMcLean، عصبانیت ظاهراً بی ضرر، ممکن است باعث آسیب نامرئی به مغز کودکان خردسال شود. همچنین سوء استفاده کلامی والدین و همسالان باعث ایجاد تغییراتی در مغز می شود که تا بزرگسالی ادامه دارد. آخرین تحقیقات دکتر مارتین تیچر نشان می دهد که سوء استفاده کلامی، در کل، بر رشد کودکان تأثیر متفاوتی می گذارد.

سروتونین و دوپامین باعث پرخاشگری در مگس های میوه می شوند.

ادوارد کراویتز، استاد جراحی عصب شناسی، موضوع عصبانیت و پرخاشگری را در مگس میوه مطالعه می کند. می گوید: “ما نمی دانیم چه زمانی مگس ها عصبانی هستند.” “ما نمی توانیم از حیوانات احساسشان را بپرسیم.”

وی ادعا می کند که این رفتار پرخاشگرانه ذاتی است. چنین تحقیقاتی، اگرچه به طور مستقیم به خشم انسان ترجمه نمی شود. اما می تواند در مورد خصومت و عصبانیت به دانشمندان بینش دهد. او مگس ها را به عنوان مدلی برای تحریک ژنتیکی انتخاب کرد.زیرا مگس ها را می توان به سرعت و در انزوای کامل پرورش داد.

مگس ها در هنگام رقابت برای دستیابی به منابعی مانند غذا یا جفت، رفتارهای پرخاشگرانه نشان می دهند. در ابتدا، همه ی آنها به یک روش می جنگند. اما با گذشت زمان، بین برندگان و بازندگان تفاوت هایی نمایان می شود. کراویتز می گوید: مگس ها کمتر با رقبایی که قبلاً به آنها باخته اند می جنگند.

 

جزئیات مطالعه

وی در تحقیقات اخیرش از مگس های تراریخته استفاده می کند. در این مگس های تراریخته، او می تواند نورون های حاوی سروتونین و دوپامین را به طور انتخابی روشن و خاموش کند. تا مشخص کند که این نورون ها در پرخاشگری، عصبانیت، شدت مبارزه و ایجاد دستورات نوک زدن چه نقشی دارند.

به نظر او، سروتونین برای شدت مبارزه بسیار مهم است. بدون آن، مگس ها با اشتیاق نبرد نمی کنند. در مقابل، به نظر می رسد دوپامین از پرخاشگری جلوگیری می کند. در غیاب آن، مگس ها با شدت بیشتری مبارزه می کنند. کراویتز و همکارانش قصد دارند نورونهای خاص درگیر را جدا کرده و مدارهای حاکم بر این رفتارها را بررسی کنند.

اگرچه ارتباط چنین یافته هایی با انسان و اختلالات خلقی آنها وسوسه انگیز است. وی می گوید: “ما اصول کلی نحوه عملکرد این مدارهای عصبی را دنبال می کنیم.

منبع: https://hms.harvard.edu/magazine/science-emotion/anger-management

چه طور از احساس خشم و عصبانیت به نفع خودمان استفاده کنیم؟

چرا عصبانی می شوم؟

به این مقاله امتیاز دهید