در برخی موارد ، بسیاری از ما دچار دلتنگی شده ایم – آن درد دلتنگی و اشتیاق به افراد و مکانهای آشنا. برای درک منشأ و هدف غربت ، از مارک لیری ، استاد روانشناسی و عصب شناسی و مدیر برنامه روانشناسی اجتماعی دوک ، خواسته ایم تا بینشی در مورد این تجربه مشترک بشری به ما ارائه دهد.
دلتنگی را چگونه تعریف می کنید؟
غربت در خانه حالت ناراحتی عاطفی است که گاهی افراد هنگام جدا شدن از دوستان حامی یا اعضای خانواده در محیطی ناآشنا دچار آن می شوند. بحث هایی درباره این وجود دارد که آیا “دلتنگی” یک احساس منحصر به فرد است یا ترکیبی از واکنش ها. از بسیاری جهات ، بیشتر تنهایی همراه با احساس عدم وجود در مکان و تمایل به بازگشت به محیطهای آشنا و حمایتی است.
جامعه بشری اولیه چگونه زمینه را برای تکامل دلتنگی فراهم کرد؟
بر خلاف تقریباً همه حیوانات دیگر ، انسانها از دفاع طبیعی برخوردار نیستند که به ما اجازه می دهد در طبیعت زنده بمانیم – نیش یا دندان تیز. و ما نمی توانیم خیلی سریع پرواز کنیم یا بدویم. تنها راهی که انسانها و اجداد ما انسانها زنده ماندند.
زندگی در گروههای اجتماعی منسجم بود که در آن اعضا برای غذا ، دفاع ، مراقبت از کودکان و غیره با یکدیگر همکاری می کردند. در نتیجه ، فشارهای تکاملی ما را مجبور کرد که بسیار اجتماعی باشیم.
بخواهیم به گروه ها تعلق داشته باشیم و به گونه ای رفتار کنیم که ارتباط ما را با افراد دیگر حفظ کند. بی اعتنایی به روابط فردی باعث می شد که افراد به تنهایی سرگردان شوند یا به دلیل رفتارهای بد محروم شوند و درنتیجه به شام شکارچی تبدیل شوند.
وقتی نیاکان ما قبل از تاریخ در گروه های کوچ نشین زندگی می کردند و به ندرت از گروهی به گروه دیگر نقل مکان می کردند ، دلتنگی باعث شد افراد از ترک گروه های حمایتی خودداری کنند. در آن شرایط ، دلتنگی نسبتاً غیرمعمول بود و تنها زمانی رخ می داد که افراد از افراد حامی و آشنا جدا می شدند.
غربت در جهان امروز چه هدفی دارد؟
هدف آن امروزه همان چیزی است که میلیون ها سال بوده است – ما را از ترک گروه ها و محیط های حمایتی باز دارد. اما بر خلاف اجداد ما ، امروزه ما با صدها نفر (که بیشتر آنها را خوب نمی شناسیم) تعامل داریم ، به گروه های گوناگونی تعلق داریم و اغلب خانواده ها و مکانهای آشنا خود را ترک می کنیم تا به مکان های دور برویم.
دلتنگی در اصل به ما می گوید که این کار را نکنیم و اگر خود را از افراد و مکان های آشنا جدا کردیم ، راه خود را برای بازگشت به امنیت قبیله پیدا کنیم. البته ، جامعه مدرن اینگونه عمل نمی کند. ما می دانیم که باید در دانشگاه یا در شهر جدیدی که در آن ساکن شدیم بمانیم.
اما مغز ما نسبت به تهدیدهای رفاه ما از جدا شدن از افراد و محیط های حمایتی واکنش نشان می دهد. رنج از دلتنگی ناراحت کننده و ناخوشایند است و مردم دوست ندارند آن را تجربه کنند. اما این ارزش آن است – بسیار شبیه درد جسمی. ما درد را دوست نداریم ، اما تحمل یا آگاهی از آن برای جلوگیری از آسیب رساندن به خود ضروری است.
آیا “درمان” برای دلتنگی وجود دارد؟
تنها راه غلبه بر دلتنگی ، ادغام مجدد در محیط جدید است. پیوستن به گروه ها ، ملاقات با افراد و ایجاد دوستی در نهایت یک محیط حمایتی جدید ایجاد می کند. هیچ اطلاعاتی در این مورد وجود ندارد ، اما من همچنین گمان می کنم که کار برای آشنایی واقعی با مکان جدید نیز کمی کمک می کند – کشف چیدمان شهر ، بازدید از فروشگاه ها و پارک ها و ایجاد حس کارآمدی در مکان جدید!
چگونه با دلتنگی کنار بیایم؟
دلتنگی می تواند منجر به مشکلات جدی تر روانی مانند افسردگی شود ، بنابراین مهم است که با آن مقابله کنید. با این حال ، همیشه به یاد داشته باشید که از دست دادن محیطهای آشنا و تلاش برای سازگاری با محیط جدید کاملاً طبیعی است – احساس غربت یک نقطه ضعف یا چیزی نیست که از آن خجالت بکشید.
مطمئن ترین راه برای غلبه بر دلتنگی این است که خود را در زندگی دانشگاهی غوطه ور کنید ، حتی اگر در ابتدا این کار دلهره آور باشد.
پیوستن به باشگاه ها و انجمن ها راهی عالی برای ملاقات با افراد همفکر است. همچنین ایده خوبی است که از مکانهای دیدنی شهر یا شهر جدید خود دیدن کرده و در رویدادهای محلی شرکت کنید.
حتی زمانی که نیاز دارید کاری را به تنهایی انجام دهید ، مانند یک دوره آموزشی ، سعی کنید از اتاق خود خارج شوید. برای مثال ، در کتابخانه مطالعه کنید یا لپ تاپ خود را به کافی شاپ ببرید. قرار گرفتن در میان افراد دیگر به شما کمک می کند تا کمتر احساس انزوا کنید.
ورزش ، تغذیه مناسب و تنظیم الگوی خواب نیز ضروری است.
علاوه بر این ، مهم است که روابط خود را با خانه مدیریت کنید. ارتباط منظم با دوستان و خانواده مهم است ، اما در عین حال باید به خود فضا بدهید تا بر زندگی جدید خود تمرکز کنید. تماس های تلفنی مداوم یا پیام های رسانه های اجتماعی احساسات منفی شما را تشدید می کند.
اگر در شروع ترم دلتنگ هستید ، ممکن است وسوسه کننده باشد که آخر هفته مستقیم به خانه بازگردید. با این حال ، شما باید از این زمان برای شناخت محیط جدید و ملاقات با افراد جدید استفاده کنید. در عوض ، برای بازدید چند هفته ای از خانه برنامه ریزی کنید ، تا بتوانید از بهترین هفته های خود در دانشگاه حداکثر استفاده را ببرید.
اگر دانشجو بودن بلافاصله آن تجربه شگفت انگیزی که انتظارش را داشتید نباشد ، ناامید نشوید – این امر به موقع و با استقرار شما به دست می آید.
باید اجتناب کنیداز:
- احساسات خود را جمع کنید
- خود را در اتاق خود قفل کنید
- رد فرصت ملاقات با افراد جدید
- عدم شرکت در سخنرانی ها و سمینارها
- نوشیدن الکل بیش از حد معمول
سید مهدی ساداتی هستم. عاشق مغز! داروساز و دانشجوی دکترای تخصصی علوم اعصاب. عضو تیم مرکز سلامت مغز دانا! از علاقه هام شناسوندن کارایی های هیجان انگیز مغز به زبان ساده به آدمهاست! جست و جو می کنم در افسردگی، داروهای موثر بر مغز و سایر بیماری های حوزه ی روان و البته نوروپلاستیسیتی!