ارزش تنوع در یک سازمان به طور گسترده تری درک می شود. این ابتکارات غالباً بر تنوع هویتها، مانند جنسیت، قومیت و پیشینه فرهنگی متمرکز است. در حالی که حمایت از تنوع هویت حائز اهمیت است، همچنین درک چگونگی ارزش گذاری و حمایت از تنوع عصبی – دامنه تفاوت در عملکرد مغز و ویژگی های رفتاری – در شرکت های زیادی بسیار مهم است.
تنوع عصبی غیر معمول نیست. طبق گزارشهای CDC در حدود 1 از هر 6 کودک در ایالات متحده دارای تفاوتهای عصبی است و یک مطالعه دانشگاه کمبریج در سال 2015 نشان داد که “افرادی که در مشاغل علمی و مهندسی کار می کنند، بیشتر از مشاغل فنی دارای ویژگی های اوتیسم هستند.” مقاله ای در دانشگاه هاروارد، این جمعیت بالاتر را در زمینه های STEM بررسی می کند و توضیح می دهد: “تحقیقات نشان می دهند که برخی شرایط، از جمله اوتیسم و دیسلکسی، می توانند مهارتهای ویژه ای را در تشخیص الگو، حافظه یا ریاضیات به دست آورند.”
یک شرکت می تواند از توانایی تنوع عصبی برای نوآوری و حل مسئله بهره مند شود، با این حال بسیاری از کارمندان با تفاوت های عصبی-رشدی، در هنگام استخدام و مشاغل با تجربیات ناخوشایندی مواجه شده اند.
به گفته آلیسون بروکس، روانشناس با تمرکز بر روی اختلالات تکاملی، این راه حل به احتمال زیاد دو طرفه است و مستلزم ایجاد تغییرات مکمل در رفتار و دیدگاه هم کارفرمایان و هم کارمندان است. بروکس توضیح داد: “مهم است که پیشرفت های فرهنگی در یک سازمان و همچنین آموزش کارمندان با تفاوت های عصبی و مهارتهایی که برای دفاع از خود لازم دارند، ایجاد شود. زیرا اغلب اوقات بیشترین نقاط قوت ما در نقاط ضعفمان است.
مایکل گودیل، مدیر خدمات اشتغال AtWork، با این رویکرد دو طرفه موافق است و توضیح می دهد: “اکثر افراد با تفاوت های توسعه عصبی که با آنها کار می کنیم می خواهند برای شرکتهایشان ارزش قائل شوند و در عوض آن ارزش را به دست آورند. این در مورد یافتن آن فضای راحت در استخدام آنها است. ”
روش های مختلفی وجود دارد که هر دو طرف می توانند در ایجاد یک تجربه مثبت برای کارمندان با تفاوت های عصبی و رشدی نقش داشته باشند.
فراهم آوردن محیط کار مناسب برای این افراد
اول، یک اقدام تأثیرگذار که یک شرکت می تواند انجام دهد، فراهم آوردن دسترسی آسان به نیازها، است. این می تواند شامل مواردی مانند هدفون های بلاک کننده سر و صدا، توپ تعادلی برای نشستن، و اشیاء حسی در انبار یا حتی تبدیل شدن آنها به بخشی از سیاست های هزینه ای باشد. میزهای مناسب، داشتن فضاهای آرام.
ما اغلب آنچه را که به پشتیبانی طبیعی ما اهمیت می دهد – روابط و محیط هایی که باعث راحتی ما می شود، مورد قبول قرار می دهیم. با شناختن حمایت های طبیعی که ممکن است یک کارمند با تفاوت های عصبی رشدی داشته باشد، می توان ورود و موفقیت آنها را آسانتر کرد.
انعطاف پذیری
برای ایجاد یک تجربه کاری موفق برای کارمندان با اختلافات عصبی، لازم است که همه طرفین سطح انعطاف پذیری عمیق تری را به وجود بیاورند.
“یک راه برای انجام این کار، تغییر دادن سیاست ها و ملاک های سنجش این افراد مانند میزان کارآمدی، قابل احترام تر و دقیق تر بودن، است. به عنوان مثال، فردی که دارای یک اختلال عصبی رشدی می باشد، ممکن است تعامل مداوم ناراحت کننده با دیگران داشته باشد که احتمالا به عنوان یک “مسئله شخصیتی” قلمداد می شود، درحالیکه واقعاً به دلیل تفاوت در انعطاف پذیری شناختی، بخشی از سیستم عملکردی مغز است. ” هنگامی که این مورد رخ داد، بهتر است از یک “استراتژی انعطاف پذیری” استفاده شود.
مدیران و همکاران می توانند کارهای بیشتری برای ارائه انعطاف پذیری انجام دهند. این امر می تواند در قالب جلسات فراگیر باشد، به گونه ای که افراد با سبک های مختلف ارتباطی، مکانی برای مشارکت، فراهم کردن دوره های بازخورد طولانی مدت برای تصمیم گیری های بزرگ و فراهم کردن انعطاف پذیری در چگونگی انجام کارها باشد.
“این یک فرایند است و رابطه بین کارفرما و کارمند به طور مداوم در حال پیشرفت است. کارفرمایان باید نسبت به آن صبور باشند و برای آنچه که این کارمندان با تفاوت های عصبی انجام میدهند، ارزش قائل شوند.
ارتباطات
شیوه ارتباطی افراد با تفاوتهای عصبی- رشدی، اغلب می تواند منجر به قطع ارتباط با مدیران و همکاران شود. اولین کاری که یک کارمند می تواند انجام دهد این است که “بیان کند این شیوه ارتباط من است. این شیوه یادگیری من است. “” با ذکر تفاوت های بالقوه در برقراری ارتباط و یادگیری، یک مدیر احتمالاً این تفاوت ها را درک و پشتیبانی می کند.
“بعضی اوقات این کار به صراحت به مهارت های آموزش نیاز دارد”
داشتن تنوع عصبی بیشتر در یک محیط همچنین می تواند به فرکانس بالاتری از موقعیت ها منجر شود که در آن دو نفر با احساسات یا دیدگاه های بسیار متفاوتی از یک برخورد اجتماعی جدا شوند. این مسئله اغلب با گفتن صریح مسائل به یکدیگر حل می شود.
به طور کلی، حمایت از تنوع عصبی نیاز به اهداف دارد و در بعضی مواقع نیاز به نوع متفاوتی از تلاش ها و برنامه ریزی ها دارد. این تلاشها ارزش آن را دارند، منجر به ایجاد دیدگاه های بیشتر و مجموعه مهارت های مختلف برای شرکت می شود، فرصت های بیشتری برای افراد از تمام پروفایل های عصبی به وجود می آید.
“این فقط مربوط به فرصت هایی نیست که افراد دارای اختلافات عصبی آن را از دست می دهند، بلکه درباره از دست دادن پتانیسل ها و نقاط قوت افراد با تنوع عصبی نیز می باشد که می تواند بسیار در حوضه های مختلف مفید واقع شود.”
برای اطلاعات بیشتر به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.
منبع:
hbr.org
forbes.com
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.