در این مطالعه نشان می دهیم که چگونه خاطرات و پاسخ های ترس را می توان از طریق تعاملات اجتماعی منتقل کرد.
تجربه ها و یادآوری خاطرات
آیا تا به حال آهنگی شما را به یاد گذشته انداخته و به طور غیرمنتظره ای احساسات مرتبط با آن تجربه یا شخص خاص را به خاطرتان آورده است؟ آیا شنیدن آهنگ بوی ماه مهر حتی سالها پس از فارغالتحصیلی، شما را به یاد ایّام مدرسه میاندازد؟ یا، آیا تا به حال به یک کارمند جدید معرفی شده اید، و در حین معرفی و دست دادن، پیش آمده که به اولین روز کاری خود فکر کنید؟
تجربیات می توانند خاطرات را یادآوری کنند. ما را به گذشته منتقل کنند و واکنش های احساسی را تحریک کنند. دکتر استیو رامیرز، استادیار علوم روانشناسی و مغز در دانشگاه بوستون، محقق اصلی گروه رامیرز است که در آنجا تحقیقاتی را در مورد نحوه عملکرد حافظه و نحوه دستکاری آن برای درمان اختلالات مغزی انجام می دهد.
آخرین تحقیق او که در PNAS منتشر شده است، نشان می دهد که چگونه خاطرات و پاسخ های ترس را می توان از طریق تعاملات اجتماعی منتقل کرد. تیم او دقیقاً چگونه این کشف را انجام داد و پیامدهای آینده آن چیست؟
هدف از این تحقیق چه بود؟
این تحقیقات به بررسی شکل ظاهری حافظه در مغز (یعنی مبنای فیزیکی آن) و همچنین نحوه دستکاری مصنوعی خاطرات برای بازیابی مغز می پردازد. حافظه یکی از اساسی ترین فرآیندهای مغز است و ما حتی می توانیم به طور مصنوعی مغز را برای بازیابی خاطرات، تقویت خاطرات مثبت یا سرکوب خاطرات منفی دستکاری کنیم. کاری که در مقاله ذکر شده انجام شده روزی میتواند برای تکنیکهای درمانی آینده برای درمان اختلالات مختلف از جمله افسردگی، اضطراب و اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) مورد استفاده قرار گیرد.
اهداف خاص این مطالعه
در این مطالعه، آنها به طور خاص میخواستند بررسی کنند که چگونه خاطرات به دست آمده قبلی در زمان اجتماعی شدن حیوانات تعدیل میشوند. به طور خاص تر، میخواستند مطالعه کنند که چگونه تعاملات اجتماعی می تواند خاطرات گذشته را تداعی کند. ما به عنوان انسان، همیشه این کار را انجام میدهیم. داستان میگوییم (مثلا «یادت میاد که…»)، برخی از عزیزترین لحظات گذشته را یادآوری کنیم، و از برخی از سختترین تجربیات از طریق این فرآیند یادآوری درس میگیریم. جوندگان هم از نظر اجتماعی با یکدیگر تعامل دارند. دانشمندان میخواستند بررسی کنند که چگونه اجتماعی شدن به حافظههای اکتسابی قبلی در مغز آنها نفوذ کرده و آنها را تحریک میکند.
یافته ها چه چیزی را نشان داد؟
آزمایشها تأثیر تجارب مختلف اجتماعی و غیراجتماعی را بر حافظه یک فرد از یک رویداد منفی گذشته بررسی کردند. این آزمایشات اجتماعی شامل یک حیوان مشاهده گر و برخوردهای اجتماعی او با جفت هایش به طور مستقیم، یا پشت دیواری مات یا پشت یک آینه است.
تجارب غیراجتماعی میتواند شامل قفس بدون جفت باشد. آزمایشهای رفتاری نشان داد که دو نوع استرس منتقلشده از طریق روابط اجتماعی غیر مستقیم حافظه ترس را افزایش میدهند، در حالی که عوامل استرس زای غیر اجتماعی و متغیرهای کنترلی هیچ تأثیری بر شدت حافظه ترس نداشتند.
علت افزایش شدت حافظه ترس چیست؟
فرض بر این است که این افزایش به دلیل نورونهای فعالکننده استرس اجتماعی است که حافظه ترس را رمزگذاری میکنند، و نشان داد که چنین مجموعههای عصبی در واقع تنها توسط عوامل استرسزای اجتماعی در ناحیهای از مغز به نام هیپوکامپ دوباره فعال میشوند.
در مرحله بعد، فرض کردند که اگر نورون های حافظه ترس در طول تجربه اجتماعی دوباره فعال شوند، برچسب زدن این نورون ها به عنوان فعال در طول تجربه اجتماعی و سپس روشن کردن مصنوعی آنها در یک زمینه خنثی تنها در موش هایی که حافظه ترس را نیز داشتند باعث رفتارهای مواجهه با ترس می شود. تجربه ای که به طور مستقل آموخته شده است.
به عبارت دیگر، حیوانی که قبلاً حافظه ترس را به دست آورده بود، ممکن است به طور ناخواسته تحت شرایط خاصی در هنگام حضور جفت با رابطه اجتماعی استرسزا، این حافظه فعال شود. اگر چنین باشد، فعال سازی مجدد این سلول ها به صورت مصنوعی نیز باید پاسخ های ترس را ایجاد کند.
این دقیقاً همان چیزی است که آزمایش اپتوژنتیک نشان داد، و این پیشنهاد را تقویت می کند که استرس اجتماعی، رگه های هیپوکامپ خاطرات ترس را دوباره فعال می کند و بنابراین یادآوری ترس را تقویت می کند.
اهمیت این یافته ها چیست؟
محققان در این مطالعه نشان دادند که خاطرات اکتسابی فردی را میتوان با استرس حیوانی دیگر، بیشتر از خاطرات خود او تقویت کرد و تلاقی جدیدی از تاریخ فردی و اجتماعی را آشکار کرد.
دادهها نشان میدهند که سیگنالهای استرسی که از طریق روابط اجتماعی منتقل میشوند ممکن است بهطور قویتری به خاطرات خاص دسترسی پیدا کنند، در حالی که تعامل فیزیکی کامل با یک فرد ممکن است خاطرات را دست نخورده باقی بگذارد. یا شاید حتی در برخی موارد منفی بودن آنها را خنثی کند. چیزی در مورد نشانه های استرس غیرمستقیم، ترازو را به نفع یادآوری و تقویت حافظه ترس کج می کند، اما وقتی بعد فیزیکی اجتماعی شدن را اضافه کنیم، این اثرات را نمی بینیم.
این نتایج برای ما هیجانانگیز هستند زیرا به بعد اجتماعی به عنوان مکانیزمی اشاره میکنند که با آن میتوان خاطرات را در میان حیوانات تقویت کرد.
آیا این درک جدید از خاطرات ترس منتقل شده از طریق روابط اجتماعی می تواند رویکردهای درمانی برای افراد/گروه هایی را که دچار تروما یا اختلال استرس پس از سانحه می شوند، ارائه دهد؟
این کار نشان میدهد که علاوه بر انتقال اجتماعی حافظه ترس که در سالهای اخیر کشف شده است، قرار گرفتن در معرض افراد تحت استرس میتواند خاطرات ترسناک فرد را تقویت کند. این یافته نسبتاً شگفتانگیز اهمیت تمرکز بر محیط اجتماعی فردی را که از تروما یا PTSD بهبود مییابد برجسته میکند، زیرا کار روی موشها نشان میدهد که حتی استرسهای اجتماعی خفیف نیز میتوانند حافظه ترس را دوباره فعال و تقویت کنند.
مطالعات آینده
مطالعات آینده در انسان برای تعیین قابلیت اعتبار این اثر تازه کشف شده ضروری خواهد بود. با این حال، اگر در میان گونههای اجتماعی وجود داشته باشد، میتواند نشان دهد که گذراندن وقت با دیگران نیز برای بهبودی پس از تروما یا مقابله با استرس میتواند گاهی اوقات اثر معکوس داشته باشد، به استثنای گروههای حمایتی که در آن یک متخصص سلامت روان به عنوان خاطرات و پاسخهای ترس حضور دارد. از نظر اجتماعی فعال می شوند.
علاوه بر این، این کار نقش تعامل اجتماعی را در تقویت خاطرات از پیش موجود به شیوههایی که لزوماً آسیبشناختی نیستند برجسته میکند. برای مثال، چرا یک محیط اجتماعی غنی میتواند از خاطرات انسانهای سالخورده محافظت کند.
دانشمندان دوست دارند در آینده بیشتر بررسی کنند که چگونه خاطرات از نظر اجتماعی در بین جوندگان منتقل میشوند. بهویژه، کدام مناظر، صداها و بوها برای تحریک و استفاده از خاطرات قبلی مهمترین ها هستند؟ علاوه بر این، یک حافظه واحد در یک نقطه مختصات X-Y-Z در مغز وجود ندارد. بلکه در سه بعد در سراسر مغز توزیع می شود (که هیپوکامپ تنها یک منطقه کلیدی است).
تمام آن چیزهایی که نمیدانیم…
هیچ حافظه ای در خلاء وجود ندارد، بلکه در میان اقیانوسی از خاطرات وجود دارد که دائماً با یکدیگر در تعامل هستند و یکدیگر را نیز به روز و تعدیل می کنند. برای این منظور، ما مشتاق مطالعه این هستیم که چگونه خاطرات متعدد در مغز ظاهر میشوند و چگونه تعاملات و سیگنالهای اجتماعی حیوانات میتوانند از نظر فیزیکی بر خاطرات فردی تأثیر بگذارند.
احتمالات درازمدت در اینجا بی پایان است: حضور یک فرد تحت استرس چگونه بر خاطرات قبلی ما که از منفی تا مثبت متغیر است تأثیر می گذارد؟ آیا سطح آشنایی ما با فرد – به عنوان مثال، یک غریبه در مقایسه با یک خواهر یا برادر- مقیاس این است که خاطرات خاصی به خاطر آورده میشوند، تقویت می شوند یا خنثی می شوند یا خیر؟ و با افزایش سن یا زمانی که مغز شروع به زوال می کند، این موضوع چگونه تحت تأثیر قرار می گیرد؟ ما در مورد این آزمایشهای آینده هیجانزده هستیم که این کار اکنون درها را برای بررسی آنها باز میکند.
منبع
https://doi.org/10.1073/pnas.2114230119
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روانشناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.