برای کسی که هرگز آن را تجربه نکرده است، تصور احساس مرده بودن از درون سخت است. و کسانی که با آن دست و پنجه نرم کرده اند ممکن است همیشه کلمات مناسبی برای توضیح سردرگمی، غمگینی و بی حسی ناشی از این احساس نداشته باشند.
احساس مرده بودن از درون به این معناست که پردازش احساساتی مانند شادی و غم دشوار است. وقتی احساس می کنید “از درون مرده اید”، احساسات لحن کسل کننده ای را به خود می گیرند. احساس مردگی از درون ممکن است باعث شود که زندگی مانند یک رویداد کسل کننده به نظر برسد، رویدادی که هیچ هدف یا پایانی ندارد. می تواند باعث ایجاد یک رویکرد بسیار منفک به زندگی روزمره شود.
گاهی اوقات، این احساس ممکن است کوتاه مدت باشد و به همان سرعتی که می آید از بین برود. گاهی اوقات، این احساسات می تواند بیش از روزها یا هفته ها طول بکشد و سال ها طول بکشد و باعث ایجاد احساس پوچی مزمن شود.
وقتی از درون احساس می کنید مرده اید، ممکن است همیشه مشخص نباشد که این تغییرات نشان دهنده چیست. ما علائمی را که باید مراقب آنها باشیم و همچنین شرایطی که ممکن است مسئول ایجاد احساس مردگی و پوچی باشند را بررسی خواهیم کرد. از آنجایی که این حالت ذهنی قابل کنترل است، ما همچنین راه‌های مختلف برای بهبود این احساسات را بررسی خواهیم کرد.
علائمی که نشان می دهد از درون احساس می کنید مرده اید
فرقی نمی‌کند که فردی در اوج حرفه‌اش باشد، سالم‌ترین رابطه‌اش را پشت سر بگذارد یا در موقعیتی راحت در زندگی باشد، هر کسی می‌تواند از درون احساس کند که مرده است.
اما در حالی که این احساس ممکن است تصادفی به نظر برسد، برخی از تجربیات رایج وجود دارد که باید در فردی که در درون خود احساس می‌کند مرده است، مراقب آن باشید. در زیر به آنها پرداخته می شود.
احساس مرده بودن از درون: شما احساس می کنید که هیچ هدفی ندارید
برای اکثر مردم، احساس هدف، انگیزه برای بلند شدن از رختخواب در صبح را فراهم می کند. خواه کمک به پایان دادن به گرمایش جهانی، کمک به جمعیت بی خانمان، یا رسیدن به سالم ترین نسخه ممکن از خود باشد. دانستن اینکه باید هر روز وظایفی برای نزدیک شدن به این اهداف انجام داد، می تواند یک منبع انگیزه باشد.
اما وقتی انسان در درون خود احساس مرگ می کند، این هدف از بین می رود. هر روز با علامت سوال در 24 ساعت آینده ظاهر می شود. این احساسات می تواند زندگی روزمره را خسته کننده و غیر جذاب کند.
زیر سوال بردن معنای زندگی
طبیعی است که تعجب کنیم که ما در این سیاره چه می کنیم، وقتی می میریم چه اتفاقی می افتد، یا آیا آخرت وجود دارد.
اما این افکار زودگذر هستند، به ویژه به این دلیل که پاسخ های مشخصی برای سؤالات وجودی وجود ندارد.
با این حال، وقتی از درون احساس می‌کنید که مرده‌اید، معنای زندگی به یک تثبیت تبدیل می‌شود. پرسش هایی که می پرسند هدف زندگی چیست، و آیا وجود ارزش آن را دارد، غالب می شود.
حالت بی حسی ثابت
احساس مردگی در درون باعث ایجاد احساس بی‌حسی دائمی می‌شود. احساس یا بیان احساساتی مانند شادی یا غم دشوار می شود. زندگی کم و بیش حالتی یکنواخت به خود می گیرد و لحظات شادی یا درد در این حالت تأثیری اندک و یا بدون تأثیر دارد.
شما احساس تنهایی می کنید
وقتی از درون احساس می‌کنید مرده‌اید، تماشای حرکت دیگران با هدفمندی می‌تواند احساس انزوا کند. دانستن اینکه افراد تحت تاثیر لحظات شاد، برخوردهای خشمگین یا شرایط غمگین هستند، می تواند شما را وادار کند که این فقدان احساسات را پنهان کنید.
این می تواند اشتراک گذاری پوچی شما را دشوار کند و ممکن است احساسات پوچی را بدتر کند.
ممکن است از نظر فیزیکی احساس خالی بودن کنید
احساسات راه مهمی برای ارتباط با دنیا هستند. هنگامی که پردازش احساسات دشوار می شود، ممکن است احساس کنید که در حال تجربه یک نسخه توخالی از خودتان هستید. وقتی در درون خود احساس مرگ می کنید، غیر معمول نیست که احساس کنید با یک خلاء درونی زندگی می کنید.
شرایطی که باعث می شود در درون خود احساس مردگی کنید
تعدادی از دلایل روانی، بیولوژیکی یا پزشکی ممکن است مسئول احساس مداوم بی حسی باشد.
افسردگی
افسردگی یک اختلال خلقی بسیار شایع است. به دلیل ایجاد احساسات مداوم غم و اندوه برجسته است و می تواند با تغییر در غذا خوردن، خستگی و گاهی اوقات دردهای بدن همراه باشد. با این حال، یکی از علائم قابل توجه این وضعیت، احساس مداوم بی تفاوتی است.
یک فرد افسرده ممکن است دیگر از چیزهایی که زمانی هیجان انگیز بوده اند لذت نبرد. این شرایط زندگی و نقطه وجود را نامشخص می کند. در موارد بسیار جدی، افسردگی می تواند منجر به افکار خودکشی شود.
وقتی فردی احساس «خالی بودن» می‌کند، ممکن است نشان‌دهنده این باشد که فرد در حال تجربه افسردگی است.
اختلال استرس پس از سانحه یا PTSD
اختلال استرس پس از سانحه پس از آن رخ می دهد که فردی یک تجربه آسیب زا را تجربه کرده است. باعث ایجاد تعدادی تغییرات در بدن مانند کابوس دیدن، اضطراب و فلاش بک به خاطرات گذشته می شود.
از آنجایی که PTSD می تواند منجر به این شود که کسی دیگر احساس سابق را نداشته باشد، ممکن است توصیف کنند که در درون خود احساس مرگ می کنند.
هنگامی که احساسات به دنبال یک تروما خاموش می شوند، احساس بی حسی و پوچی می تواند به دنبال داشته باشد. این فرآیند به عنوان بی حسی عاطفی شناخته می شود و می تواند باعث شود که فرد در درون خود احساس مرده بودن کند.
اثرات داروها
برای کمک به مدیریت و درمان شرایطی مانند افسردگی و اضطراب، دارو درمانی یک رویکرد رایج است. با این حال، در حالی که داروهایی مانند مهارکننده‌های انتخابی بازجذب سروتونین (SSRIs) به علائم این بیماری‌ها کمک می‌کنند، اما بر نحوه پردازش احساسات مغز نیز تأثیر می‌گذارند.
گاهی اوقات در افرادی که از این داروهای ضد افسردگی استفاده می‌کنند، احساس بی‌تفاوتی و همچنین بی‌تفاوتی عاطفی (پاسخ عاطفی محدود به رویدادها) گزارش می‌شود.
احساسات سرکوب شده
در برخی موارد، مقابله با احساسات بسیار دشوار است که در عوض دفن و فراموش می شوند. در حالی که این به عنوان یک مکانیسم مقابله با احساسات منفی قابل درک است، گاهی اوقات می تواند به احساسات لذت بخش نیز سرایت کند.
وقتی احساسات از بین می روند، این می تواند به تجربه احساس مرده بودن از درون کمک کند.
مسخ شخصیت
هنگامی که احساس می کنید از خارج از بدن خود را مشاهده می کنید، این ممکن است یک مورد از پدیده تجزیه کننده مسخ شخصیت باشد.
این حالت زمانی رخ می دهد که فرد احساس کند از خود جدا شده است. می تواند احساس کند که زندگی را مانند وجود شخص دیگری تجربه می کنید. یک فرد ممکن است احساس کند ارتباط خود را با بدن، ذهن و محیط خود قطع می کند و باعث می شود در درون خود احساس خالی بودن کند.
اختلال شخصیت مرزی
احساس پوچی مزمن یکی از علائم شناخته شده اختلال شخصیت مرزی (BPD) است و ارتباط نزدیکی با احساس ناامیدی و تنهایی دارد.
چگونه با احساس مرده بودن از درون کنار بیاییم
هنگامی که احساساتی که با آن دست و پنجه نرم می کنید، مردگی یا بی حسی است، به طور قابل درک دشوار است که انگیزه برای برداشتن گام هایی برای احساس بهتر جمع آوری کنید.
جستجوی کمک حرفه ای از طریق درمان یکی از قابل اعتمادترین راه ها برای مدیریت چالش های سلامت روان است.
این می تواند به شما کمک کند ریشه های احساس مردگی خود را کشف کنید و به شما کمک کند تا احساس ارتباط و سرزندگی بیشتری داشته باشید.
در صورت امکان، تلاش برای مراقبت از خود مانند ورزش کردن، مدیتیشن و یادداشت روزانه می تواند به بهبود وضعیت عاطفی کمک کند.
حرف آخر
احساسات ما شخصیت ما و نحوه تعامل ما با دنیای اطراف را شکل می دهد. به همین دلیل است که احساس قطع ارتباط، یا بدتر از آن، عدم درک احساسات خود، می تواند بسیار دشوار باشد. عوامل مختلفی ممکن است مسئول این حالت باشند، اما صرف نظر از دلیل، روش‌هایی مانند درمان اختلالات سلامت روان و تنظیم سبک زندگی می‌توانند به احساسات ما کمک کنند.
از کمک گرفتن دریغ نکنید و بدانید سلامت روان شما مهم ترین چیز است. در انستیتو سلامت مغز دانا مفتخریم با ارائه تکنیک‌های علمی به بهبود عملکرد مغز شما کمک کنیم.مغز ما تا حد زیادی تعیین می کند که چه کسی هستیم، چه کاری انجام می دهیم و چگونه رفتار می‌کنیم. برنامه های جامع ما می تواند به شما کمک کند تا سلامت روان خود را ارتقا بخشید. اگر می‌خواهید درباره روش‌هایی که می‌توانید مغز خود را به سلامت بهینه برگردانید، بیشتر بدانید، با ما تماس بگیرید.
منابع:
- Klonsky ED. What is emptiness? Clarifying the 7th criterion for borderline personality disorder. J Pers Disord. 2008;22(4):418-426. doi:10.1521/pedi.2008.22.4.418
- Lanius RA, Terpou BA, McKinnon MC. The sense of self in the aftermath of trauma: lessons from the default mode network in posttraumatic stress disorder. Eur J Psychotraumatol. 2020;11(1):1807703. Published 2020 Oct 23. doi:10.1080/20008198.2020.1807703
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توان‌بخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روان‌شناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.