عزاداری و افسردگی تجربیات جداگانه ای هستند، اما هر دو دارای علائم غم و اندوه شدید هستند و می توانند از نظر روحی و جسمی فرد را تحت تاثیر قرار دهند. ممکن است فردی که عزادار است احساس کند غم و اندوه او افسردگی است، اما افسردگی می تواند بدون هیچ محرک خارجی به وجود بیاید.
تحقیقات نشان داده است که غم و اندوه یا از دست دادن عزیز می تواند منجر به اختلال افسردگی اساسی و سایر شرایط فیزیولوژیکی مرتبط با افسردگی شود. تئوری ها نشان می دهد که مسیر عصبی غم و اندوه می تواند باعث شود انتقال دهنده های عصبی سیستم پاداش را در مغز متوقف کنند و در نتیجه افسردگی ایجاد کنند.
طبق گفتههای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماریها (CDC)، از هر 6 نفر، 1 نفر در طول زندگی خود دچار افسردگی میشود که دلایل بالقوه مختلفی مانند علل محیطی، موقعیتی، ژنتیکی، بیولوژیکی یا روانی دارد.
غم و اندوه ناشی از از دست دادن کسی یا چیزی نزدیک به یک فرد، می تواند منجر به علائمی شود که مانند غم و اندوه عمیق یا افسردگی است. غم و اندوه پیچیده (CG) یا اختلال عزای طولانی مدت زمانی رخ می دهد که چنین احساساتی با گذشت زمان از بین نرود.
مهم است که به یاد داشته باشید که غم و اندوه و افسردگی هر دو احساسات پیچیده ای برای هر فرد هستند و نیازی به قرار دادن منظم در زیر برچسب ها ندارند.
این مقاله تفاوت ها و شباهت های افسردگی و عزاداری را توضیح می دهد. همچنین راه های مقابله با هر دو را به تفصیل شرح می دهد.
مؤسسه ملی سلامت روان (NIMH) بیان میکند که افسردگی یک اختلال خلقی شدید است که بر احساس، فکر یا عمل شخص تأثیر میگذارد. علت دقیق افسردگی ناشناخته است، اما میتواند ناشی از مسائل مربوط به تنظیم خلق و خو در مغز، موقعیتهای استرسزای زندگی، ژنتیک و محیط باشد.
اما عزاداری یک علت قابل شناسایی دارد. منظور از عزاداری، اندوه شدید از دست دادن عزیزی است. غم و اندوه ممکن است احساس شود یا حتی منجر به افسردگی شود، اما ریشه هر کدام می تواند متفاوت باشد. غم و اندوه می تواند در بسیاری از موقعیت هایی که از دست دادن وجود دارد رخ دهد.
عزادار بودن می تواند شامل موارد زیر نیز باشد:
- پایان یک رابطه یا طلاق
- از دست دادن شغل
- دریافت تشخیص یک بیماری مزمن یا شدید
عزاداری یک واکنش طبیعی انسان به از دست دادن است و نتیجه احساساتی است که وقتی کسی یا چیزی که دوستش دارید دیگر وجود ندارد تجربه می شود. عزاداری معمولاً به صورت مرحلهای حرکت میکند که منجر به پذیرش میشود و در نهایت فرد احساس بهتری میکند. با این حال، افسردگی ممکن است هیچ علت قابل شناسایی نداشته باشد و می تواند به طور نامحدود ادامه یابد.
تفاوت های اصلی عزاداری و افسردگی عبارتند از:
عزاداری: دارای علت یا ریشه قابل شناسایی است. افسردگی: هیچ علت یا ریشه قابل شناسایی ندارد.
عزاداری: احساسات دردناک به صورت موجی می آیند، اما همچنین حاوی خاطرات شاد از عزیز از دست رفته هستند. افسردگی: احساسات منفی همواره وجود دارند.
عزاداری: عزت نفس تحت تأثیر قرار نمی گیرد. افسردگی: دارای احساس بیزاری از خود و عزت نفس پایین است
عزاداری: یک فرآیند طبیعی و یک واکنش عاطفی است. افسردگی: اختلالی قابل تشخیص است.
عزاداری: فرد هنوز هم می تواند احساس لذت کند افسردگی: ناتوانی در احساس لذت
عزاداری و سلامت روان
پیش از این، راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM) بیان کرده بود که پزشکان باید از تشخیص اختلال افسردگی اساسی در 2 ماه اول پس از مرگ یکی از عزیزان خودداری کنند. با این حال، این استثناء سوگ اکنون حذف شده است، تا نقش افسردگی اساسی در طول سوگ نادیده گرفته نشود یا شانس درمان صحیح از بین نرود.
اختلال سوگ طولانی مدت
اختلال عزاداری طولانی مدت زمانی رخ می دهد که روند طبیعی سوگ بیش از 1 سال ادامه داشته باشد و در زندگی روزمره فرد اختلال ایجاد کند.
با توجه به انجمن روانپزشکی آمریکا (APA)، علائم عبارتند از:
- احساس اینکه بخشی از وجود فرد مرده است، که به عنوان اختلال هویت شناخته می شود
- اجتناب از یادآوری در مورد عزیز متوفی
- احساس خشم یا اندوه عمیق
- مشکل در زندگی کردن مثل همیشه، مانند گذراندن وقت با خانواده یا دوستان دیگر، یا رفتن به محل کار
- ناتوانی در احساس احساسات، بی حسی
- تنهایی شدید یا جدایی از دیگران
تا 10 درصد از بزرگسالان اختلال عزاداری طولانی مدت را تجربه خواهند کرد. کسانی که سابقه قبلی افسردگی یا سایر اختلالات مانند اختلال دوقطبی دارند، بیشتر احتمال دارد اختلال عزاداری طولانی مدت را تجربه کنند.
داشتن اختلال سوگ طولانی مدت در DSM به پزشکان اجازه می دهد تا بین سوگ استاندارد و نوع سوگ پایدار و در نهایت ناتوان کننده تمایز قائل شوند.
شباهت های عزادری و افسردگی
شباهت اصلی عزاداری و افسردگی، احساس درد عاطفی و غم عمیق است.
شباهت های دیگر ممکن است شامل موارد زیر باشد:
- اغلب گریه کردن
- احساس ناراحتی عاطفی
- تغییرات در اشتها
- تغییر در عادات خواب مانند خواب زیاد یا کم
- طغیان خشم
مقابله با اندوه و افسردگی
اغلب، ممکن است یک فرد آنقدر غم و اندوه را تجربه کند که علائم افسردگی را احساس کند. درمان یا روشهای مقابله با افسردگی میتواند شامل دارو باشد، اما این به خود بیمار و پزشک بستگی دارد که تصمیم بگیرند که آیا درمان اندوه سوگ با داروها درست است یا خیر.
انجمن روانپزشکی آمریکا APA می گوید مقابله با اندوه سوگ می تواند شامل موارد زیر باشد:
- مشارکت در مراقبت از خود
- علنا صحبت کردن در مورد عزیزان
- پذیرش احساسات و درک چگونگی بازگشت احساسات به صورت موجی
- صحبت با یک متخصص سلامت روان
- کمک به دیگران برای کنار آمدن با غم خود
- روان درمانی، که می تواند به فرد کمک کند تا احساسات خود را درک کند و راه هایی برای مدیریت آنها بیابد
درمان افسردگی نیز می تواند شامل روان درمانی باشد، اما درمان های دیگر عبارتند از:
نوروفیدبک
علوم اعصاب ثابت کرده است که تمرینات مکرر شبکه های مغزی، مانند تمرینهای مرتبط با نوروفیدبک، توانایی تغییر شکل مغز را دارد. این موضوع به بهینه سازی الگوهای امواج مغزی کمک می کند و در عین حال ارتباطات بین نورون ها و شبکه ها را تقویت می کند.
درمان نوروفیدبک همچنین سیستم عصبی پاراسمپاتیک را بهبود می بخشد و در عین حال فشار خون و ضربان قلب را کاهش می دهد. پس از 20 تا 60 جلسه نوروفیدبک، بسیاری از بیماران کاهش علائم اضطراب و افسردگی خود را تجربه می کنند.
اگر میخواهید از نوروفیدبک و چگونگی انجام آن بیشتر بدانید این مطلب را از دست ندهید:
تحریک مغناطیسی مغز
اگر از افسردگی شدید رنج می برید که به دارو مقاوم بوده است، درمان TMS ممکن است یک گزینه باشد. درمان با تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) یک درمان غیرتهاجمی است. پالس های انرژی مغناطیسی مکرر را به مناطقی از مغز که در خلق و خوی درگیر هستند هدایت می کند. این پالس های مغناطیسی بدون درد از جمجمه عبور می کنند و سلول های مغزی را تحریک می کنند.این موضوع می تواند ارتباط بین قسمت های مختلف مغز را بهبود بخشد و علائم افسردگی را کاهش دهد.
تحریک ترانس کرانیال (tDCS)
تحریک فرا جمجمه ای یک ابزار نویدبخش جدید است که بر پایه نوآوری ها در علم استوار است. و به کسانی که با افسردگی دست و پنجه نرم می کنند امید می دهد. تحریک فراجمجمه ای مغز میتواند به عنوان یک ابزار مفید در یک رویکرد جامع برای بهبودی طولانی مدت و پایدار بیماران استفاده شود.
در طول یک جلسه، بیماران میتوانند احساس بهبود خلق و خو و احساس آرامش یا تمرکزی کنند که قبلاً نداشتند. حتی پس از پایان جلسه، مغز میتواند به لطف نورپلاستیسیتی یا توانایی طبیعی خود برای تغییر، به سیم کشی مجدد و بهبود خود ادامه دهد. بیماران میتوانند با جلسات مکرر دستاوردها را تثبیت کنند. و پزشکان می توانند تغییرات طولانی مدت در مغز را با تکنیک های تصویربرداری (مانند fMRI یا qEEG) بررسی کنند.
درباره درمان افسردگی بدون دارو با تحریک الکتریکی مغز tDCS بیشتر بدانید:
حرف آخر
متخصصان درمان های مختلفی را برای افسردگی ارائه می دهند. بیشتر شامل یک جزء روان درمانی و همچنین یک جزء دارویی به شکل داروهای ضد افسردگی است.
داروهای ضد افسردگی طبیعی که در بالا مورد بحث قرار گرفت، یعنی مکملها و ویتامینها، درمانهای جایگزین و تغییرات سبک زندگی، میتوانند به شما در مقابله با افسردگی و حتی کاهش علائم کمک کنند.
در پایان…
لطفا همیشه به خاطر داشته باشید که میتوانید در حال خود تغییر ایجاد کنید و یک زندگی بدون افسردگی داشته باشید،شاید چند روش را امتحان کرده باشید و جواب نگرفته باشید اما بدانید هنوز راه هایی وجود دارند که منتظر شما هستند تا زندگی خود را نجات دهید و آنطور زندگی کنید که لیاقت دارید و دوست دارید.در این راه حمایت دیگران و درمان های جدید را در نظر بگیرید.
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روانشناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.