حال و هوای سال نو برای قرن ها پدیده ای گسترده بوده است که افراد معمولاً به عنوان احساس شادی و نوستالژیک عیدی دادن و عیدی رفتن و دیدن عزیزان و شیرینی های مخصوصو این دوران تجربه اش میکنند. با این حال، هنوز مشخص نشده است که این روحیه سال جدید در کجای بدن انسان قرار دارد و کدام مکانیسم های بیولوژیکی درگیر است. دانشمندان در مطالعه ای با استفاده از تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) روحیه سال نو را در مغز انسان بررسی کردند.
تصویربرداری تشدید مغناطیسی عملکردی (fMRI) چیست؟
تصویربرداری رزونانس مغناطیسی عملکردی (fMRI) تغییرات جزئی در جریان خون را که با فعالیت مغز رخ می دهد، اندازه گیری می کند. ممکن است برای بررسی آناتومی عملکردی مغز، (تعیین اینکه کدام قسمتهای مغز عملکردهای حیاتی را انجام میدهند)، ارزیابی اثرات سکته مغزی یا سایر بیماریها، یا برای راهنمایی درمان مغز استفاده شود. fMRI میتواند ناهنجاریهایی را در مغز که با سایر تکنیکهای تصویربرداری نمیتوان پیدا کرد، شناسایی بکند.
fMRI تغییرات در جریان خون و سطح اکسیژن را برای نشان دادن فعالیت عصبی ردیابی می کند. هنگامی که یک ناحیه خاص از مغز فعال تر است، اکسیژن بیشتری مصرف می کند و جریان خون افزایش می یابد.
از زمان آغاز به کار خود در اوایل دهه نود، fMRI در مطالعات عصبی روانشناختی که محل مراکز عاطفی و عملکردی در مغز انسان را شناسایی میکند، مفید بوده است. احساساتی مانند شادی، غم و انزجار در بخشهای مغزی خاصی جدا شدهاند.
استفاده از fMRI در مطالعه سال نو
این محققان از روش مقایسه گروهی بین افرادی که از دوران جوانی سال نو را جشن گرفتهاند با گروهی که سنت سال جدید را برگزار نمیکردند، استفاده کردیم. آن ها مغز افراد دو گروه را در حالی که در حال مشاهده تصاویر مختلف بودند اسکن کردند و تغییرات در فعالیت مغز را در زمانی که آنها تصاویری با مضامین سال جدید و هم چنین موقع مشاهده تصاویر بی ربط به سال نو مشاهده کردند. سپس این داده ها را تجزیه و تحلیل کردند. فرضیه آنها این بود که دو گروه بر اساس تفاوتهایشان در مواجهه با تصاویر جشنهای سال نو پاسخ متفاوتی میدهند.
شناسایی محل دقیق روحیه جشن آغاز سال جدید می تواند به درک کلی تری از نقش مغز در سنت های فرهنگی و مفهوم جشن گرفتن در انسان ها کمک کند. هم چنین میتواند توضیحی برای وجود اشتراکات در جشن ها در فرهنگ های مختلف باشد.
توضیح پروسه این مطالعه
شرکت کنندگان
در مجموع از ۲۶ شرکتکننده خواسته شد تا پرسشنامهای را درباره سنتهای سال جدید، احساسات مرتبط با سال جدید، و قومیت خود پس از اسکن بر اساس پیشفرض پیشینه فرهنگی خود پر کنند.
روند آزمایش
شرکت کنندگان در حالی که مجموعه ای از تصاویر را از طریق عینک های مخصوص تماشا میکردند، با MRI اسکن شدند. مجموعهای متشکل از 84 تصویر هر کدام به مدت دو ثانیه نمایش داده شد و به گونهای سازماندهی شده بود که پس از شش تصویر متوالی با موضوع سال نو، شش تصویر روزمره با اشکال و ویژگیهای مشابه اما فاقد هر نماد مربوط به سال جدید نمایش داده میشد. به شرکت کنندگان اطلاع داده شد که تصاویر متفاوتی ارائه خواهند شد و از وجود موضوع سال نو در مطالعه مطلع نشدند.
بعد از اسکن شرکت کنندگان پرسشنامه ای را با این سوالات جواب میدادند:
- آیا تا به حال سال نو را جشن گرفته اید؟ (بله خیر)
- اگر بله، برای چند سال؟ (گزینه تعیین تعداد سال یا گزینه “هر سال زندگی من”)
- اگر بله، احساس کلی شما در مورد سال نو چیست؟ (به طور کلی مثبت / به طور کلی منفی)
- آیا تمام عمر خود را در این کشور زندگی کرده اید؟ (بله خیر)
- اگر نه، چه مدت در این کشور زندگی می کنید؟ (گزینه تعیین تعداد سال)
- اگر نه، قبلاً کجا زندگی می کردید؟ (گزینه تعیین کشورها)
- چه احساسی را با سال نومرتبط میدانید؟ (متن آزاد)
نتایج مطالعه
بر اساس نتایج پرسشنامه، 10 شرکت کننده به «گروه سال نو» (هشت مرد، دو زن) و 10 نفر به «گروه غیر سال جدید» (هشت مرد، دو زن) اختصاص یافتند. شش شرکتکننده باقیمانده یا بهدلیل برقراری ارتباط قوی با سال نو علیرغم نداشتن سنت جشن گرفتن سال نو (که دو نفر بودند) یا ارتباط غیرمثبت با سال نو علیرغم داشتن پسزمینه فرهنگی مربوط به جشن گرفتن منظم سال جدید حذف شدند.
نقشههای فعالسازی مناطق مغزی به دست آمده از اسکنهای fMRI زمانی که تصاویر مشاهدهشده دارای تم سال جدید در مقایسه با تصاویر روزمره بودند افزایش فعالیت مغز را در قشر بینایی اولیه در هر دو گروه نشان دادند. . گروه سال نو همچنین زمانی که تصاویر با تم سال جدید را داشتند، افزایش قابل توجهی در فعالیت های عصبی در قشر حسی پیکری اولیه داشتند.
مقایسه نقشههای فعالسازی مغز دو گروه، پنج ناحیه را نشان داد که گروه دارای سنت جشن سال جدید به تصاویر مربوطه با فعالسازی بالاتری نسبت به گروه غیرکریسمس پاسخ دادند. این نواحی متفاوت عبارتند از: ناحیه حرکتی اولیه سمت چپ و قشر پیش حرکتی، لوبول جداری تحتانی/بالایی راست، و قشر حسی حرکتی اولیه در دو طرف. در مقابل، هیچ ناحیه ای از مغز وجود نداشت که در آن گروهی که سنت برگزاری مراسم سال نو را نداشتند به طور قابل توجهی بیشتر از گروهی که این این مراسم را جشن میگرفتند به تصاویر سال نو پاسخ داده شود.
شکل زیر نقشههای فعالسازی مناطقی را نشان میدهد که در زمانی که شرکتکنندگان تصاویری را با موضوع سال نو برخلاف تصاویر روزمره مشاهده میکردند افزایش قابل توجهی در فعالیت مغزی داشتند:
شکل زیر مناطق مغزی که در آن گروه دارای سنت سال نو افزایش قابل توجهی در فعالیت مغزی نسبت به گروهی که سال نو را جشن نمیگرفتند داشتند در حالی که تصاویر مشاهده شده دارای تم مراسم سال نو بودند:
این نتایج چه چیزی را مشخص می کنند؟
هنگامی که مردم تصاویر سال نو را مشاهده می کنند، یک واکنش مغزی وجود دارد، و تفاوت هایی در این واکنش بین افرادی که سال نو را جشن می گیرند در مقایسه با افرادی که این سنت ها را ندارند، وجود دارد.
این مطالعه یک شبکه مربوط به سال نو را در مغز شناسایی کردند که شامل چندین ناحیه قشری، از جمله لوبول های جداری، قشر پیش حرکتی و قشر حسی پیکری است. فعالسازی در این مناطق به خوبی با این فرضیه منطبق بود که تصاویر با تم سال نو مراکز مرتبط را تحریک میکنند. در مطالعات قبلی fMRI نشان داده شده است لوبول های جداری چپ و راست نقش تعیین کننده ای در تعالی دارند، ویژگی شخصیتیای که در زمینه معنویت نقش ایفا می کنند. نورونهای آینهای قشری پیشحرکتی حتی به مشاهده اعمال و وضعیت بدن افراد دیگر پاسخ میدهند. شواهد فزاینده ای وجود دارد که قشر حسی پیکری نقش مهمی در تشخیص احساسات چهره و بازیابی اطلاعات مرتبط اجتماعی از چهره ها ایفا می کند. در مجموع، این نواحی قشری احتمالاً همبستگی عصبی روحیه سال نو در مغز انسان را تشکیل می دهند.
ما به طور کلی معتقدیم که fMRI یک فناوری برجسته برای کاوش مغز است، اما هر آزمایش fMRI فقط به اندازه فرضیه، طراحی و تفسیر آن معتبر و خوب است.
کم و کاستی ها و ایرادات وارده به این مطالعه چه بود؟
برخی از محدودیت های مطالعه این است که طرح مطالعه تشخیص نمی دهد که آیا فعال سازی مشاهده شده در مغز خاص سال نو است یا نتیجه هر ترکیبی از احساسات شاد، جشن، یا به طور کلی نوستالژیک است. تصاویر جفت سال نو/غیر سال نو ممکن است بطور سیستماتیک به گونه ای متفاوت بوده باشند که محققان از آن آگاهی نداشته اند. برای مثال، “تصاویر سال نو” حاوی رنگ قرمز بیشتری است. شاید جدا از تفاوت فرهنگی آشکار، گروه ها از جهات دیگری نیز متفاوت بودند. با توجه به این عدم قطعیتها و خطر نتایج مثبت کاذب، این یافتهها باید در حالت ایدهآل قبل از نتیجهگیری محکم بازتولید شوند.
تحقیقات بیشتر در مورد این موضوع برای شناسایی عوامل موثر بر واکنش فرد به سال نو ضروری است. به عنوان مثال، پاسخ به سال نو ممکن است با رشد از کودکی که هدایا و عیدی را دریافت می کند تا بزرگسالی که آنها را می خرد و عیدی را می دهد، تغییر کند. زیرگروههایی که برای هدیه سال نو یا عیدی خود در معرض دریافت احساسات ناخوشایند قرار میگیرند، ممکن است واکنشهای متفاوتی در فعالیت مغزی نسبت به زیرگروههایی داشته باشند که تمایل به دریافت هدایای جذابتری دارند.
مزایای این مطالعه چیست؟
درک اینکه چگونه احساس سال نو به عنوان یک شبکه عصبی کار می کند می تواند بینشی در مورد یک حوزه جالب از عصب روانشناسی انسان ارائه دهد. مطالعات تطبیقی این الگوها در مطالعه سایر اختلالات فصلی نیز ضروری خواهد بود. بنابراین، این مطالعه میتواند اولین گام مهمی در علوم اعصاب فرافرهنگی و ارتباط انسانها با سنتهای جشن خود باشد.
آنچه قبلاً در مورد این موضوع شناخته شده است
روحیه سال نو تاکنون از علم فرار کرده است. اگرچه به عنوان یک احساس خوشایند شناخته شده است، مکان مغزی و مکانیسم های آن هنوز یک راز است.
MRI عملکردی ابزار ارزشمندی در تعیین محل فعالیت مراکز مغز تحت یک تحریک خاص مانند مشاهده تصاویر است.
این تکنیک در موارد متعدد نشان داده است که پاسخ های پیچیده، تحریک شبکه ای از مناطق فعال در مغز را برمی انگیزد.
آنچه این مطالعه اضافه می کند
این مطالعه یک شبکه روحیه سال نو را در مغز پیدا می کند که توسط تصاویری با مضامین سال نو فعال می شود.
این شبکه مجموعهای از مناطق مغزی را نشان داد که در افرادی که سال نو را با تداعیهای مثبت جشن میگیرند در مقایسه با افرادی که سنتهای سال نو را پاس نمیدارند، فعالتر هستند.
منابع
https://www.researchgate.net/publication/287211306_Evidence_of_a_Christmas_spirit_network_in_the_brain_functional_MRI_study
https://psycnet.apa.org/record/1997-06698-005
https://onlinelibrary.wiley.com/doi/abs/10.1111/ene.12636
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0278262613000997
https://www.jneurosci.org/content/20/7/2683.short
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روانشناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.