مدیریت زمان کار قلمبه سلمبهای به نظر می رسد. مساله این است که در جامعه امروزی، پرمشغله بودن می تواند به عنوان یک نشان افتخار تلقی شود. و بسیاری از ما باید کارهایی که دیگران از ما میخواهند را به زور در برنامه خود جای دهیم. چند بار شما یا شخصی در زندگیتان این جمله را به زبان آورده اید که: “یک روز برای انجام کارهایم کم است”؟. این حرف نشان دهنده مشغول بودن زیاد است.
با این که ممکن است این حرف گاهی به شوخی گفته شود، اما اغلب ما نمیتوانیم عناصر استرسزای زندگیمان را با چیزهایی که پیش پا افتادهتر یا سادهتر هستند، متعادل کنیم. مانند بستهبندی ناهار، شستن ظرفها یا پیادهروی. خیلی از ما فکر میکنیم این کارها میتوانند به وقت دیگری موکول شوند، اما قبل از اینکه متوجه شوید، خورشید غروب کرده است، زمان خواب است و چرخه مشغول بودن ادامه دارد.
در حالی که ممکن است مشغول بودن احساس خوبی داشته باشد، یا اصلا نیاز باشد، می تواند منجر به نگرانی های جدی در سلامت جسمی و روانی شود.
مزایا و معایب مشغولیت زیاد
به گفته کیتلین نوینز، دکترای خدمات روانشناختی در برنامه سلامت روان کالج مکلین، «مشغله بیش از حد میتواند از نظر عاطفی آزاردهنده باشد. ما ممکن است بیش از حد مشغول باشیم. و به نیازهای خود، از جمله نیازهای اساسی خود، مانند خوردن، خوابیدن و ارتباط اجتماعی غافل شویم.
مشغول بودن همچنین می تواند منجر به فرسودگی جسمی و عاطفی شود و عملکرد ما را در کارهای مهممان کاهش دهد.
یک باور رایج وجود دارد که مشغول ماندن افکار ناراحت کننده را از بین می برد. یا حداقل آنها را دور می کند.
مشغول بودن مداوم یا حواس پرتی لزوماً به این معنی نیست که ما دیگر احساسات ناراحت کننده را تجربه نمی کنیم.
وقتی غم، عصبانیت یا فقدان را با لایهای از مشغولیت میپوشانیم، نمیتوانیم چنین احساساتی را به اندازه زمانی که مستقیماً با آنها روبرو میشویم پردازش کنیم.
خیلی از ما در زندگی در حال مبارزه هستیم، اما چرا و چقدرش فرق می کند.
فیونا مولیگان، مدیر مراقبتهای بهداشت، گفت: من در محیطی با سرعت بالا کار میکنم. که در آن به همکارانم نگاه میکنم و فکر میکنم، خوب اگر آنها دائماً در حال حرکت هستند، من هم باید بتوانم.
«سرعتی که در محل کار ایجاد کردهام، در خانه هم مرا دنبال میکند، بنابراین صادقانه احساس میکنم دیگر نمیدانم چگونه زمانی برای استراحت داشته باشم. احساس میکنم که نیاز دارم مدام فعالیت کنم و یک ایمیل بیشتر یا یک تماس تلفنی دیگر ضرری ندارد.»
به گفته مولیگان، ناتوانی او در پیدا کردن زمانی برای خود و چیزهای ساده منجر به عادات خواب بد، به تعویق انداختن یا غیبت در قرار ملاقات برای دیدن دوستانش و بیاهمیتسازی چیزهایی که برای سالم ماندن نیاز دارد، شده است.
مشغولیت زیاد می تواند به شدت با ارزش گذاری شخصی ما مرتبط باشد. نوینز میگوید: ما برای روزهایی که کارهای زیادی انجام میدهیم ارزش قائلیم. “احساس تسلط و موفقیت برای خلق و خوی ما خوب است.”
با این حال، مدیریت زمان برای اطمینان از حفظ سلامت جسمی و روانی و همچنین احساس بهرهوری از زمان بسیار مهم است.
درک مدیریت زمان
مدیریت زمان یک سیستم ساختار یافته است. که به شما کمک می کند تا پروژه ها و وظایف مختلف زندگی خود را سازماندهی کنید. هر کسی روشی دارد که برای موقعیت منحصر به فرد او مناسب است. برخی از تقویم ها و یادداشت های روزانه استفاده می کنند. در حالی که برخی دیگر برای پیگیری وظایف خود به برنامه های موبایل و دسکتاپ وابسته هستند.
وظایف را می توان به اهداف بلند مدت، اهداف کوتاه مدت و نقاط عطف معقول تقسیم کرد. هنگامی که به هر نقطه عطفی رسیدید، احساس موفقیت به وجود میاید. که می تواند عزت نفس شما را افزایش دهد. ناتوانی در انجام همه وظایف ممکن است نشان دهنده مدیریت ناکارآمد زمان باشد که می تواند بر عزت نفس و سلامت روان شما تأثیر منفی بگذارد.
“همه ما کارهایی داریم که باید انجام دهیم، چه برای شغلمان، برای خانه، برای مدرسه یا برای لذت شخصی. اما این غیر واقعی است که فکر کنیم می توانیم همه آنها را همزمان انجام دهیم و آنها را به خوبی انجام دهیم.”
– دکتر فیلیپ جی لوندوسکی
لوندوسکی برای کمک به تعیین انتظارات و غرق نشدن در احساس نیاز به انجام فوری همه چیز، پیشنهاد می کند:
وظایف را بر اساس اهمیت و فوریت اولویت بندی کنید
در مورد جدول زمانی خود برای تکمیل وظایف خود واقع بین باشید
از قبل برای هر کاری برنامه ریزی کنید
چگونه می توانید تشخیص دهید که زمانتان را دارید به خوبی مدیریت می کنید؟
هیچ رویکرد یکسانی برای تعیین اینکه آیا زمان خود را به خوبی مدیریت می کنید وجود ندارد. بالاخره هر فردی عوامل استرس زا و موانعی دارد.
پرسیدن چند سوال از خود می تواند به روشن شدن این موضوع کمک کند که آیا باید در نحوه مدیریت زمان خود تجدید نظر کنید یا خیر:
آیا برای تفریح یا انجام فعالیت هایی که از آنها لذت می برید وقت دارید؟
همیشه برای رسیدن به جایی عجله دارید؟ آیا اغلب سر قرارها دیر می کنید؟
آیا برای داشتن یک زندگی اجتماعی بیش از حد مشغول هستید؟
همیشه احساس فشار می کنید و بی تاب هستید؟
آیا 24 ساعت برای انجام تمام کارهایی که دوست دارید انجام دهید کافی نیست؟
اگر پاسخ شما به هر یک از این سؤالات مثبت است، ممکن است لازم باشد به نحوه مدیریت زمان خود و فکر کنید و بررسی کنید که آیا شروع به تأثیرگذاری بر سلامت روانی شما می کند یا خیر.
چگونه مدیریت زمان بر سلامت روان شما تأثیر می گذارد؟
طبق تحقیقات منتشر شده در ژورنال Work and Occupations، ارتباط مستقیمی بین مدیریت زمان یک کارمند و مشارکت آنها در محل کار و سایر زمینه های زندگی وجود دارد. کارکنانی که زمان خود را به خوبی مدیریت می کنند، برای مقابله با استرس ناشی از کار، آمادهتر هستند.
وقتی زمان کمتری برای پرداختن به چیزهای ضروری داشته باشید، استرس و اضطراب برای انجام کار میتواند شما را تحت فشار قرار دهد. کسانی که با مدیریت زمان مشکل دارند، به احتمال زیاد استرس، مشکلات خواب، اضطراب، افسردگی و سایر مشکلات سلامت روان را تجربه می کنند. آنها همچنین ممکن است شروع به نشان دادن علائم فرسودگی شغلی کنند.
مدیریت زمان برای انجام به موقع کارهایتان نیز ضروری است. بالاتر از همه، شما باید به مسائل خانوادگی، تعاملات اجتماعی و سلامت خود نیز توجه کنید.
از این رو، توانایی شما در دسته بندی وظایف و مدیریت زمان می تواند به کاهش اضطراب، افسردگی و حتی مشکلات در کیفیت خوابی که هر شب دارید کمک کند.
تأثیر مدیریت زمان ناکارآمد بر سلامت روان شما
شیوه های ضعیف مدیریت زمان اثرات نامطلوبی دارد که در انواع عوامل استرس زا به تمام جنبه های زندگی شما نفوذ می کند. نداشتن مدیریت زمان می تواند منجر به مشکلات جسمی و روانی شود، که در ادامه توضیح داده شده است.
استرس
بسته به شدت و فرکانس، استرس می تواند اثرات منفی و مثبتی بر بهره وری و سلامت شما داشته باشد. نحوه مدیریت زمان می تواند استرس را کاهش بدهد یا تشدید کند.
دو نوع استرس وجود دارد. Eustress یک «استرس سالمتر» در نظر گرفته میشود که پس از انجام کار یا پروژه، حس مثبت بودن، هیجان و رضایت عمومی را ایجاد میکند. پریشانی علت اصلی نارضایتی شغلی ناشی از مدیریت نامناسب زمان و عوامل مرتبط با آن است.
کارکنان مضطرب زمان کمی برای رسیدگی به وظایف و تعهدات زندگی دارند. که منجر به احساسات ناخوشایند و خستگی می شود و حتی می تواند منجر به افسردگی شود.
اضطراب و افسردگی
اضطراب می تواند ناشی از فشار عادات بد مدیریت زمان باشد. زمان های موعد تحویل پروژه و کارهای تکمیل نشده می تواند شما را مضطرب کند. همانطور که این فشار ادامه می یابد، منجر به ناراحتی و عواقب منفی بیشتری می شود. این نارضایتی و عدم تعادل در زندگی می تواند منجر به افسردگی شود. به خصوص زمانی که احساس می کنید هیچ وقت مرخصی برای استراحت یا رفع فشار ندارید.
کیفیت خواب ضعیف
دگرگونیهای کسبوکار دیجیتال رویههای کاری را سادهتر کرده و به کارکنان انعطافپذیری بیشتری داده است. شما می توانید از هر جایی کار کنید. اما همچنین بدان معناست که شما می توانید در هر زمانی کار کنید. در نتیجه، بسیاری از افراد شاغل ساعت های ضروری خواب با کیفیت را از دست می دهند.
گزارش CDC نشان می دهد که محرومیت از خواب می تواند به اندازه اختلال الکل شدید باشد و همچنین ممکن است منجر به سایر مشکلات سلامتی شود.
فرسودگی و احساس کم آوردن
اگر دائماً برای حفظ تعادل کار، خانواده، آرامش، مراقبت از خود و خواب مبارزه می کنید، ممکن است دچار فرسودگی شوید.
فرسودگی شغلی اغلب به صورت زیر ظاهر می شود:
خستگی (درگیری کمتر با وظایف و کاهش سطح انرژی)
حساسیت بالاتر به بیماری
نگرش بیش از حد بدبینانه به کار و زندگی
یکی از مشکلات عمده فرسودگی شغلی این است که تشخیص آن در ابتدا دشوار است.
منابع
https://www.mcleanhospital.org/essential/do-you-manage-your-time-well?utm_campaign=Monthly%20Emails&utm_medium=email&_hsenc=p2ANqtz–at3m97Nx3wMh-ZcP4tArmrb6AVDTiqafMYYUk9uteK02IIOxlqPFT2j1myuS9ResmDq38iZJvWJ2uk2dWIwa_na5Cxw&_hsmi=211195736&utm_content=211195736&utm_source=hs_email&hsCtaTracking=f98c9673-1ba7-4906-8e53-fec1c554f889%7Cd44dfa19-506b-40bf-a2b5-31cebf8d6f14
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روانشناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.