همه ما تجربه خودمان را از احساس طرد شدن داریم، بنابراین این چیزی است که همه ما میتوانیم با آن همدلی کنیم. اما نحوه پردازش آنچه برایمان رخ داده است میتواند در کمک به ما برای پیشرفت مثبت بسیار مهم باشد.
اگر یک چیز مطمئن باشد، این است که زندگی همیشه مطابق با ما پیش نمی رود. طرد شدن، بدون توجه به شرایط یا اندازه، می تواند دردناک باشد، اما این چیزی است که همه ما در مرحله ای از زندگی خود تجربه می کنیم.
دکتر کلسی زیمرمن، محقق دانشکده روانشناسی، UNSW Science، میگوید در حالی که طرد شدن روی همه ما تأثیر متفاوتی میگذارد، این نحوه واکنش ما به این شکستها است که تعیین میکند چگونه بر ما تأثیر میگذارند.
دکتر زیمرمن میگوید: «همه ما تجربه خودمان را از احساس طرد شدن داریم، بنابراین این چیزی است که همه ما میتوانیم با آن همدلی کنیم. اما نحوه پردازش آنچه برایمان رخ داده است میتواند در کمک به ما برای پیشرفت مثبت بسیار مهم باشد.»
یک ترس ذاتی و آموخته شده
ترس از طرد شدن چیزی است که ما، حداقل تا حدی، مستعد آن هستیم. همانطور که در روانشناسی معروف است، «رد اجتماعی» یک ترس ذاتی است که ما در سطح تکاملی برنامهریزی شدهایم تا از آن اجتناب کنیم.
او میگوید: ما یک گونه بسیار اجتماعی هستیم، بنابراین باید رفتارهای طرفدار اجتماعی نشان دهیم تا در یک گروه قرار بگیریم، و این برای بقای ما در طول تاریخ بسیار مهم بوده است.
«هر چیزی که به طور شهودی برای ما بد به نظر میرسد، معمولاً به دلایلی وجود دارد – این مغز تلاش میکند از ما در برابر یک خطر درک شده محافظت کند و ما را ایمن نگه دارد». به همین ترتیب، ما به طور طبیعی از عنکبوت ها و مارها بیزاریم – لزوماً لازم نیست گزیده شویم تا بدانیم آنها چیزی هستند که نباید لمس کنیم.»
علت ترس
به همین دلیل است که بسیاری از ما تا حدی از سخنرانی در جمع می ترسیم – برای برخی افراد بیشتر از مرگ. این ایده که ما میتوانیم روی کلماتمان تلو تلو بخوریم، ترسناک است، اما این احتمال که همسالان ما از ما دوری کنند، بیشتر است.
«به دلیل اینکه مغز ما چقدر به تعامل اجتماعی اختصاص دارد، طرد شدن از نظر اجتماعی می تواند تجربه بسیار عمیقی باشد، بنابراین می خواهیم از آن اجتناب کنیم. دکتر زیمرمن میگوید: «در واقع، طرد اجتماعی باعث فعال شدن یکسان در نواحی مغزی مرتبط با پردازش درد فیزیکی میشود.»
اما ترس ها را می توان از طریق تجربیات منفی که در گذشته به ما صدمه زده اند نیز آموخت. در این مورد، طردهای قبلی میتوانند نحوه برخورد ما با عقبنشینیها را در آینده شکل دهند و میتوانند در طول عمر ترکیب شوند.
تجارت آموخته شده
تجارب آموخته شده ما می تواند احساس ناراحتی و اضطراب در مورد طرد شدن را افزایش دهد، برای مثال، اگر شخصی مورد آزار و اذیت قرار گیرد. بنابراین، اگر یاد گرفته باشیم که مردم ممکن است به ما صدمه بزنند، در اینجاست که این فعالیت ترس در مغز وارد عمل میشود.»
«اگر کسی در اوایل زندگی، طرد عاشقانه غیرمنتظرهای را تجربه کند، اگر متوجه نشود که چرا این اتفاق افتاده است، میتواند باعث ایجاد مشکلات اعتماد شود. آنها میتوانند این تجربه را به نحوه رفتارشان با آیندههای عاشقانه منتقل کنند.»
سن طرد شدن
برخی از تجربیات طرد شدن نیز می توانند مهمتر از دیگران باشند. زندگی اولیه برای رشد مغز اجتماعی ما حیاتی است و روابط ما با والدینمان بسیار تأثیرگذار است.
تجربه طرد شدن از سوی والدین میتواند عمیقاً بر هر رابطه بین فردی آینده تأثیر بگذارد. مسلماً این مهمترین رابطه در زندگی ما است که به ما میآموزد چگونه همه ارتباطات دیگر شکل میگیرند – چگونه میتوانیم به افراد وابسته باشیم، وابستگیهای سالم ایجاد کنیم و مستقل باشیم.»
طرد شدن نیز به ویژه در دوره های خاصی از زندگی ما شکل می گیرد. طرد اجتماعی در دوران نوجوانی می تواند ویرانگر باشد و تأثیرات طولانی مدت در بزرگسالی داشته باشد.
بدون شک بسیاری از مردم برخی از آن خاطرات اصلی طرد شدن را در سال های نوجوانی خود خواهند داشت. دکتر زیمرمن میگوید: شما به شدت به انواع مختلف استرس حساس هستید، زیرا مغز در حال تقویت و اصلاح ارتباطات خود است، بنابراین تجربیات طرد شدن میتواند بهویژه برجسته باشد.
در حالی که ترس از طرد شدن طبیعی است، اما زمانی که خودمان را کنار بگذاریم همیشه این امکان وجود دارد. ما همچنین در زمانی
زندگی می کنیم که فرصت طرد شدن هرگز در زندگی روزمره ما وجود نداشته است.
با تلفنهایمان، میتوانیم در هر زمانی از شبانه روز طرد شدن را تجربه کنیم. هر زمان که ما چیزی را در رسانه های اجتماعی پست می کنیم، مردم این شانس را دارند که به طور آشکار ما را طرد کنند. دکتر زیمرمن می گوید، حتی عدم وجود بازخورد را می توان به عنوان رد تلقی کرد.
“با فرصت های نمایی بیشتر برای رد شدن، ممکن است بیشتر روی رابطه خود با طرد شدن کار کنیم.”
مسیر طرد شدن
اگرچه طرد شدن هرگز خوشایند نیست، ترس بیش از حد از آن می تواند ما را از دنبال کردن آنچه می خواهیم باز دارد. خبر خوب این است که ما می توانیم بهتر با ترس خود از طرد شدن از طریق چیزی که روانشناسان آن را «ارزیابی مجدد شناختی» می نامند مقابله کنیم.
دکتر زیمرمن میگوید: «کلید این است که از درد و ناراحتی فوری یک گام به عقب بردارید و شرایط را دوباره تنظیم کنید. موارد زیادی وجود دارد که در مورد شما به عنوان یک شخص نیست. این به سادگی این است که برای یک دوستی، یک رابطه یا یک شغل مناسب نیستید.”
در برخی موارد، طرد شدن میتواند یک تجربه یادگیری یا فرصتی برای خودسازی باشد.
دکتر زیمرمن میگوید: «اگر چیزی در مورد رفتار ما باشد – ما به شیوهای ضد اجتماعی یا بیاحترامی عمل میکنیم – پس رد کردن میتواند فرصتی برای ما باشد تا در مورد آنچه میتوانیم کار کنیم و چگونه میتوانیم آن را اصلاح کنیم، فکر کنیم. تمرکز بر ناامیدی به تنهایی نیز میتواند تجربه را سختتر کند. در عوض، دکتر زیمرمن میگوید تکیه بر دیگران در زندگیمان میتواند مفید باشد.
دکتر زیمرمن میگوید: «در صورتی که از حمایت اجتماعی برخوردار باشید و از یک مکان امن آمدهاید، مقابله با طرد شدن در هر بخشی از زندگیتان بسیار آسانتر است – که گفتن آن بسیار آسانتر از انجام آن است.»
«اگر وابستگی خانوادگی ایمن یا یک گروه دوستان حمایت کننده ندارید، مقابله با طرد شدن به تنهایی می تواند چالش برانگیز باشد. بنابراین اینجاست که یک درمانگر می تواند به ریشه برخی از روابط شما با طرد شدن کمک کند.”
در نهایت، میتوانیم ببینیم که اگرچه دردناک است، اما طرد شدن بخشی اجتنابناپذیر از زندگی است. دکتر زیمرمن پیشنهاد میکند که میتوانیم هر چقدر که میخواهیم کوچک شروع کنیم و طرد شدن را به زندگی خود دعوت کنیم تا تحمل خود را افزایش دهیم.
دکتر زیمرمن میگوید: «از این واقعیت راحت باشید که هیچکس زندگی بدون طرد شدن ندارد. ((اگر میتوانید، کمی بیشتر و بیشتر خودتان را بیرون بیاورید و اجازه دهید این تجربهی مکرر کمی درد را از بین ببرد.))
https://neurosciencenews.com/rejection-fear-20892/
سید مهدی ساداتی هستم. عاشق مغز! داروساز و دانشجوی دکترای تخصصی علوم اعصاب. عضو تیم مرکز سلامت مغز دانا! از علاقه هام شناسوندن کارایی های هیجان انگیز مغز به زبان ساده به آدمهاست! جست و جو می کنم در افسردگی، داروهای موثر بر مغز و سایر بیماری های حوزه ی روان و البته نوروپلاستیسیتی!