07136476172 - 09172030360 [email protected]

بنابراین، چرا دوپامین این کار را می کند؟

چرا ما هیجان پاداش آینده را احساس می کنیم؟ هدف چیست؟ چرا می خواهید خودتان را بهبود ببخشید؟  موفق باشید؟  پول می خواهید؟

هر کاری که انجام می دهید، دلیلی پشت آن وجود دارد. می‌توانید در پشت هر اقدامی سؤال «چرا» را بپرسید، و این شما را به جای دیگری هدایت می‌کند. چرا به مدرسه می روید برای داشتن تحصیلات خوب. چرا یک آموزش خوب می خواهید.

برای داشتن یک زندگی موفق؟ چرا یک زندگی موفق می خواهید؛ برای شاد زیستن.

به نظر می رسد که در پشت همه اعمال ما، هدف نهایی ما شادی است. اما وقتی می پرسی چرا می خواهی خوشحال باشی؟ پاسخ نهایی روشن می شود، بقا. هدف نهایی مغز ما بقا است.

تمام فعالیت های مغز ما را که برای بقا مهم هستند، چه خوب و چه بد، ثبت می شود.

 در مطالعه‌ای:

دانشمندان الکترودهایی را در مغز موش‌ها قرار دادند تا میزان دوپامین روی غذا و داروها را اندازه‌گیری کنند. به محض اینکه اولین پالت غذا انداخته شد، دوپامین همان طور که انتظار می رفت افزایش یافت. اما دانشمند به همین جا بسنده نکرد و مدام پالت های غذایی را روز به روز رها کردند. موش با اشتیاق غذا خورد، اما چیز غیرمنتظره ای که دانشمندان دریافتند این بود که، علیرغم شور و شوق موش ها که غذا می خوردند، دوپامین از اوج گرفتن متوقف شد.

 چرا دوپامین با وجود آمدن غذا متوقف شد؟

ولفرام شولتز، استاد فیزیولوژی عصبی در دانشگاه فریبورگ، برای آزمایش فرضیه افزایش دوپامین، الکترودهایی را روی میمون‌های ماکاک قرار داد. پس از آن دو چراغ و دو جعبه به میمون ها معرفی کرد.

یک چراغ نشان دهنده هر یک از جعبه های حاوی پالت های مواد غذایی است. برای مثال نور 1 نشان می دهد که پالت غذا در جعبه سمت راست قرار دارد و نور 2 نشان می دهد که پالت غذا در جعبه سمت چپ قرار دارد.

اگرچه درک این سیگنال ها برای انسان آسان تر است، اما میمون ها زمان نیاز داشتند. آنها در ابتدا جعبه‌ها را به‌طور تصادفی باز کردند، و وقتی پالت‌های غذایی را یافتند، دوپامین آن‌ها همان طور که انتظار می‌رفت افزایش یافت.

به زودی، میمون‌ها سیگنال‌ها را فهمیدند و هر بار که چراغ‌ها علامت می‌دادند، به سراغ جعبه‌های درست رفتند.

 اتفاق شگفت‌انگیزی در اینجا رخ داد:

هنگامی که میمون‌ها سیگنال را دریافتند، قله دوپامین از یافتن پالت‌های غذا به روشن شدن چراغ‌ها تغییر کرد. شلیک نور همیشه غیرمنتظره بود، آنها نمی‌دانستند کدام نور قرار است روشن شود، و یک بار نور روی سنبله دوپامین رفت.

روشن شدن چراغ به این معنی بود که آنها قرار بود غذا بیاورند. نتیجه‌گیری: دوپامین در احتمال پاداش با پیش‌بینی چیزهای غیرمنتظره آزاد می‌شود.

وقتی هیکل خوبی دارید چطور به نظر می رسید؟ با دیدن شش رقم در حساب بانکی خود چه اتفاقی می افتد؟ یک اعلان در فیس بوک یا بارگذاری عکس خود در اینستاگرام و بررسی نظرات پس از 20 ثانیه بارها و بارها.

سلبریتی شدن چه حسی دارد؟ آشنایی با خواننده مورد علاقه خود چگونه خواهد بود؟ نتایج، ارتقاء شغلی، اعتراف به عشق خود نمونه هایی از آینده پیش بینی شده است که دوپامین را در مغز شما جاری می کند.

دوپامین بیشتر در فعالیت هایی که به بقا نزدیک هستند آزاد می شود

رابطه جنسی بیشتر از اینکه روی اندام خوب شما کار کند دوپامین ترشح می کند. رابطه جنسی به معنای محافظت از     DNA  برای نسل آینده است و مغز شما بیش از هر چیز سعی خواهد کرد از DNA شما محافظت کند.

هیکل خوب نیز برای بقا مهم است، اما دور است و فوری نیست. مغز ما به دلیل مغز اولیه ما، لذت فوری را دوست دارد. اجداد ما دائماً محیط را برای یافتن غذا بررسی می کنند و پس از یافتن آن، در اسرع وقت آن را می بلعند.

مفهوم باقی مانده بعداً مطرح شد. رضایت فوری برای بقای اجداد ما در آن محیط ضروری بود، اگرچه در دنیای امروزی، ارضای فوری مانعی برای پیشرفت در زندگی شده است.

هیکل خوب شما را به فرصت های جفت گیری بهتر سوق می دهد. سلامت بهتر طول عمر شما را افزایش می دهد.

 به طور مشابه، اهداف شما نیز برای بقای شما مهم هستند.

اما باز هم، این اهداف غیرمستقیم برای بقای شما هستند و مانند غذا، سرپناه و رابطه جنسی اثر مستقیم ندارند. غذا، سرپناه و رابطه جنسی اغلب عوامل انگیزشی برای افراد هستند تا به طور مستقیم یا غیرمستقیم رویاهای خود را دنبال کنند. چشم انداز دستیابی به این اهداف باعث آزاد شدن دوپامین در مغز ما می شود. اما جنبه تاریکی از آن وجود دارد که تقریباً همه ما در رسیدن به اهداف خود شکست می خوریم و انگیزه همیشگی ما در راه از بین می رود.

قسمت تاریک دوپامین

هنگامی که چشم انداز رویداد آینده شروع به آشنا شدن می کند، ترشح دوپامین کاهش می یابد و در نهایت متوقف می شود. مطمئناً، پیوستن به باشگاه هیجان‌انگیز است، اما زمانی که با روال روزانه آشنا شدید، انگیزه شما شروع به تحلیل می‌کند. اطلاعات جدیدی در دسترس نیست. شما می دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد. مثلا امروز روز تعطیل است؛ بعد از آن به باشگاه می روید، تمرینات خود را انجام می دهید، شیک پروتئین خود را می نوشید، به رختخواب می روید و می خوابید.

دورنمای اندام خوب ممکن دیگر به شما انگیزه نمی دهد. وقتی چیز جدیدی وجود ندارد، مغز شما دیگر به آن توجه نمی کند. مغز ما دائماً محیط ما را برای فرصت‌ها و تهدیدهای بقا اسکن می‌کند. زمانی که فعالیت جدیدی را به عنوان فرصت بقا شناسایی کرد، دوپامین در مغز شما آزاد می‌شود.

 

علاوه بر این، دوپامین برون فردی است

هنگامی که چیزی را که بیشتر از همه می‌خواستید به دست آورید، ترشح دوپامین شما خاموش می‌شود. این درواقع توضیح می دهد که چرا عشق به مرور زمان محو می شود. به محض اینکه در زندگی تان علاقه مند شدید، انجام همه کارهای دیوانه کننده را متوقف می کنید.

بیشتر اوقات، با این فکر که آیا واقعاً او را دوست دارید گیج می شوید. زیرا آن شور و اشتیاق را نسبت به او یا او احساس نمی کنید، دیگر آن هیجان هیجان را احساس نمی کنید.

 

اما، رابطه موفق چطور؟

در مورد بدنسازان چطور؟ آنها چگونه انگیزه دائمی خود را برای داشتن اندامی خوب دارند؟ البته، دوپامین تنها ماده شیمیایی لذت بخش در مغز ما نیست. سروتونین، اکسی توسین، وازوپرسین و اندورفین وجود دارند که به عنوان مواد شیمیایی Here     and Now (H&N)  یعنی اینجا و اکنون شناخته می شوند.

این مواد شیمیایی در زمان رخداد منتشر می شوند، که این امر فردی است و در انتظار آینده خوبی نیست. این مواد شیمیایی زمانی که در باشگاه هستید و ورزش می کنید، زمانی که با علاقه خود مشغول کار هستید و اوقات خوبی را سپری می کنید، زمانی که در حال تجربه رویدادی هستید که بیشتر از همه پیش بینی می کردید، آزاد می شوند.

هنگامی که به آنچه می خواهید رسیدید، مدارهای دوپامین شما بسته می شود و شادی شما به انتشار مواد شیمیایی H&N بستگی دارد. اگر مواد شیمیایی H&N شما با هجوم مواد شیمیایی دوپامین مطابقت نداشته باشد، احساس ناامیدی و ضعف می کنید. این اساس انگیزه دائمی شماست.

در مطلب بعدی در خصوص انگیزه، درباره یک راز مهم با شما صحبت می کنیم.

منبع: Constant motivation: A unique guide to get your work done – BasicIdeaz

 

به این مقاله امتیاز دهید