بسیاری از زنان، کمک های بزرگی به پیشرفت و شکل گیری روانشناسی کرده اند. گرچه زنان در گذشته بخش کوچکی از جمعیت جامعه ی علمی روانشناسی را تشکیل می دادند، امروزه پیشرفت های زیادی اتفاق افتاده است. یک گزارش در سال 2017 نشان می دهد زنان بیش از نیمی از جمعیت روانشناسان را تشکیل می دهند و 75 درصد فارغ التحصیلان روانشناسی زن هستند.
5. ماری ویتون کالکینز (Mary Whiton Calkins)
ماری ویتون کالکینز در دانشگاه هاروارد درس خواند. اما هیچ وقت تحصیل او به طور رسمی تایید نشد.او با برخی از متفکران بزرگ آن زمان مانند ویلیام حیمز و هوگو مانستربرگ هم دوره بود.
او تمام واحد ها و نیازمندی ها برای دکترا را پشت سر گذاشت. اما هاروارد از دادن مدرک به او اجتناب کرد.زیرا او یک زن بود.
اما کالکینز اولین زن رئیس انجمن روانشناسان است. در طول زمان کارش، او نزدیک به بیش از صد مقاله ی تحصصیی در زمینه ی روانشناسی نوشت. او به خاطر پژوهش هایش در زمینه ی روانشناسی خود معروف است.
ندادن مدرک توسط هاروارد باعث نشد این زن، یکی از تاثیرگذار ترین روانشناسان زمان خودش نشود.
6.ماری اینزورت (Mary Ainsworth)
ماری اینزورت یکی از مهم ترین روانشناسان رشد بوده است. کار های او اهمیت سالم بودن پیوند های دوران کودگی را نشان می دهد. او از تکنیک ارزیابی “موقعیت عجیب” در پژوهش های خود استفاده کرد.
در پژوهش های اینزورت بر دلبستگی مادر- کودک، او از یک مادر و کودک می خواست در اتاقی نا آشنا بنشینند.پژوهشگران بعد ها عکس العمل کودک را به موقعیت های مختلف از جمله ورود غریبه به اتاق، بازگشت مادر به اتاق و تنها رها شدن، بررسی و تفسیر کردند.
پژوهش های او نقش مهمی در درک ما از سبک های دلبستگی و تاثیر آن ها بر رفتار های آتی در زندگی دارد.
7.ملانی کلاین (Melanie Klein)
بازی درمانی یک تکنیک مورد استفاده ی متداول است که در آن به کودکان کمک می شود اسخساست خود را آزادانه بیان کنند وتجربیات خود را به شیوه ی موثر و مفیدی نشان دهند.
ملانی کلاین در شکل گیری این تکنیک مهم بسیار نقش داشته است.
او در حین کار با کودکان متوجه شده بود که کودکان معمولا از بازی به عنوان یکی از ابزار های ارتباطی خود استفاده می کنند.
کودکان نمی توانند بسیاری از تکنیک های روانشناسی و روانکاوی فرویدی از جمله تداعی آزاد را انجام بدهند. در نتیحه کلاین از بازی درمانی به عنوان راهی برای پژوهش در احساسات ناخودآگاه، اضطراب ها و تجارب کودکان استفاده کرد.
کار های کلاین به اختلاف نظر های شدید با آنافروید منجر شد. آنا فروید معتقد بود کودکان نمی توانند روانکاوی شوند.
کلاین پیشنهاد کرد که بررسی رفنار ها و اعمال کودک در حین بازی، به درمانگر اجازه می دهد اضطراب های درونی کودک که روی رشد ایگو و سوپرایگو تاثیر می گذارد را تشخیص دهد.
امروزه روانکاوی کلاین به عنوان یکی از اصلی ترین مکتب های فکری در روانکاوی شناخته می شود.
8.لتا استتر هالینگوورت (Leta Stetter Hollingworth)
او به عنوان یکی از افراد پیشرو در علم روانشناسی در ایالات متحده شناخته میشود.او در مورد هوش و کودکان خارق العاده پژوهش می کرد.
یکی دیگر از حیطه های کمک او به علم روانشناسی، در حیطه ی روانشناسی زنان بود.
ایده ی غالب آن زمان،این بود که زناناز مردان از نظر هوش پایین تر هستند. به خصوص زمانی که در بازه ی عادت ماهیانه ی خود قرار می گیرند.هالینگورت این ایده ها را زیر سوال برد و پژوهش های علمی او نشان داد زنان به اندازه ی مردان، باهوش و قابل هستند و فرقی نمی کند این اندازه گیری ها در کدام بازه ی ماه انجام شود.
او در سن 53 سالگی در گذشت و با وجود نابرابری ها و مشکلات مسیر، در این زمان کوتاه کمک های مهمی به روانشناسی کرد.
9.مارگارت فلوی واشبرن (Margaret Floy Washburn)
او اولین زنی بود که در علم روانشناسی مدرک دکترا گرفت. او پژوهش های تحصیلات تکمیلی خود را با ادوارد بی تیچنر انجام داد و اولین دانشجوی او بود.مانند بسیاری از زنان معرفی شده در این لیست، اکثر پژوهش های او در زمانی انجام شد که از دادن جایگاه علمی به زنان ،به خاطر جنسیتشان، جلوگیری می شد.با وجود این محدودیت ها، او تبدیل به یک استاد، پژوهشگر و نویسنده ی قابل احترام شد.
پژوهش های اولیه ی او بر روی فرایند های پایه ی فیزیولوژیکی و شناخت در حیوانات بنا شده بود. او به حوزه ی روانشناسی تطبیقی کمک های شایانی کرد و یک تئوری در مورد شناخت ارائه داد که عنوان می کرد حرکت های بدن بر افکار ما تاثیر می گذارند.
منبع: