خسته شدم از زندگی (فریاد خاموش رنجهای روان!) با هم بشنویم:
در میان هیاهوی زندگی، گاه صدایی خاموش به گوش میرسد که از عمق وجود آدمی برمیخیزد: “خسته شدم از زندگی.” این جمله کوتاه، دریچهای به دنیای پر رمز و راز رنجهای روان میگشاید و حکایتی از نبرد درونی انسان با تاریکیهای ذهن را بازگو میکند.
احساس خستگی از زندگی، ریشه در اعماق روان انسان دارد و میتواند ناشی از طیف گستردهای از مسائل روانشناختی باشد. در این بخش، به بررسی عمیقتر برخی از این مسائل و راهکارهای تخصصی برای رهایی از آنها میپردازیم.
علائم خسته شدن از زندگی
علائم جسمی
- سردرد
- درد معده/ مشکلات رودهای
- خستگی
- بیماریهای مکرر
- تغییرات در اشتها/ خواب
علائم احساسی
- درماندگی
- تحریکپذیری
- احساسات غیرقابل کنترل
- احساس مرگ
- بدبینی
- احساس شکست یا تردید به خود
- کاهش رضایت
- احساس جدایی یا تنهایی در جهان
- از دست دادن انگیزه
علائم رفتاری
- کاهش عملکرد در کارهای روزمره
- تغییرات در اشتها و وزن
- کنارهگیری یا انزوا
- خودکشی
- به تعویق انداختن کارها
- عصبانیتهای ناگهانی
- استفاده از مواد مخدر برای کنار آمدن با مشکلات
افسردگی: غول بیرحمی که رنگ زندگی را میزداید
مهمترین دلیلی ه افراد می گویند خسته شدم از زندگی، افسردگی است. افسردگی یک وضعیت پزشکی پیچیده است. این بیماری میتواند بر تمام جنبههای زندگی فرد تأثیر بگذارد، از روابط شخصی گرفته تا سلامت جسمی. و البته بر سلامت روان نیز تأثیر میگذارد.
افراد افسرده اغلب احساس ناامیدی را تجربه میکنند، افسردگی میتواند لذت یا خوشی را از چیزهایی که مردم دوست دارند، بگیرد. از دست دادن علاقه یا کناره گیری از فعالیتهایی که قبلاً مورد انتظار بود – ورزش، سرگرمی، بیرون رفتن با دوستان – اغلب نشانهای از افسردگی اساسی است.
افسردگی، غول بیرحمی است که روح انسان را در تاریکی مطلق فرو میبرد. در این تاریکی، فرد احساس غم و اندوه عمیق، بیتفاوتی نسبت به فعالیتهای لذتبخش، از دست دادن میل و انگیزه، و افکار منفی و خودویرانگر را تجربه میکند.
افسردگی میتواند مانند یک ابر سیاه، تمام جنبههای زندگی فرد را تحت الشعاع قرار دهد و او را از لذتها، روابط و دستاوردهایش محروم کند.
سارا زنی 35 ساله است که به تازگی شغل خود را از دست داده است. او روزها را در خانه میگذراند و هیچ انگیزهای برای انجام کارهای روزمره ندارد. سارا به طور فزایندهای احساس غم و اندوه میکند و افکار منفی درباره خود و آیندهاش دارد. او از دوستان و خانواده خود کناره میگیرد و دیگر از فعالیتهایی که قبلاً از آنها لذت میبرد، لذت نمیبرد. سارا به احتمال زیاد از افسردگی رنج میبرد.
راهکار: خوشبختانه، افسردگی قابل درمان است. درمانهای مختلفی مانند درمان شناختی-رفتاری (CBT)، دارو درمانی و فناوری های عصبی مثل تحریک مغز میتوانند به افراد مبتلا به افسردگی کمک کنند تا علائم خود را کنترل کرده و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
اضطراب: طوفانی درونی که آرامش را میبلعد
اضطراب، طوفانی درونی است که آرامش را از جان انسان میرباید. در این طوفان، فرد نگرانیهای بیدلیل و مبالغهآمیز، احساس بیقراری و تنش، تپش قلب، تعریق، و لرزش را تجربه میکند.
اضطراب میتواند مانند یک طوفان سهمگین، زندگی فرد را مختل کند و او را از تمرکز، تصمیمگیری و انجام فعالیتهای روزمره باز دارد.
مثال: علی مردی 25 ساله است که به تازگی برای یک مصاحبه شغلی مهم آماده میشود. او شب قبل از مصاحبه دچار اضطراب شدید میشود و به سختی میتواند بخوابد. صبح روز مصاحبه، علی احساس بیقراری و تنش میکند و تپش قلب و تعریق دارد. اضطراب او باعث میشود که در طول مصاحبه تمرکز خود را از دست بدهد و عملکرد ضعیفی داشته باشد. علی به احتمال زیاد از اضطراب رنج میبرد.
راهکار: اضطراب نیز قابل درمان است. درمانهای مختلفی مانند CBT، دارو درمانی و فناوری های عصبی مثل بایوفیدبک میتوانند به افراد مبتلا به اضطراب کمک کنند تا علائم خود را کنترل کرده و کیفیت زندگی خود را بهبود بخشند.
وسواس فکری-عملی: اسارت در چرخهای بیانتها
وسواس فکری-عملی، زنجیری نامرئی است که ذهن انسان را به اسارت خود در میآورد. در این چرخه بیانتها، فرد افکار وسواسی ناخواسته و آزاردهنده، و رفتارهای اجباری برای کاهش اضطراب ناشی از این افکار را تجربه میکند. او مدام میگوید از این زندگی خسته شدم.
وسواس فکری-عملی میتواند مانند یک زندان نامرئی، زندگی فرد را محدود کند و او را از انجام فعالیتهای عادی و لذت بردن از زندگی باز دارد.
مثال: مریم زنی 40 ساله است که به طور وسواسی نگران میکروبها است. او دائماً دستهای خود را میشوید و خانه خود را به طور وسواسی تمیز میکند. مریم از افکار وسواسی درباره میکروبها رنج میبرد و برای کاهش اضطراب ناشی از این افکار، مجبور است دائماً دستهای خود را بشوید و خانه خود را تمیز کند. این رفتارهای اجباری زمان زیادی از او میگیرد و او را از انجام فعالیتهای دیگر باز میدارد. مریم به احتمال زیاد از وس
فرسودگی شغلی: سوختن در آتش بیمهری به خود
یکی دیگر از دلایلی که افراد می گویند خسته شدم از زندگی فرسودگی شغلی است، فرسودگی شغلی، وضعیتی است که در اثر استرس مزمن ناشی از کار ایجاد میشود. علائم فرسودگی شغلی شامل خستگی مفرط، احساس بیتفاوتی نسبت به کار، کاهش بهرهوری، بدبینی، و کنارهگیری از روابط اجتماعی است.
فرسودگی شغلی میتواند مانند آتشی سوزان، انرژی و انگیزه فرد را از بین ببرد و او را در باتلاق ناامیدی گرفتار کند.
مثال: رضا کارمند 45 سالهای است که در یک شرکت پرمشغله کار میکند. او به طور مداوم تحت فشار کاری بالایی قرار دارد و ساعات زیادی را در محل کار میگذراند. رضا اخیراً احساس خستگی مفرط کرده است و دیگر انگیزهای برای کار ندارد. او در خانه بیحوصله است و از همکاران و دوستانش فاصله میگیرد. رضا به احتمال زیاد از فرسودگی شغلی رنج میبرد.
راهکار: فرسودگی شغلی قابل پیشگیری و درمان است. با ایجاد تعادل بین کار و زندگی، مدیریت استرس، و برقراری مرزهای سالم میتوان از فرسودگی شغلی پیشگیری کرد. درمان فرسودگی شغلی ممکن است شامل رواندرمانی، تغییر سبک زندگی، و در برخی موارد، مرخصی طولانیمدت از کار باشد.
خسته از زندگی زناشویی؟
زندگی زناشویی، مانند هر رابطهای دیگر، فراز و نشیبهای خود را دارد. گاهی اوقات، ممکن است احساس کنید که از همسرتان دور شدهاید، شور و اشتیاق اولیه از بین رفته و دیگر از زندگی مشترکتان راضی نیستید. اگر در چنین شرایطی هستید و میگویید از این زندگی خسته شدم، ناامید نشوید. راهحلهایی برای احیای عشق و صمیمیت در زندگی زناشویی وجود دارد که میتوانید با کمک آنها دوباره به زندگی مشترکتان جان ببخشید.
علائم خستگی از زندگی زناشویی:
- کاهش صمیمیت: دیگر مانند گذشته با همسرتان صمیمی نیستید و از لحاظ عاطفی از یکدیگر فاصله گرفتهاید.
- مشاجره و بحث و جدلهای مکرر: به طور مرتب با همسرتان بر سر مسائل مختلف بحث و جدل میکنید و نمیتوانید به تفاهم برسید.
- از دست دادن علاقه: دیگر به همسرتان مانند قبل علاقه ندارید و از گذراندن وقت با او لذت نمیبرید.
- فقدان احترام: دیگر برای همسرتان احترام قائل نیستید و به او توهین میکنید یا او را تحقیر میکنید.
- بیتفاوتی: نسبت به همسرتان و زندگی مشترکتان بیتفاوت هستید و هیچ تلاشی برای بهبود اوضاع نمیکنید.
راهحلهایی برای احیای عشق و صمیمیت:
- ارتباطات را بهبود ببخشید: با همسرتان به طور منظم و صمیمی صحبت کنید. به حرفهای او با دقت گوش دهید و سعی کنید احساسات او را درک کنید.
- زمان با کیفیتی را با هم بگذرانید: از مشغلههای روزانه خود فاصله بگیرید و زمانی را به طور خاص برای با هم بودن و گذراندن وقت با کیفیت با همسرتان اختصاص دهید.
- به یکدیگر محبت و توجه نشان دهید: به همسرتان ابراز محبت کنید، از او تعریف و تمجید کنید و به او نشان دهید که برایتان چقدر مهم است.
- سعی در حل مشکلاتتان داشته باشید: به جای اینکه از مشکلاتتان فرار کنید، با همسرتان برای حل آنها تلاش کنید.
- در صورت نیاز از کمک متخصصان استفاده کنید: اگر به تنهایی نمیتوانید مشکلاتتان را حل کنید، از یک مشاور یا روانشناس کمک بگیرید.
به یاد داشته باشید که احیای عشق و صمیمیت در زندگی زناشویی زمان و تلاش میبرد. ناامید نشوید و برای رسیدن به زندگی مشترکی شاد و موفق، به تلاش خود ادامه دهید.
دریافت کمک
از زندگی خسته شدهاید؟ کلینیک سلامت مغز دانا در کنار شماست!
آیا احساس میکنید که دیگر از زندگی لذت نمیبرید؟ آیا روزمرگی شما را فرسوده کرده و امیدی برای آینده نمیبینید؟
اگر درگیر افسردگی، اضطراب، یا سایر مشکلات سلامت روان هستید، تنها نیستید. کلینیک سلامت مغز دانا در شیراز با مجربترین متخصصان و بهروزترین روشها، در کنار شماست تا به شما در بازیابی سلامت روان و شادکامی در زندگیتان کمک کند.
خدمات ما در کلینیک سلامت مغز دانا:
- ارزیابی و تشخیص دقیق: متخصصان ما با انجام مصاحبههای تخصصی و تستهای روانشناختی، به طور دقیق مشکل شما را تشخیص میدهند.
- درمانهای روانشناختی: ارائه انواع روشهای درمانی مانند CBT، EMDR، رواندرمانی فردی و گروهی، و زوجدرمانی متناسب با نیاز شما.
- درمانهای دارویی: در صورت نیاز، از داروهای ضدافسردگی و ضد اضطراب تحت نظر پزشک متخصص استفاده میشود.
- گروههای حمایتی: برگزاری گروههای حمایتی برای افراد با مشکلات مشابه تا بتوانید با دیگران در تجربیات خود سهیم شده و از آنها حمایت و راهنمایی دریافت کنید.
- استفاده از پیشرفته ترین فناوری های عصبی
افسردگی بر میلیونها نفر تأثیر میگذارد، اما گزینههای بیشمار برای درمان وجود دارد، از تغییر سبک زندگی تا داروها. مهم نیست که فرد چه مسیری را انتخاب میکند، درخواست کمک حرفهای اولین قدم مهم برای شروع احساس بهتر است.
اگر احساس خستگی از زندگی میکنید، لطفاً به دنبال کمک حرفهای باشید. یک روانشناس یا مشاور مجاز میتواند به شما در تشخیص علت رنجهای درونیتان کمک کند و یک برنامه درمانی مناسب برای بهبود شرایطتان ارائه دهد. به یاد داشته باشید، شما تنها نیستید و کمک در دسترس است.
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.