برخی از ارزشمندترین لحظات دانشمندان زمانی است که با یک مشکل سخت یا یک کار دشوار روبرو می شوند. حل یک مانع عمده روش شناختی. طراحی یک آزمایش زیبا. ایجاد حس یک نتیجه گیج کننده. کار بر روی یک مدل جدید یا نوشتن یک مقاله یا پیشنهاد کمک مالی. چالش های فکری هستند که یک حرفه در علم را بسیار هیجان انگیز می کنند.
اما انجام کارهای سخت در واقع سخت است. این می تواند ما را ناامید و سنگین کند و باعث اضطراب و استرس شود. ما میتوانیم برای حفظ تمرکز روی کارهای سختمان. از جمله کارهایی که از آن لذت میبریم و مشتاقانه آرزوی انجام آن را داریم. مبارزه کنیم. ما اغلب کار بر روی کارهای سخت. مانند شروع به نوشتن مقاله یا انجام تجزیه و تحلیل داده های پیچیده را به تعویق می اندازیم. به نفع بردن سریع از کارهای ساده تر. مانند تنظیم دقیق یک شکل. سازماندهی تقویم.
تعویق کارها
در اواخر سال 2020. من کتابی با عنوان On Task منتشر کردم. در مورد علوم اعصاب کنترل شناختی: عملکرد ذهنی که به ما امکان می دهد اهداف و برنامه های خود را با اقدامات خود مرتبط کنیم. این دقیقاً به این مشکل مربوط می شود که چگونه کارها را انجام می دهیم.
از این رو. طعنه آمیز است که نوشتن کتابی در مورد اینکه چگونه مغز ما وظایف را انجام می دهد. خود کار دشواری بود. من از نوشتن کتاب لذت بردم و برای هدف ارزش قائل شدم. اما لحظاتی وجود داشت که پیدا کردن کلمات برای انتقال یک ایده پیچیده واقعاً دشوار بود. و کار بر روی کتاب هرگز فوری ترین کار در کار روزمره من نبود. بنابراین تعیین زمان برای نوشتن چالش برانگیز بود و فکر می کردم لازم است.
ممکن است شما کتابی ننویسید. اما همه مشکلات کارهای دشوار را تجربه می کنند. آنها با قرنطینه. تحصیل در خانه و سایر تغییرات سبک زندگی به دلیل همهگیری بدتر شدهاند. همه افراد دچار حملات اهمال کاری یا اجتناب از کار و احساس گناه ناشی از آن می شوند. اجتناب کامل از این تجربیات وجود ندارد. اما برخی از استراتژی ها وجود دارد که می تواند به ما کمک کند تمرکز خود را حفظ کنیم.
فضا ایجاد کنید
برای حل مشکلات سخت. مغز نیاز به دسترسی آماده به اطلاعات. برنامه ها. رویه ها و دانشی دارد که از آن استفاده خواهد کرد. دانشمندان شناختی از این دانش وظیفه جمعی به عنوان مجموعه وظایف یاد می کنند. با این حال. مجموعه وظایف همیشه فوراً در دسترس نیست: ما نمیتوانیم همه آنها را همیشه در فضای کاری ذهنی محدود خود یا «حافظه کاری» خود فعال نگه داریم.
به عنوان مثال. هنگام نوشتن یک مقاله علمی. باید اطلاعات زیادی در رابطه با پیشینه. منطق. طراحی و نتایج یک مطالعه به ذهنمان بیاوریم. اگر به تازگی در یک جلسه با موضوع دیگری بوده ایم و سپس به نوشتن مقاله بنشینیم. ممکن است اطلاعات لازم در خط مقدم ذهن ما نباشد. قبل از شروع نوشتن باید آن را از نظر ذهنی بازیابی و در حافظه کاری ما سازماندهی کنیم.
در عمل. بازگشت به یک کار سخت از این طریق با هزینه «راه اندازی مجدد» همراه است: ما باید زمان و تلاش ذهنی خود را صرف بازگشت به مجموعه وظایف خود کنیم. نه اینکه پیشرفت کنیم. به همین دلیل. ایجاد زمان و مکان برای کارهای سخت مهم است.
- بلوک های بزرگ زمانی را کنار بگذارید. برای دانشمندان شاغل بسیار آسان است که روزهای خود را با جلسات و سایر کارهای کوچک پر کنند که فقط شکاف های کوچکی برای کار جدی باقی می گذارد. شکاف های طولانی نه تنها به دلیل فکر و کار شدید مورد نیاز کارهای سخت است. بلکه به این دلیل که برای ایجاد مجدد مجموعه وظایف خود به مدتی زمان نیاز داریم. جابجایی مکرر بین کارها. تولید کار با کیفیت را سخت تر می کند.
مقاوم باش.
ما باید سعی کنیم زمان و مکان ثابتی را برای کار سخت خود در نظر بگیریم و از آن محافظت کنیم. در حالت ایده آل. ما باید هر روز این زمان و مکان را پیدا کنیم. حتی اگر یک روز پیشرفت نکنیم. آن زمان باید صرف کار سختمان شود تا کارهای دیگر. حتی اگر فقط مرور کارمان باشد. یکنواختی می تواند به حافظه کمک کند: بازیابی حافظه به زمینه بستگی دارد. به این دلیل که به داشتن مناظر و صداهای مشابه در هنگام یادگیری چیزی کمک می کند که زمانی که سعی می کنیم آن را به خاطر بسپاریم. بنابراین. کار بر روی یک کار در یک زمینه به طور مکرر ممکن است به بازیابی کمک کند و به ما کمک کند تا هنگام راه اندازی مجدد. مجموعه وظایف خود را دوباره برقرار کنیم.
حواس پرتی را به حداقل برسانید و هرگز چند کار را انجام ندهید
هنگامی که ما دو یا چند کار را به طور همزمان انجام می دهیم. یا به طور همزمان یا بین آنها سوئیچ می کنیم. کارایی و کیفیت عملکرد ما آسیب می بیند. این اتفاق تا حدی به این دلیل است که وظایف از منابع شناختی مشترک مانند حافظه فعال استفاده می کنند. در نتیجه. آنها برای آن منبع مشترک رقابت خواهند کرد و با یکدیگر تداخل خواهند داشت. هنگام انجام یک کار سخت. مهم است که این تداخل ناشی از چند کار را به حداقل برسانید.
سرنخ
- سرنخ های مربوط به کارهای دیگر را حذف کنید. این کمک می کند تا ایمیل و رسانه های اجتماعی و نشانه های مرتبط با آنها را کنار بگذارید. اعلانهای تلفن یا نشانی که به ما میگوید تعداد پیامهای خواندهنشدهای که داریم. حواسپرتی است که ما را به کارهای دیگر میکشاند. اینها منجر به هزینه های چندوظیفه ای می شود. چه ما وظایف دیگر را انجام دهیم یا نه. حتی نشانه هایی که به سادگی با کارهای دیگر مرتبط می کنیم. مانند دیدن تلفن هایمان روی میز. می تواند حواس ما را پرت کند. تا آنجا که ممکن است. باید فضا و زمان خود را برای کار سخت از سایر کارهای مزاحم دور نگه داریم.
مراقب جذابیت کارهای آسان باشید. زمانی که تصمیم میگیریم کاری را انجام دهیم. مغز ما یک تجزیه و تحلیل هزینه و فایده انجام میدهد و ارزش نتیجه را در مقابل سرمایهگذاری ذهنی پیشبینیشده مورد نیاز برای موفقیت میسنجید. در نتیجه. ما اغلب از کارهای سخت به نفع کارهای کوچکتر و ساده تر اجتناب می کنیم. به خصوص اگر پیشرفت فوری نداشته باشیم. این بر انگیزه ما تأثیر می گذارد. ارسال برخی از ایمیلها یا انجام کارهای اداری یا مرتب کردن میز کار ممکن است همه کارهای ارزشمندی باشند و احساس سازنده داشته باشند. اما از انجام وظایفی که باید انجام دهیم جلوگیری میکنند و در عین حال هزینههای چندوظیفهای را اضافه میکنند.
درگیر عادات خوب حل مسئله باشید
برای یافتن راه حلی برای یک مشکل سخت یا انجام یک کار سخت. باید مسئله یا کار را به گونه ای ساختار دهیم که به ما امکان موفقیت را بدهد.
به عنوان مثال. یک کار سخت مانند انجام یک اثبات هندسه ممکن است شامل یک فرآیند ساختاریافته بازیابی. انتخاب و بررسی مجموعهای از حقایق و قضایای هندسه باشد. هرچه حلکننده این حقایق را بهتر بداند. و هر چه برنامهای کارآمدتر برای ارزیابی آنها طراحی کند. راحتتر اثبات را حل خواهد کرد. همانطور که آنها مشکلات بیشتری را انجام می دهند. واقعیت ها راحت تر به ذهن می رسند و آنها برای ارزیابی هر یک از برنامه های آشنا پیروی می کنند.
به طور کلی. با تجربه میتوانیم در ساختار مشکلات سخت بهتر شویم. این یکی از دلایلی است که تمرین ما را در کارهای سخت کارآمدتر و موفق تر می کند و متخصصان از افراد تازه کار بهتر عمل می کنند. یافتن عادات کاری که این فرآیند را تشویق می کند به ما کمک می کند تا متمرکز بمانیم.
با آن بمانید.
یافتن ساختار مناسب اغلب زمان می برد. ممکن است هر روز در یک کار سخت پیشرفت نکنیم. اما مهم است که به تلاش ادامه دهیم. و زمانی که پیشرفت به راحتی حاصل نمی شود باید با خود مهربان باشیم.
پذیرای مفهوم سازی مجدد ساختار مشکل باشید.
اغلب. ساختاری که ما اختراع می کنیم برای مشکل ما کار نمی کند و به بن بست می انجامد. وقتی گیر می کنیم. باید مایل باشیم که یک مشکل را دوباره مفهوم سازی کنیم و به دنبال راه های جدیدی برای رسیدگی به آن باشیم.
استراحت کنید.
اصرار بر تلاش برای انجام یکباره همه چیز مفید نیست. در صورتی که کارساز نیست. مهم است که از کارهای سخت استراحت کنید. این نه تنها هزینه های ذهنی را پایین نگه می دارد. بلکه ممکن است اجازه دهد مفاهیم و ساختارهای جدیدی در نظر گرفته شود. شواهدی وجود دارد که نشان می دهد جوجه کشی از این نوع به حل مشکل کمک می کند.
با دیگران تعامل داشته باشید. درست مانند استراحت کردن. تعامل با دیگران می تواند به ما کمک کند تا یک مشکل را به روش های جدیدی تصور کنیم. صحبت کردن با افرادی با پیشینه ها. و دیدگاه های مختلف که با ما متفاوت است. می تواند یک راه قدرتمند برای خروج از شیار و پیشرفت. و همچنین به دست آوردن دیدگاهی باشد. علاوه بر این. کار با دیگرانی که از بودن با آنها لذت می بریم. کار سخت را سرگرم کننده تر می کند. این جنبه اجتماعی به ویژه در طول همه گیری COVID-19 چالش برانگیز بوده است: از تعاملات خود به خودی که اغلب مفید هستند جلوگیری کرده است. ممکن است مفید باشد که برای بحث های غیررسمی بر سر کار. بازیابی این تعاملات با دیگران و اجتناب از گوشه گیری مفید باشد.
نهایتا
وظایف سخت بخش اساسی کار ما به عنوان دانشمند است. هیچ ترفند ساده یا طرح های هوشمندانه ای وجود ندارد که بتواند کارهای سخت را به طور ناگهانی بدون دردسر کند. اما. اگر بتوانیم فضایی برای کار خود ایجاد کنیم. از انجام چند کار خودداری کنیم و راهبردهای حل مسئله خوب را دنبال کنیم. ممکن است در کارهای سختی که می خواهیم به آن برسیم. موفق تر خواهیم بود.
https://www.nature.com/articles/d41586-021-00606-x
سید مهدی ساداتی هستم. عاشق مغز! داروساز و دانشجوی دکترای تخصصی علوم اعصاب. عضو تیم مرکز سلامت مغز دانا! از علاقه هام شناسوندن کارایی های هیجان انگیز مغز به زبان ساده به آدمهاست! جست و جو می کنم در افسردگی، داروهای موثر بر مغز و سایر بیماری های حوزه ی روان و البته نوروپلاستیسیتی!