با توجه به نتایج ناامیدکننده آزمایشات بالینی بیماری آلزایمر، دو محقق رویکرد جدیدی را برای مطالعه آینده این بیماری ارائه می دهند. Caleb Finch از دانشکده USC Leonard Davis School of Gerontology، و الکساندر کالمینسکی از موسسه تحقیقات علوم اجتماعی دانشگاه دوک، چارچوبی به نام Exposome of Alzheimer’s Disease را برای تشریح شکافهای اصلی که در درک چگونگی برهم کنش بین عوامل محیطی با عوامل ژنتیکی برای افزایش یا کاهش خطر ابتلا به این بیماری وجود دارد را پیشنهاد می کنند. این مقاله که مبتنی بر تئوری است، در Alzheimer & Dementia: Journal of the Alzheimer’s Association منتشر می شود.
فینچ بیان می کند: “ما یک رویکرد جدید برای ارزیابی جامع چندین اثر متقابل مغز و بدن که به بیماری آلزایمر منجر می شود را، پیشنهاد می کنیم.” “اهمیت عوامل محیطی در اثر متقابل بین فاکتورهای ژنتیکی و محیطی با اختلافات گسترده فردی در از بین رفتن عملکرد شناختی، به ویژه در بین افرادی که ژنهایی دارند که خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را افزایش می دهد، پیشنهاد می شود.”
بیماری آلزایمر: چگونگی تعامل ریسک فاکتورهای محیطی و ژنتیکی
افزایش سن مهمترین عامل خطرناک شناخته شده برای بیماری آلزایمر است، اما بسیاری از عوامل خطر دیگر – از جمله قرار گرفتن در معرض محیط زیست – به خوبی درک نشده اند. مطالعات قبلی درباره دوقلوهای سوئدی توسط مارگارت گاتس USC نشان داد که نیمی از اختلافات فردی در خطر ابتلا به بیماری آلزایمر، ممکن است زیست محیطی باشد.
دو مدل از ژنهای بیماری آلزایمر در مدل اکسپوزم در نظر گرفته شده است. طبقه ای به نام ژن های آلزایمر خانوادگی غالب، به این معنی که شخصی که آن ژن ها را به ارث می برد در نهایت بیماری آلزایمر در او توسعه می یابد. طبقه دیگر شامل انواع ژن مانند آپولیپوپروتئین (APOE4) است، که در آن ریسک به همراه نسخه های بیشتری از ژن ها افزایش می یابد.
در میان حاملان APOE4، تعداد معدودی از افراد به سن 100 سالگی می رسند بدون آنکه این بیماری در آن ها توسعه یابد – که نشان میدهد خطرهای محیطی در ایجاد این تغییرپذیری نقش دارد.
در مقاله آنها مطالعه ای است که نشان می دهد شروع زوال عقل، یک دهه قبل برای حاملان ژن غالب آلزایمر ساکن در شهرها بوده است که همچنین دارای وضعیت اقتصادی-اجتماعی پایین تر یا تحصیلات کمتری بودند.
فینچ توضیح داد: “عوامل محیطی، از جمله قرار گرفتن در معرض آلودگی هوا و وضعیت اقتصادی پایین، منحنی شروع را ده سال تغییر داده است.” تاکنون، هیچ کس به آن توجه کافی نکرده است.”
نمونه های بیشتری از تحقیقات اخیر مانند تحقیق فینچ در مورد برهم کنش ژن- محیط زیست بین عفونت های انگلی و ژن خطر آلزایمر APOE4 حاصل شده است. در میان یک قبیله پیش از صنعتی شدن، از مردم بولیوی بنام Tsimane، به نظر می رسد حضور این ژن به همراه عفونت های انگلی با عملکرد شناختی مرتبط است. فینچ می گوید که نتایج حیرت انگیز نمونه ای از چگونگی مفهوم اکسپوزم، می تواند منجر به درک بهتر خطرات ناشی از زوال عقل شود.
وی اظهار می کند: “اینها فقط برخی از فعل و انفعالات زیست محیطی است که ما در ساختار یک چارچوب بزرگتر به نام اکسپوزم آورده ایم. در آن انواع مختلفی از عوامل محیطی مرتبط با بیماری آلزایمر، ذکر شده است، اما به طور گسترده ای مورد بررسی قرار نگرفته است. “این داستان تعامل ژن و محیط است.”
اکسپوزم در ابتدا برای درک خطر سرطان استفاده شد
این کانسپت برای اولین بار توسط کریستوفر پل وایلد، اپیدمیولوژیست سرطان در سال 2005 پیشنهاد شد، تا توجه بیشتری به نیاز به اطلاعات بیشتر در مورد عوامل سرطان زای محیط زیست داشته باشند. سمپوزم در زمینه سرطان اکنون یک مدل اصلی است، و ویژگی های قبلی عوامل محیطی را یک به یک تحت تأثیر قرار می دهد.
فینچ همچنین بیان می دارد: “اپیدمیولوژیست ها از این ایده استفاده کرده اند تا بتوانند چشم انداز وسیع تری نسبت به آنچه در حال مطالعه می باشد، اعم از سمیت ناشی از یکسری عوامل محیطی یا ضربه به سر، ایجاد کنند.”
عوامل خطرزای درون زا و برون زا
مدل پیشنهادی برای آلزایمر شامل عوامل بیرونی چشمگیر مانند زندگی در مناطق روستایی و یا مناطق شهری، قرار گرفتن در معرض آلودگی و وضعیت اقتصادی پایین، همراه با عوامل بیرونی فردی مانند رژیم غذایی، استعمال سیگار، ورزش و عفونت است. این دامنه بیرونی یا برون زا با عوامل داخلی یا درون زا از جمله بیوم های فردی، رسوب چربی، هورمون ها و ضربه های مغزی آسیب زا، که در بوکسورهای حرفه ای مبتلا به آلزایمر مشاهده می شود، همپوشانی و تعامل دارند.
“تجزیه و تحلیل عوامل محیطی درون زا و برونزا، مستلزم توجه به این موارد است.
محققان تصور می کنند که برخی از فعل و انفعالات، می توانند فاکتورهای اکسپوزم را تغییر دهند. به عنوان مثال، “محور ریه-مغز” برای سمیت های عصبی استنشاق آلودگی هوا و دود سیگار و “بیماری محور کلیوی- قلبی عروقی – مغز” برای پیری کلیه که ناشی از رژیم غذایی و فشار خون بالا است، توصیف می شود. هر یک از این محورها ممکن است باعث ایجاد برهم کنش متفاوت برای هر ژن و محیط شود.
آینده تحقیقات و ریسک فاکتورهای آلزایمر
بسیاری از مطالعات به دنبال شرایطی همچون بیماری های قلبی، سکته مغزی، فشار خون بالا، چاقی و دیابت هستند تا هدف این امر را درک کنند که چگونه عوامل خطرزا می توانند خطر ابتلا به بیماری آلزایمر را کاهش دهند. تحقیقات دیگری، بررسی می کند که چگونه آلودگی هوای شهری به تسریع در پیری مغز و خطر زوال عقل کمک می کند.
نویسندگان یادآور می شوند که اطلاعات کلان مانند بیوبانک انگلیس و “همه ما” در ایالات متحده، گروه های بزرگ مگا است. این داده های عظیم روش های جدید ممکن را برای بررسی اثرات متقابل عوامل متعدد در اکسپوزم امکان پذیر می کند. علاوه بر این، رویکردهای جدید محاسباتی به این پیچیدگیهای چند وجهی، ممکن است مداخلات مناسبی را برای پیری مغز مهیا کنند.
برای تدوین بیشتر “نقشه راه” بیماری آلزایمر از عوامل قابل تغییر در پیری مغزی و زوال عقل، نویسندگان چندین هدف تحقیق برای تأمین بودجه سازمان ها و سیاست گذاران را برای اقدامات مشترک در مقیاس بزرگ و چند ملیتی پیشنهاد می کنند.
آنها توصیه می کنند داده های محیطی آژانس های خدمات و صنعت را با داده های موجود ادغام کرده و داده های مواجهه با آلودگی هوا، دود سیگار و سموم خانگی را با استفاده از مانیتورهای شخصی برای چندین ماده شیمیایی سمی و گازها گسترش دهند.
پیشنهاد دیگر، گسترش مطالعات سایر اختلالات مربوط به سن و پیری شامل پیری شناختی و زوال عقل است.
برای اطلاعات بیشتر در مورد بیماری آلزایمر و روش های نوین بهبود، به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.