در طول زندگی فرد، تجربه یک رویداد استرس زا در زندگی می تواند منجر به بروز علائم افسردگی، حتی بدون علائم بالینی شود. به عنوان مثال، شکست روابط یک اتفاق نسبتاً متداول است و علاوه بر افزایش خطر ابتلا به یک اختلال افسردگی اساسی، یک عامل خطرناک برای کیفیت زندگی است.
مطالعات در حالت استراحت تصاویر پزشکی در علوم اعصاب، به طور فزاینده ای ارتباط غیر طبیعی کل مغز را در بیماران مبتلا به افسردگی مشخص کرده است. اما در حال حاضر مشخص نیست که آیا علائم افسردگی در افراد بدون تشخیص بالینی، دارای زیربناهای عصبی قابل اعتماد می باشد؟ بنابراین، توجه کافی به آن نشده است و داده های عصبی قابل اطمینان کافی در رابطه با علائم افسردگی وجود ندارد که ممکن است برخی از افراد در برخی از زمان های زندگی خود بدون تشخیص بالینی، در معرض یک وضعیت استرس زا قرار بگیرند.
تحقیقات منتشر شده در نسخه آنلاین ژورنال NeuroImage: Clinical در تاریخ 26 می، بررسی می کند که آیا تفاوتهای فردی در شدت علائم افسردگی به دنبال شکست یک رابطه، با تغییر در فعالیت کل مغز در حالت استراحت همراه است؟
این مطالعه توسط Sonsoles Alonso Martínez، تحت نظارت گوستاوو دکو، استاد تحقیقات ICREA با گروه فناوری اطلاعات و ارتباطات (DTIC) و مدیر مرکز مغز و شناخت (CBC) در UPF، و نویسنده همکار این مطالعه به همراه اعضای مراکز تحقیقاتی در دانشگاه های اروپایی، صورت گرفته است.
“در این مطالعه، ما با استفاده از مجموعه داده 69 شرکت کننده با درجات مختلف علائم افسردگی پس از شکست روابط، پیچیدگی دینامیکی مغز را در حالت استراحت بررسی کردیم. گوستاوو دکو، مؤلف این مطالعه اظهار داشت: ما فرض کردیم که سطح بیشتری از علائم افسردگی گزارش شده توسط خود افراد، با کاهش تنوع فضایی و زمانی در سازماندهی عملکردی مغز، همراه است.
تجزیه و تحلیل این داده ها، توانایی یک منطقه خاص را برای شروع تکثیر فعالیت عصبی (به عنوان مثال احتراق) به سایر مناطق نشان می دهد که به نوبه خود، یکپارچه سازی ظرفیت مغز برای پیوند و تبادل اطلاعات را منعکس می کند.
“ما بررسی کردیم که آیا شدت علائم افسردگی در افرادی که علائم بالینی را بروز نمی دهند، با تغییر در پیچیدگی دینامیکی مغز در حالت استراحت همراه است. در سطح کلی، یک اندازه گیری کلی از تبادل ارتباطات و تنوع زمانی انجام شد. تنوع زمانی، میزان انعطاف پذیری پویا را نشان می دهد، همچنین به آن متاستاز گفته می شود.
نتایج تحقیق نشان داد که شدت علائم افسردگی با نقص توانایی مغز در ادغام و پردازش اطلاعات در سطح کلی، به مرور زمان، همراه است. علاوه بر این، محققان دریافتند که اکثر علائم افسردگی با کاهش تنوع مکانی (یعنی سلسله مراتب) و کاهش تنوع زمانی (به عنوان مثال، متاستاز بودن) در سازمان عملکردی مغز همراه است.
با توجه به شواهد در حال رشد که نشان دهنده پویایی حالت استراحت تغییر یافته در بین اختلالات اعصاب و روان است، “نتایج ما در یک نمونه از جمعیت غیر بالینی (در عین حال آسیب پذیر) نشان می دهد بررسی پیچیدگی پویایی مغز، به عنوان یک نشانگر خطر بالقوه برای سلامت روان است.
برای اطلاعات بیشتر به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.
منبع:
“Reduced spatiotemporal brain dynamics are associated with increased depressive symptoms after a relationship breakup”. by Sonsoles Alonso Martínez, Jan-Bernard C. Marsman, Morten L. Kringelbach, Gustavo Deco, Gert J. ter Horst.
NeuroImage: Clinical
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.