ارتباطات، داستان فیناس گیج
فیناس گیج یک کارگر ساخت و ساز راه آهن در دهه 1800 بود. او دچار یک حادثه وحشتناک شد. در حین کار، در اثر انفجار، یک میله آهنی ضخیم به طور کامل از پیشانی او عبور کرد. ممکن است فکر کنید این تصادف او را به شدت مجروح می کند یا حتی بدتر از آن، او را می کشد! اما نه. با وجود تخریب بخشهایی از قسمت جلویی مغزش، این اتفاق وحشتناک تأثیر بسیار کمی بر او گذاشت. در کمال تعجب. فینیاس گیج بلافاصله پس از تصادف به هوش آمد. اما تعامل و ارتباطات او تحت تاثیر قرار گرفت.
او با وجود داشتن سوراخی در پیشانی، هنوز می توانست راه برود. صحبت کند و تقریباً 12 سال دیگر به زندگی ادامه داد. آیا این مشاهدات شگفتانگیز میتواند به این معنی باشد که قشر جلوی پیشانی درست بالای چشمان شما در هدایت رفتارهای پیچیده نقش دارد، برای عملکرد روزانه مهم نیست؟
آیا قشر جلوی مغز عملکردهای دیگری دارد که ما هنوز آنها را درک نمی کنیم؟ می دانیم که به دلایل نامعلومی، شرکت راه آهن پس از حادثه از استخدام مجدد او خودداری کرد. علاوه بر این، چند داستانی که در مورد رفتار فیناس گیج پس از تصادف وجود دارد. نشان می دهد که شخصیت و نگرش او نسبت به دیگران به نحوی تغییر کرده است و دوستان می گویند که گیج “دیگر گیج نیست”.
ارتباطات و علوم اعصاب
علوم اعصاب همچنان به ما چیزهای جدیدی در مورد نقش قشر جلوی مغز در زندگی روزمره ما می آموزد. از خود بپرسید: آیا همان چیزهای شخصی را که به خانواده و دوستان خود می گویید، مانند یک خاطره ارزشمند، به یک غریبه می گویید؟ دانشمندان دریافتند که بیمارانی که آسیب جدی به قشر جلوی مغز داشتند، این چیزهای شخصی را به غریبه ها می گفتند. حتی اگر بعد از آن احساس خجالت می کردند.
اما، چرا بیماران توجه نکردند که با یک غریبه صحبت می کنند؟ ممکن است قشر جلوی مغز برای تنظیم ارتباط ما ضروری باشد. یعنی انتقال یک فکر یا ایده از فردی به فرد دیگر بر اساس شخصی که با او در ارتباط هستیم؟
استفاده از یک بازی کامپیوتری برای بررسی ارتباطات
چگونه می توانیم بررسی کنیم که آیا قشر جلوی مغز برای تنظیم ارتباطات ما (نحوه صحبت با دیگران و انواع چیزهایی که به آنها می گوییم) بسته به شخصی که با آنها ارتباط برقرار می کنیم ضروری است؟
یکی از راههای یافتن پاسخ به این سوال این است که:
واقعاً نحوه تنظیم ارتباطات خود را هنگام برقراری ارتباط با افراد مختلف اندازهگیری کنید. آسیب مغزی می تواند به دلیل نیروی خارجی (تروما) باشد. ممکن است در اثر نیروی داخلی مانند فشار ناشی از تومور یا بیماری عصبی رخ دهد. به منظور اندازه گیری تغییرات در ارتباطات، ما یک بازی رایانه ای طراحی کردیم. بازی ای که در آن شرکت کنندگان از یک نشانه پرنده برای برقراری ارتباط با شخص دیگری از طریق صفحه رایانه استفاده کردند. بدون اینکه واقعاً بتوانند آن شریک را ببینند یا با آن صحبت کنند.
این شکل “آنلاین” ارتباط برای آزمایش ما دو مزیت دارد.
ابتدا، حرکات پرنده روی صفحه کامپیوتر امکان اندازه گیری دقیق رفتارهای ارتباطی هر شرکت کننده را فراهم می کند. این به ما راهی می دهد تا تعیین کنیم که آیا این رفتارها بسته به اینکه شرکت کننده با چه کسی ارتباط برقرار می کند تنظیم می شود یا خیر.
دوم، این واقعیت که شرکت کنندگان نمی توانند شریک خود را ببینند. به شرکت کنندگان اجازه می دهد تا به شرکت کنندگان بگوییم که به نوبت با دو شریک مختلف بازی می کنند. در حالی که در واقع فقط یکی وجود دارد! به این ترتیب، میتوانیم مطمئن شویم که «دو شریک» به یک شکل رفتار میکنند. به ما امکان میدهد مطمئن باشیم که تفاوتهایی که در نحوه برقراری ارتباط شرکتکنندگان مشاهده میکنیم، تنها ناشی از تفاوتهایی است که آنها معتقدند با آنها ارتباط برقرار میکنند.
هدف از این بازی رایانه ای
این است که شرکت کننده به شریک خود توضیح دهد که یک بلوط در کجای صفحه بازی قرار دارد. بلوط می تواند روی هر یک از دایره های سفید باشد.
شرکتکننده میتواند با حرکت دادن نشانه پرنده روی صفحه بازی، «توضیح دهد» که بلوط کجاست. شریک میتواند حرکات پرنده شرکتکننده را روی صفحه نمایش جداگانهاش در زمان واقعی ببیند. سپس میتواند سنجاب را به دایرهای منتقل می کند. دایره ای که فکر میکند شرکتکننده سعی دارد به او بگوید بلوط پنهان شده است.
شریک نیز انتخاب خود را انجام می دهد. سپس هر دو بازیکن در مورد اینکه آیا آنها با موفقیت ارتباط برقرار کرده اند و مکان بلوط را پیدا کرده اند بازخورد دریافت می کنند.
بازی ارتباطی با دو شریک مختلف، یک کودک و یک بزرگسال.
به اینصورت در یک اتاق جداگانه با صفحه نمایش کامپیوتر خود مینشینند. در واقع، شرکت کنندگان با یک نفر که با محققان کار می کرد تعامل داشتند.
آن شریک نمیدانست که شرکتکننده فکر میکند مقابل کودک بازی میکند یا بزرگسال. تا بتوانیم مطمئن شویم که رفتارهای شریک در هر دو مورد یکسان است.
یک مطالعه قبلی با استفاده از این بازی انجام شد. نتایج نشان داد:
- باورهای شرکتکننده در مورد سن و تواناییهای شریک زندگیشان مهم است. ممکن است نحوه برقراری ارتباط با شریک زندگیشان را تغییر دهد.
در آن مطالعه، کودکان 5 ساله زمانی که معتقد بودند با یک کودک نوپا 2 ساله ارتباط برقرار می کنند، برای مدت طولانی تری با پرنده روی محل بلوط مکث کردند. تا زمانی که فکر می کردند با فردی هم سن و سال خود ارتباط برقرار می کنند. ما این تنظیمات را در ارتباطات در زندگی روزمره خود نیز انجام می دهیم!
آیا تا به حال متوجه مواردی در رفتارتان شده اید؟ مثلا این که هنگام برقراری ارتباط با فردی بسیار کوچکتر از خود، آهسته تر صحبت می کنید؟ یا ممکن است از کلمات ساده تری استفاده کنید؟
آیا بیماران با مشکل قشرجلوی مغز میتوانند نحوه برقراری ارتباط با شرکای خود را تغییر دهند؟
بیماران میتوانستند محل بلوط را به شرکای خود به خوبی به افراد کنترل کننده منتقل کنند. هر سه گروه – بیماران پری فرونتال، کنترل ضایعات، و کنترل سالم – همین رفتار را داشتند. اما تفاوت مهمی بین رفتارهای ارتباطی بیماران با مشکل قشر پیش پیشانی و رفتارهای دو گروه دیگر مشاهده شد.
بیماران (عدم آسیب به قشر جلوی مغز) و افراد سالم زمانی که معتقد بودند با یک کودک ارتباط برقرار می کنند، زمان بیشتری را صرف معلق ماندن روی محل بلوط می کردند. تا زمانی که فکر می کردند با یک شریک بزرگسال ارتباط برقرار می کنند.
این تفاوت در مدت زمان معلق ماندن روی دایره با بلوط در بیماران با آسیب به جلوی مغز مشاهده نشد. آنها در هنگام برقراری ارتباط با کودک در مقایسه با شریک بزرگسال مدت طولانی تری را روی آن مکان صرف نکردند.
نتیجه گیری
در مجموع، یافتههای ما به ما گفت که پیشبینی ما درست بود. افراد مبتلا به آسیب مغزی جلوی مغز دیگر ارتباط خود را بر اساس شخصی که با او در ارتباط هستند تنظیم نمیکنند.
جالب اینجاست که آسیب به ناحیه پیشانی به هیچ وجه توانایی یا انگیزه برقراری ارتباط را، همانطور که مردم تصور می کردند، مختل نمی کند. این بیماران هنوز به طور موثر ارتباط برقرار می کنند. در واقع مدت زمان بیشتری را نیز صرف معلق شدن بر روی دایره های مهم روی صفحه بازی می کنند.
با این حال، آنها چه فکر میکردند با یک کودک دیگر یا با یک بزرگسال ارتباط برقرار میکنند، این کار را انجام میدادند. در حالی که گروههای کنترل، بسته به اینکه فکر میکردند با یک کودک یا بزرگسال ارتباط برقرار میکنند، ارتباط خود را به خوبی تنظیم کردند.
این نتایج به ما می گوید که قشر جلوی مغز برای خود ارتباط ضروری نیست. همانطور که در مورد فینیاس گیج دیدیم. در عین حال، نتایج توضیح میدهد که چرا افراد مبتلا به آسیب مغزی جلوی مغز ممکن است رفتارهای ناخوشایند اجتماعی در زندگی روزمره از خود نشان دهند. مانند اینکه به غریبهها نوع اطلاعات شخصی را که معمولاً فقط با خانواده و دوستان به اشتراک میگذارید بگویید. بنابراین، دفعه بعد که با کسی ارتباط برقرار می کنید، به یاد داشته باشید که از قشر جلوی مغز، ناحیه مغز درست بالای چشمانتان، برای تنظیم ارتباط خود با آن شخص استفاده می کنید.
چنان چه دچار آسیب های مغزی باشید، ما در انستیتو سلامت مغز دانا در کنارتان هستیم.
منبع: Human Communication and the Brain · Frontiers for Young Minds (frontiersin.org)
درباره نویسنده
خجسته رحیمی جابری، پژوهشگر دکترای تخصصی علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز و نویسنده وب سایت انستیتو سلامت مغز دانا. زمینه کاری تخصصی ایشان مشکلات حافظه و آلزایمر است وی بیش از 20 مقاله معتبر بین المللی در این زمینه به چاپ رسانده است. می توانید پژوهش های او را در اینجا (کلیک کنید) دنبال کنید.