بیش از دو دهه Pablo Celnik (در دپارتمان علوم پزشکی و توان بخشی دانشگاه John Hopkins و همچنین مرکز Excellence در درمان سکته، بازیابی و توان بخشی)، در مورد اینکه چگونه بیمارانی که توانایی مهارت های حرکتی را از طریق بازتوانی به دست می آورند، می توانند آن را تداوم بخشند، مطالعه و بررسی کرد.
به این منظور او از تکنیک تحریک مغزی شامل تحریک الکتریکی فراجمجمه ای با جریان مستقیم (tDCS) و تحریک مغناطیسی (TMS) استفاده کرد. زیرا دریافت که تحریک مغزی باعث افزایش توانایی برای کسب مهارت های جدید حرکتی، تداوم آن ها و بهبود عملکرد عصبی می شود.
او در وواقع پنجره جدیدی از دنیای بزرگ تحریک مغزی را باز کرد و نشان داد که تحریک مغزی باعث افزایش کارایی و تداوم تاثیر توان بخشی می شود.
تحقیقات Celnik نشان داد بیمارانی که دچار سکته شده بودند، فعالیت های حرکتی را تحت تاثیر tDCS بهتر انجام می دادند. همچنین در تحقیقی که در سال 2009 انجام داد و در مجله PNAS به چاپ رسید مشاهده شد که در افراد سالم هنگام یادگیری یک مهارت حرکتی جدید و استفاده همزمان از تحریک مغزی ، مهارت جدید بهتر از گروه کنترل به یاد آورده می شد. تحقیقات بیشتر Celnik و بقیه محققان پیشنهاد کننده این موضوع است که تاثیر تحریک مغزی توسط تعدیل فعالیت سلول های عصبی با گیرنده هایی برای نوروترنسمیتر مهارکننده GABA و همچنین تغیرات طولانی مدت در پتانسیل الکتریکی سلول ها، به وجود می آید. البته مکانیسم دقیق هنوز مشخص نشده است.
تحریک الکتریکی مغز برای بیمارانی که ناهنجاریهای گفتاری، شناختی و حرکتی دارند استفاده می شود. همچنین بیماریهایی که از آسیب به مغز نشأت می گیرند. مانند: سکته، آسیب تروماتیک مغز و بیماری پارکینسون.
اگرچه تحریک مغزی تنها در قسمتی از جلسات توان بخشی انجام می گیرد، Celnik و همکارانش در تحقیقات خود نشان دادند که اثرات آن، حداقل به مدت یک ساعت و نیم تداوم دارد. تعداد زیادی از بیماران بهبودی قابل توجهی را نشان داده اند.
برای تعداد کمی از بیماران که در طول 3 هفته بهبودی زیادی را نشان ندادند، Celnik توصیه می کند که با درمان های استاندارد به طول درمان ادامه دهند.
او اظهار می کند: شاهد بهبودی بیمارانی بوده که قادر به راه رفتن نبوده اند. اما پس از گذراندن این نوع درمان می توانستند با عصا و یاحتی بدون کمک راه بروند. بعلاوه، بیمارانی که در مهارت های دستی و حتی حفظ تعادل با مشکل زیادی روبرو بودند، بدون کمک می توانستند ایستاده و بدون کمک دیگران لباسشان را بپوشند.
البته این اولین باری نبود که استفاده از درمان ترکیبی با تحریک مغزی مورد مطالعه قرار می گرفت. تحقیقات و مقاله های مروری بسیاری در این زمینه وجود دارند که اثربخشی این روش درمانی را در بیماری های عصبی مختلف بررسی کرده اند. در ادامه به تعدادی از آن ها اشاره خواهیم کرد.
پارکینسون
Elsner و همکاران، به بررسی اثر استفاده تحریک الکتریکی در بیماران مبتلا به پارکینسون که از تکنیک های توان بخشی استفاده می کنند، به کار برد. بیماری پارکینسون نوعی بیماری تخریب شونده عصبی است که همراه با پیشروی بیماری، اختلال در حرکت، کاکردهای شناختی و در نتیجه، کیفیت زندگی ایجاد می شود. بازتوانی و تاثیر آن بر روی این بیماران همیشه با محدودیت روبرو بوده.
شواهد کافی وجود دارند که نشان می دهند چه در بیمارانی که از دارو استفاده می کنند، و چه زمان هایی که بیماران از دارو استفاده می کنند اما هنوز حرکت غیر ارادی ماهیچه آن ها را رنج می دهد، بسیار توانسته تأثیر گذار باشد. پس شاید استفاده از تحریک الکتریکی بتواند تأثیر بازتوانی را افزایش دهد. در این مطالعه نتایج نشان می دهند که استفاده ترکیبی از این دو روش، تفاوت چشمگیری را با گروه کنترل ایجاد کرده است.
ناهنجاری طیف اوتیسم ASD (Autism Spectrum Disorder)
شامل چندین ناهنجاری در رشد سیستم عصبی می باشد. این بیماری به وسیله علائمی مانند اختلال مداوم در ارتباطات و برهمکنش اجتماعی، الگوهای رفتاری انحصاری و تکراری مشخص می شود و در اوایل دوره رشد اتفاق می افتد. همچنین مشکلات در سیستم حسی آن ها نیز دیده می شود. بعلاوه، در پردازش های ذهنی و عملکردهای اجرایی دچار مشکل هستند.
درمان های بسیاری از جمله درمان های رفتاری، آموزشی، و مداخلات دارویی در درمان مورد استفاده قرار گرفته است. اما مطالعات نشان داده اند که درمان های ترکیبی مانند استفاده از تحریک مغزی حین درمان های بازتوانی، می توانند در این کودکان بسیار مؤثر واقع شوند.
ام اس MS
ناتوایی در راه رفتن یکی از مشکلات در بیماران مبتلا به Multiple Sclerosis (MS) پس از گذشت چند سال می باشد. در مطالعه ای که در سوئد انجام گرفت، نصف بیماران با سطوح متوسط و شدید بیماری، پس از ده سال دچار مشکل در راه رفتن می شدند. اختلال در انجام اعمال حرکتی وکارهای روزانه در کیفیت زندگی نقش به سزایی دارد.
بیشترین دلیل این اختلال یعنی ناتوانی در راه رفتن در اثر انقباض اندام های پایینی اتفاق می افتد. محققان معتقدند که عدم شکل پذیری یا plasticity در مغز، باعث اختلال در عملکرد اندام های پایینی می شود.
تقویت ومهار طولانی مدت سیناپس ها (Long-term potentiation و long-term depression)، مکانیسم های اصلی در فرآیند شکل پذیری عصبی هستند. مطالعات انسانی و حیوانی نشان می دهند که افزایش در تقویت بلند مدت سیناپس ها در بیماری MS ،به عنوان یک مکانیسم جبران کننده، می تواند بسیار مفید باشد.
تحریک الکتریکی فرا جمجمعه ای با جریان مستقیم، یکی از متدهایی است که شکل پذیری ( plasticity) سیناپسها را تعدیل می کند. توان بخشی نیز همیشه و در هر مرحله ای از بیماری، بهبودی را چند قدم جلو میبرد. مطالعات زیادی نیز اثرات ترکیبی متدهای مختلف بازتوانی و تحریک مغزی را بر روی MS نشان داده اند.
استفاده از تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم همراه با بازتوانی، بهبود عملکرد گفتاری و حرکتی در بیمارانی که دچار سکته شده اند
Hesse و Colab، نقش تحریک الکتریکی آنودال را بر روی 10 بیماری که دچار سکته شده اند، ارزیابی کردند. تحریک الکتریکی مغز در 4-8 هفته پس از شروع سکته مود استفاده قرار گرفت. پس از هر کدام از 6 جلسه که بیماران تحریک مغزی دریافت می کردند، سپس از متد بازتوانی robot assistant استفاده می شد. عملکرد حرکت بازو به وسیله نمره حرکتی Fugl-Meyer و هم چنین مشکلات گفتاری نیز توسط AAT مورد ارزیابی قرار گرفت. عملکرد حرکتی در همه بیماران و آفازیا در 4 بیمار بهبودی قابل توجهی یافته بود.
در موسسه سلامت مغز دانا از خدمات درمان مشکلات حرکتی بیماران توسط روش های ترکیبی تحریک الکتریکی مغز همراه با بازتوانی، استفاده می شود. برای اطلاعات بیشتر به بخش تحریک الکتریکی مغز مراجعه کنید.
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.