مقدمه
ممکن است برای همه ما پیش بیاید که یک آهنگ یا شعر را مدام و ناخواسته با خود تکرار کنیم یا به آن فکر کنیم. حتی گاهی به یک دیالوگ سینمایی بارها می اندیشیم و در ذهن آن را تکرار می کنیم. اما کنترل افکار ناخواسته، علارغم تلاش فراوان، سخت است.
در بسیاری از کار های روزمره، توانایی کنترل اعمال و افکار مان مهم است. همانطور که توقف قدم زدن در خیابان، در صورت نزدیک شدن خودرو ضروری است، متوقف کردن افکار مزاحم نیز در هنگام تلاش برای تمرکز بر کار بسیار مهم است. آیا باید افکار ناخواسته را جایگزین کنیم یا راه حل دیگری نیز وجود دارد؟ برای فهمیدن پاسخ این سوال از دیدگاه علوم اعصاب، این مقاله را مطالعه کنید.
در ادامه دو مطالعه مهم آورده شده است. در یک مطالعه، دانشمندان فعالیت مغز 15 نفر، هنگامی که تلاش می کردند تصویر یا فکر یک سیب قرمز یا یک بروکلی سبز را سرکوب کنند، ثبت کردند. وظیفه طراحی شده به این صورت بود که شرکت کنندگان پس از آنکه وادار به تصور غذای مورد نظر شدند، باید برای حدود 12 ثانیه ذهن خود را از آن غذا پاک کرده و البته آن را با غذایی دیگر هم جایگزین نکنند. از این 15 شرکت کننده، 8 نفر بیان کردند که موفق شدند تصویر یا فکر غذای گفته شده را سرکوب کنند، که البته تصاویر ثبت شده مغزی بیان گر موضوع دیگری بود.
با کمک “تصویرسازی تشدید مغناطیسی کارکردی (FMRI) ” که تغییرات جریان خون را تشخیص می دهد، فعالیت مغزی شرکت کنندگان اندازه گیری شد. داده ها برای تجزیه و تحلیل، به صورت الگوریتم رایانه ای نوشته شد تا بتواند الگوی فعالیت های مغز که مربوط به افکار غذا بود را تشخیص دهد.
نتایج نشان داد که فکر کردن داوطلبانه به دو میوه ی گفته شده، باعث فعال شدن سمت چپ مغز شرکت کنندگان شد. در حالی که تلاش برای سرکوب این افکار، سمت راست مغز را درگیر کرد.
دانشمندان گفتند: به نظر می رسد بخشی از قشر بینایی مغز که مسئول تصویرسازی ذهنی است، به صورت ناخودآگاه، در حال تولید افکار ناخواسته است. بنابراین، تصاویر ذهنی، حتی زمانی که می خواهیم جلوی آن ها را بگیریم، تشکیل می شوند . “
واضح است که تصاویر ذهنی (مانند تصویر مربوط به فکر کردن به غذاها ) در قشر پس سری جانبی، که وظیفه ی آن تشخیص اشیا است، نیز وجود دارد.
این نتایج نشان می دهند که افکاری که سرکوب می شوند، به طور پنهانی و به دور از آگاهی ما باقی می مانند و این دلیل قانع کننده ای برای بی تاثیر بودن سرکوب افکار است.
در مطالعه دیگر، دانشمندان می گویند ممکن است بین توقف سریع عمل و جلوگیری از نفوذ افکار ناخواسته به ذهن، شباهت عملکردی و شاید آناتومیکی وجود داشته باشد.
طبق تحقیقات مختلف، آزمایش های توقف سریع عمل، مانند پارادایم سیگنال توقف را با آزمایش پیشگیری از نفوذ سریع، که به عنوان پارادایم Think (T)/No-Think (NT) شناخته می شود، مقایسه شده است. در سیگنال توقف، به عنوان مثال یک حرف سفید (به عنوان مثال، “T” یا “K”) به شرکت کنندگان داده می شود و به آنها دستور داده می شود تا آنجا که می توانند با بلند گفتن آن حرف، پاسخ دهند. در تعداد کمی از آزمایشات، قبل از اینکه آنها صحبت کنند، حروف قرمز می شود (در فواصل زمانی متفاوت)، و به شرکت کنندگان نشان می دهد که پاسخ گفتاری آغاز شده را متوقف کنند.
در پارادایم T/NT، ابتدا از شرکت کنندگان خواسته می شود که جفت کلمات (کلمه نشانه + کلمه هدف) را بیاموزند. سپس، برای هر جفت، یک کلمه نشانه به تنهایی به آنها داده می شود. از آنها خواسته می شود که اگر کلمه نشانه سبز است، آن را به خاطر بیاورند (T) و اگر کلمه نشانه قرمز است، یادآوری آن را متوقف کنند (NT).
این امکان وجود دارد که با ارائه یک مقیاس رتبه بندی پس از هر آزمایش، نفوذ کلمه مورد نظر به سطح هوشیاری را ردیابی کنید. از شرکت کننده گان خواسته می شود تا، به اینکه چه میزان کلمه هدف به ذهنشان رسیده است را امتیاز دهند. ارزیابی نتایج رفتاری با تست NT نشان می دهد که نفوذ افکار به طور مداوم کاهش پیدا کرده است.
یکی از مبانی مکانیسم مشترک بین توقف سریع عمل و جلوگیری از نفوذ فکر در یک مقاله متاآنالیز اخیرا ارزیابی شده است. در این مقاله، نتایج fMRI از وظایف T/NT و توقف سیگنال، نشان می دهد که این آزمایش ها باعث فعال شدن همپوشانی در قشر پیش پیشانی جانبی راست می شود.
مبنای دیگر برای یک مکانیسم رایج این است که نتایج EEG نشان داد که هر دو آزمایش NT و توقف افکار، باعث افزایش قدرت نوسانات در محدوده بتا در حدود 300 میلی ثانیه بر روی الکترودهای جلویی راست می شوند.
در اینجا، ما ایده یک مکانیسم مشترک را با استفاده از یک رویکرد متفاوت، پتانسیل برانگیخته حرکتی (MEP) ناشی از TMS تک پالسی، به عنوان یک روش اندازه گیری تحریک پذیری حرکتی، بررسی کردیم.
در مطالعات TMS، در مورد پارادایم سیگنال توقف، یک سیگنال واحد TMS بر روی قشر حرکتی اولیه (M1)، در آزمایشات با سیگنال توقف، در مقاطع زمانی که به معنی همپوشانی با فرض توقف احتمالی در مغز است تحویل داده شد. نکته مهم این است که در چنین مطالعاتی، TMS بر روی نمایشی از ماهیچه انجام می شود که به وظیفه آن ماهیچه، مربوط نمی شود.
نتایج نشان داده است که توقف دست، منجر به کاهش MEP در ساق پا، توقف چشم ها منجر به کاهش MEP دست و توقف گفتار، منجر به کاهش MEP در دست می شود.
تصور می شود که این کاهش گسترده ناشی از توقف MEP برای نمایش عضلات غیر مرتبط با وظیفه، یک مسیر سریع “فوق مستقیم” کورتیکو-ساب تالاموس است که به طور سراسری، سیستم اسکلتی-حرکتی را از طریق گانگلیون های قاعده ای خاموش می کند.
در اینجا، ما آزمایش کردیم که آیا این کاهش سراسری MEP زمانی که مردم سعی می کنند تا حافظه بلند مدت خود را بازیابی کنند، رخ می دهد یا خیر. استدلال ما این بود که، اگرچه می توان یک پاسخ خاص را به صورت انتخابی متوقف کرد، اما به نظر می رسد که سرکوب سراسری یک پیش فرض سریع است و بنابراین ممکن است در مورد جلوگیری از بازیابی حافظه نامناسب (ناخواسته) نیز عمل کند. این اثر سراسری ممکن است نقش عملکردی مانند خاموش کردن همه پاسخ ها، صرف نظر از روش آنها (اعم از شناختی یا حرکتی) را ایفا کند.
این ممکن است سریعتر و کارآمدتر از توقف گزینشی پاسخ های خاص باشد. یا ممکن است به این معنی باشد که سرکوب حرکتی سراسری، محصول جانبی این سیستم توقف است که حتی در صورت متوقف کردن مدالیته های متفاوت مانند افکار، رخ می دهد.
روش مطالعه به این صورت بود: برای هر شرکت کننده، ما وظیفه T/NT و سپس وظیفه سیگنال توقف صوتی را اجرا کردیم. TMS به M1 سمت چپ تحویل داده شد. MEP ها از دست راست و از طریق EMG ثبت شدند. TMS برای ایجاد یک MEP در نقاط خاصی در زمان ارائه شد. این شیوه درواقع برای همپوشانی با توقف بازیابی و توقف عمل طراحی شد.
براساس ارزیابی دقیق نتایج، ما نشان دادیم که وقتی به شرکت کنندگان دستور داده می شود تا از بازیابی حافظه بلند مدت در پاسخ به نشانه جلوگیری کنند، و درواقع افکار ناخواسته را متوقف کنند، تحریک پذیری حرکتی یک عضله غیر مرتبط با کار، کاهش می یابد.
این کاهش “سراسری” MEP، مشابه فرایند توقف یک عمل می باشد. بنابراین، ما پیشنهاد می کنیم که مکانیسم لغو حرکت، ممکن است مشابه زمانی باشد که شرکت کنندگان جلوی نفوذ افکار ناخواسته را می گیرند. این سوال پیش می آید که چرا در حال تلاش برای سرکوب افکار ناخواسته مداوم، تحریک پذیری حرکتی کاهش می یابد.
ما تصور می کنیم که فرآیند توقف غیر انتخابی، صرف نظر از شیوه ای که باید متوقف شود، همه پاسخ ها را خاموش می کند.
توضیح جایگزین کاهش گسترده تحریک پذیری حرکتی، مربوط به ساختار وظیفه فعلی T/NT است، که به عملکردهای زبانی که ممکن است حرکتی باشد نیاز دارد. به این ترتیب، متوقف شدن یک کلمه ناخواسته، مانند توقف یک برنامه حرکتی است.
این امر به نوبه خود، این سوال را ایجاد می کند که آیا تأثیری که ما در کاهش سراسری MEPها می کنیم، در نسخه غیر زبانی T/NT مشهود خواهد بود؟ در هر صورت، نتایج فعلی نشان می دهد که به نظر می رسد با تشخیص ممانعت از ورود افکار ناخواسته، یک سرکوب وسیع حرکتی به کار گرفته می شود.
ما به طور آزمایشی پیشنهاد می کنیم که این امر به این دلیل است که نیاز به کنترل نفوذ افکار، سریع است و بنابراین مغز سریعترین فرآیند توقف خود را فرا می خواند، فرآیندی که همراه با یک اثر گسترده است. این نظریه مفاهیم جالبی دارد، به عنوان مثال، تفاوت در ایجاد این مکانیسم، می تواند تفاوت های فردی در حواس پرتی ذهنی را توضیح دهد.
خلاصه
مکانیسم جلوگیری سریع از بازیابی افکار ناخواسته، ممکن است مشابه توقف سریع یک عملکرد حرکتی باشد. یک ویژگی بسیار ویژه برای توقف سریع عمل، “سرکوب حرکتی سراسری” است. هنگامی که یک پاسخ واحد به سرعت متوقف می شود، سرکوب گسترده سیستم اسکلتی- حرکتی وجود دارد.
این امر با تکنیک TMS ثابت شده است. این تکنیک در قسمت غیر مرتبط با وظیفه در قشر حرکتی اولیه (M1) برای اندازه گیری پتانسیل های برانگیخته فرایندهای حرکتی به کار گرفته شد. در اینجا، ما از همین روش TMS، برای بررسی سریع توقف بازیابی حافظه طولانی مدت و تاثیرش بر سرکوب سیستم اسکلتی- حرکتی گسترده استفاده کردیم.
20 نفر از شرکت کنندگان باید به یک کلمه فکر می کردند (Think)، یا فکر کردن به آن را متوقف می کردند (N-Think). در مرحله اول، آنها جفت کلمات را آموختند. سپس، آنها کلمه نشانه دریافت کردند و مجبور شدند یا کلمه مرتبط به آن را در ذهن خود بازیابی کنند (یعنی به آن فکر کنند) یا بازیابی را متوقف کنند (به آن فکر نکنند). در پایان هر کارآزمایی، آنها گزارش دادند که آیا افکار ناخواسته به ذهنشان نفوذ کرده یا خیر. از نظر رفتاری، در آزمایشات “بدون فکرکردن”، آنها نفوذ افکار ناخواسته را به میزان کمتری نسبت به آزمایش های “فکر کردن” گزارش کردند و گزارش مداخلات با تمرین کاهش یافت. از نظر فیزیولوژیکی، ما مشاهده کردیم که پتانسیل برانگیخته حرکتی، اندازه گیری شده از دست (که به کار بی ربط بود)، در آزمایشات “بدون فکر کردن” در بازه زمانی 300-500 میلی ثانیه، کاهش یافته است.
این نتیجه غیرمنتظره، با پیش بینی از پیش ثبت شده ما در در آزمایشات “بدون فکرکردن” در تناقض بود. این داده ها نشان می دهد که یک نوع کنترل اجرایی بر بازیابی حافظه بلند مدت (نامناسب) یا افکار ناخواسته، شبیه به توقف عملکرد حرکتی، ایجاد می شود.
منبع: https://doi.org/10.1162/jocn_a_01642
Journal of Cognitive Neuroscience (2021) 33 (1): 119–128.
درباره نویسنده
خجسته رحیمی جابری، پژوهشگر دکترای تخصصی علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز و نویسنده وب سایت انستیتو سلامت مغز دانا. زمینه کاری تخصصی ایشان مشکلات حافظه و آلزایمر است وی بیش از 20 مقاله معتبر بین المللی در این زمینه به چاپ رسانده است. می توانید پژوهش های او را در اینجا (کلیک کنید) دنبال کنید.