تحقیقات نشان می دهد بیش از 25 درصد از ما در مقطعی از زندگی با یک دوره کلینیکال مهم اضطراب مواجه می شویم.
برای برخی، این یک تجربه زودگذر است و بسیاری از مبتلایان به اضطراب به خوبی به درمان های موجود از جمله درمان شناختی رفتاری یا دارو پاسخ می دهند. با این حال، برای دیگران، اضطراب میتواند یک ناتوانی فلجکننده و مزمن باشد که بدون تسکین بر همه بخشهای زندگی تأثیر میگذارد.
همهگیری کووید، آمار را افزایش داده است، به طوری که پزشکان عمومی و روانشناسان گزارش دادهاند بیمارانی که به دنبال کمک برای حل مشکل اضطراب هستند، افزایش یافته است.
و در حالی که محققان بر پیچیدگی پازل اضطراب – که میتواند به تشخیصهایی از جمله اختلال اضطراب فراگیر یا اختلال وسواس فکری اجباری منجر شود – تاکید میکنند، سه حوزه کلیدی وجود دارد که تحقیقات پیشرفته در آنها راه جدیدی را پیش میبرد.
اضطراب به اندازه علائمی که می تواند ایجاد کند، ناگهانی و غیرقابل کنترل است.
در عوض، ژنتیک، رژیم غذایی و دانش در مورد اینکه چگونه رویدادهای آسیب زای زندگی می توانند بر ساختار و رشد مغز تأثیر بگذارند، رویکردهای نویدبخش جدیدی را برای درک عوامل ایجاد اضطراب و نحوه درمان آن ایجاد می کنند.
بیایید آن را بیشتر باز کنیم.
آیا اضطراب در ژن شما وجود دارد؟
در موسسه تحقیقات پزشکی QIMR Berghofer در کوئینزلند، کاندیدای دکترا جکسون ثورپ – متخصص ژنتیک روانپزشکی – سالها را صرف پیداکردن یک سوزن در انبار کاه کرده است.
در آزمایشگاه نوروژنومیک مؤسسه، ثورپ از یک پایگاه داده جهانی متشکل از 400000 نفر برای شناسایی گونه های ژنی که در مبتلایان به اضطراب شایع تر است استفاده می کند.
با استفاده از نرم افزار تجزیه و تحلیل آماری برای بررسی متقاطع 20000 تا 25000 ژن در ژنوم انسان، هدف کار Thorp شناسایی تغییرات ژنی شایع تر در افراد مبتلا به اختلالات اضطرابی است.
و در همین سال گذشته ثورپ و همکارانش به نتایج مهمی دست یافتند.
او میگوید: ما ۶۱۱ ژن را پیدا کردیم که با اضطراب مرتبط بودند و بسیاری از این ژنها نیز با افسردگی مرتبط هستند.
این موضوع نشان می دهد ریسک ژنتیکی برای اضطراب از یک یا دو ژن ناشی نمی شود، بلکه صدها ژن دخیل است. احتمالاً حتی هزاران ژن مسئول افزایش خطر ابتلا به اضطراب هستند.
تحقیقاتی مانند این آنقدر جدید و پیشگامانه است که هنوز تصویر کاملی در مورد اینکه کدام ژنها مهمتر هستند و دقیقاً چگونه بر رشد اضطراب تأثیر میگذارند، پدیدار نشده است.
گام بعدی درک نقش آن ژنها در مستعد کردن فرد به اضطراب است. یا اینکه آیا جهش های ژنتیکی خاص می توانند سبب اضطراب شوند.
یکی از جالب ترین آنها ژنی است که به نام DRD2 شناخته می شود و مسئول کدگذاری گیرنده دوپامین در مغز است. این انتقال دهنده عصبی زمانی آزاد می شود که ما فعالیت های خاصی را با لذت مرتبط می کنیم و با پیامدهایی در سلامت روان مرتبط است.
بیشتر ما احتمالاً مستعد ابتلا هستیم
با این حال، با توجه به تحقیقات Thorp که ژن های زیادی را مرتبط با اضطراب نشان می دهد، واقعیت این است که اکثر ما احتمالا حداقل برخی از این عوامل خطرساز ژنتیکی اضطراب را داریم.
چه چیزی باعث می شود که یک فرد دچار یک اختلال اضطرابی شود و دیگری مبتلا نشود؟
ثورپ توضیح می دهد: اینکه یک مؤلفه ژنتیکی بسیار بزرگ وجود دارد به این معنی نیست که شما قطعاً دچار اضطراب خواهید شد، بلکه فقط به این معنی است که احتمال ابتلا به آن بیشتر است. و تحقیقات نشان می دهد که دقیقا چقدر احتمال بیشتری دارد.
ثورپ می گوید که اختلالات اضطرابی حدود 30 درصد ارثی هستند، و خاطرنشان کرد که بسیاری از افراد می توانند علائم اضطراب را به طور مکرر در نسل های خانواده خود مشاهده کنند.
اما اگر ژنها پشت 30 درصد استعداد ما به اختلالات اضطرابی هستند، چه چیزی بر 70 درصد دیگر تأثیر میگذارد؟
تورپ می گوید بسیاری از موارد اضطراب ناشی از علل ناشناخته، اغلب محیطی است. او می گوید: شما ممکن است ریسک ژنتیکی بالایی داشته باشید، اما اگر محرک محیطی را نداشته باشید، شاید اصلاً دچار اضطراب نشوید.
توانایی ژن ها برای روشن یا خاموش کردن خود در پاسخ به محرک های محیطی به عنوان اپی ژنتیک شناخته می شود. این موضوع در مورد بیماریهای دیگر نیز صدق میکند.
برای مثال، استعداد ژنتیکی ابتلا به دیابت به این معنی نیست که شما بیمار خواهید شد. ریسک را افزایش می دهد، اما اینکه چگونه این خطر با سبک زندگی یا محیط ارتباط برقرار می کند می تواند تعیین کند که چه اتفاقی می افتد.
محرکهای محیطی اضطراب
در مورد اضطراب، یک محرک محیطی می تواند یک تجربه آسیب زا، آسیب های پایدار یا استرس های رایج سبک زندگی باشد.
حتی ممکن است از طریق COVID-19 ظاهر شود.
افزایش تعداد افرادی که به دنبال کمک برای اضطراب در طول همه گیری کرونا هستند، نقش محتمل محیط را در ایجاد حساسیت ژنتیکی به صورت لحظه ای نشان می دهد.
“اگر ما دو نفر با محرک های محیطی یکسان مانند بیماری همه گیری داریم، چرا یکی دچار اضطراب می شود اما دیگری نه؟” منطقی است که بپرسیم آیا یک فرد خطر ژنتیکی بالاتری دارد یا خیر.
و این امکان وجود دارد که اگر به خاطر COVID-19 نبود، این حساسیت ممکن بود هرگز تحریک نشود.
خب، این همه اضطراب با مغز شما چه می کند؟
روشی که اضطراب ساختار مغز و انتقالدهندههای عصبیای را که آزاد میکند، تغییر میدهد، موضوع کار جس نیتیانانتاراجا، عصبشناس از موسسه علوم اعصاب و سلامت روان فلوری ملبورن است.
هدف Nithianantharajah درک اساس بیولوژیکی اضطراب و “آنچه واقعاً در مغز می گذرد که رفتار افراد را تغییر می دهد” است.
Nithianantharajah می گوید، برخلاف اختلالات مغزی مانند زوال عقل که ناشی از از دست دادن ظرفیت مغز است، مغز یک فرد مضطرب “تغییرات در اتصال” را نشان می دهد. مدارهای خاصی در مغز بیش از حد به هم متصل می شوند یا کمتر متصل می شوند و جالب است که چگونه تغییرات اتصال می تواند منجر به اختلال در رفتار شود.
به عبارت ساده تر، مغز انسان برای پاسخ به محرک های محیطی، به ویژه آنهایی که ممکن است تهدیدی را مطرح کنند، طراحی شده است.
وقتی احساس میکنیم بخشهایی از مغزمان که مدتها قبل از تبدیل شدن به انسانهای پیشرفته توسعه یافتهاند، تحت محاصره قرار گرفتهاند، وارد حالت «جنگ یا گریز» میشویم.
وقتی احساس اضطراب می کنیم در بدن ما چه اتفاقی می افتد؟
این فرآیند بدن ما را با هورمون هایی مانند آدرنالین یا کورتیزول از سیستم غدد درون ریز و همچنین انتقال دهنده های عصبی مانند نورآدرنالین از مغز پر می کند تا با تهدید مقابله کند یا از آن فرار کند.
این رفلکس تطبیقی به انسان کمک کرده تا برای شناسایی و پاسخ به خطر تکامل یابد.
در مغز مضطرب این پاسخ هرگز به درستی خاموش نمی شود. هر موقعیتی مانند یک تهدید به نظر می رسد و بدن ما طوری واکنش نشان می دهد که گویی زیر آتش است. آن مسیرهای عصبی که برای مواقع اضطراری در نظر گرفته شده اند، به طور مکرر مورد استفاده قرار می گیرند تا زمانی که تقریباً در هر موقعیتی تبدیل به پاسخ شوند.
“نگهبان”، ساختار کوچکی به نام آمیگدال است که در کنار هیپوکمپ قرار دارد و خطر را رمزگذاری می کند. در افراد مضطرب بیش از حد فعال می شود.
انتقالدهندههای عصبی مانند گلوتامات که مغز را تحریک میکنند، با آنهایی مانند گاما آمینوبوتیریک اسید (GABA) که برای آرام کردن اوضاع طراحی شدهاند، از هماهنگی خارج میشوند.
ارتباطات حیاتی آمیگدال با قشر پیش پیشانی مغز – که تا نوجوانی ایجاد می شود و مانند مرکز کنترل معقول مغز عمل می کند – از بین می رود و فرآیندهای فکری منطقی را تضعیف می کند. که باید به آمیگدال میگفت: هی، نگران نباش، می تواند خیالت راحت باشد. زیرا همه چیز مرتب است.
Nithianantharajah میگوید: درک این که مرغ اول بوده یا تخممرغ دشوار است. او میگوید: همه افرادی که با اضطراب مواجه میشوند علائم یکسانی ندارند و همه آنها به یک دارو پاسخ نمیدهند.
آیا محیط خاصی خطر ابتلا به اضطراب را میتواند بالا ببرد؟
چه چیزی در وهله اول باعث ایجاد اتصالات نادرست در مغز می شود؟سارا ویتل، رئیس آزمایشگاه توسعه عصبی-اجتماعی و عاطفی دانشگاه ملبورن، در حال تحقیق است که چگونه تجربیات اولیه زندگی، رشد مغز را تحت تاثیر قرار میدهد و خطر اضطراب را افزایش میدهد.
تحقیقات جذاب او نشان می دهد که یک محیط تهدیدآمیز، چه درون خانواده باشد و چه در جامعه، می تواند باعث شود که مغز کودک سریعتر از حد معمول رشد کند.
او می گوید: «در اصل بچه ها باید به سرعت بزرگ شوند تا از خودشان مراقبت کنند. مدارهایی در مغز که مسئول پاسخ به تهدید و تنظیم احساسات هستند تحت تأثیر قرار می گیرند. همین مدارها به طور خاص در اضطراب دخیل هستند.»
گمان می رود که پیوندهای بین “سیستم لیمبیک” مغز، از جمله آمیگدال، و قشر جلوی مغز کنترل کننده، مختل شده باشد.
مغز کودکان در معرض استرس
او میگوید: کودکانی که تهدید را تجربه کردهاند، در حین رشد، ارتباطات قویتری بین این دو ناحیه مغزی دارند.
مانند بسیاری از تحقیقات در مورد اضطراب، کاری که ویتل انجام می دهد کاملاً جدید است. هنوز نمی توان نتیجه گیری کرد.
گام بعدی مطالعات طولانی مدت و در مقیاس وسیع در کودکان با زمینه های مختلف است. یکی از این پژوهش ها شامل 10000 کودک آمریکایی می شود که بخشی از جمعیت را نشان می دهند.
محققان در طول دهه آینده چندین بار به این کودکان بازخواهند گشت و ساختار مغز، عملکرد و اتصال آنها را بررسی کرده و یافته ها را با رشد روانی و شناختی مقایسه خواهند کرد.
ویتل میگوید: «وقتی به کودکان یا نوجوانان نگاه میکنیم، بسیار مهم است که ببینیم مغز در طول زمان چگونه رشد میکند، در غیر اینصورت تصویر کامل را درک نمیکنیم.» تاثیرات این مطالعه در ایالات متحده طی پنج یا شش سال آینده ظاهر خواهد شد و ما میتوانیم با جزئیات بیشتری بررسی کنیم که چگونه مسیرهای رشد مغز پس از قرار گرفتن در معرض استرس از مسیر خارج شده و کودکان در چه سنی آسیبپذیرتر هستند.
بیشتر بخوانید
در مقاله بعد به ارتباط رژیم غذایی و دیگر عوامل ایجاد کننده اضطراب خواهیم پرداخت. اگر اضطراب کیفیت زندگی شما را مختل کرده است، به دنبال درمان باشید. انستستو سلامت مغز دانا در این راه به شما کمک میکند. برای اطلاعات بیشتر سایت ما را ببینید یا با کارشناسان تماس بگیرید.
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روانشناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.