07136476172 - 09172030360 [email protected]

 

آیا تشخیص اینکه فقط غمگین هستید یا  افسردگی دارید برای شما سخت است؟ گاهی اوقات ما این دو را با هم اشتباه می گیریم، حتی اگر تفاوت های اساسی وجود داشته باشد. در اینجا، خواهید فهمید که چه چیزی زیربنای هر دو مفهوم است و چگونه به راحتی غم و افسردگی را از هم جدا کنید.

 

غم و اندوه در مقابل افسردگی – ملزومات هر کدام

غم و اندوه:

هر بار چند ساعت از چیزی ناراحت هستید. پس از یک تجربه منفی، خلق و خوی شما حداکثر برای چند هفته تغییر می کند. با گذشت زمان به خودی خود کمی بهتر می شود.

غم و اندوه یک واکنش طبیعی به از دست دادن، ناامیدی، مشکلات، یا موقعیت های دشوار دیگر است. هر از گاهی احساس غم و اندوه کردن بخشی از انسان بودن است. در این مواقع احساس غم و اندوه به سرعت از بین می رود و می توانید به زندگی روزمره خود بپردازید.

راه‌های دیگر برای توصیف غم و اندوه «احساس بی‌حوصلگی» و «احساس ناراحتی» است. ممکن است فردی بگوید که احساس «افسردگی» دارد، اما میتواند به خودی خود از بین برود و زندگی را تحت تأثیر قرار ندهد. احتمالاً این بیماری افسردگی نیست.

افسردگی:

بیشتر بخش‌های زندگی شما تحت تأثیر قرار می‌گیرند، و شما ترکیبی از علائم افسردگی را در بیشتر ساعات روز در طول حداقل دو هفته نشان می‌دهید که باعث ناراحتی کلی می‌شود.

افسردگی یک اختلال روانی است که بر روحیه شما، و نحوه درک و ارتباط شما با اطرافتان تأثیر می گذارد.

افسردگی می تواند بدون دلیل بروز پیدا کند و برای مدت طولانی ادامه دارد. این چیزی بیشتر از غم و اندوه یا بد خلقی است. افرادی که افسردگی را تجربه می کنند ممکن است احساس بی ارزشی یا ناامیدی کنند. آنها ممکن است غیرمنطقی احساس گناه کنند. برخی از افراد ممکن است افسردگی را به صورت عصبانیت یا تحریک پذیری تجربه کنند. ممکن است تمرکز یا تصمیم گیری برایشان سخت باشد. بیشتر مردم علاقه خود را به چیزهایی که قبلاً از آنها لذت می بردند از دست می دهند و ممکن است خود را از دیگران جدا کنند.

همچنین علائم فیزیکی افسردگی مانند مشکلات خواب، کم یا زیاد شدن اشتها و انرژی و یا دردهای غیر قابل توضیح میتواند وجود داشته باشد. برخی ممکن است افکاری در مورد مرگ یا پایان دادن به زندگی خود (خودکشی) داشته باشند. افسردگی بیش از دو هفته طول می کشد، معمولاً به خودی خود از بین نمی رود و بر زندگی شما تأثیر می گذارد. این یک بیماری واقعی است و قابل درمان است. اگر نگران افسردگی هستید، کمک گرفتن از متخصصان بسیار مهم است.

پنج تفاوت اصلی افسردگی با غمگین بودن

#1 غم و اندوه یک احساس است. افسردگی یک اختلال روانی است.

غم یک احساس و بخشی از چیزی است که ما را انسان می کند – همه می دانند که چه احساسی دارد. تجربه غم و اندوه حتی ممکن است برای طی کردن تجربیات دشوار زندگی مانند طرد شدن، جدایی یا ناامیدی مفید باشد.

از سوی دیگر، افسردگی یک اختلال روانی است. این بدان معناست که حداقل به مدت دو هفته بسیاری از علائم افسردگی مختلف خود را نشان می دهند. چیزهایی که زمانی شما را شاد می‌کردند، دیگر کمکی نمی‌کنند. مدام احساس خستگی و بی‌انگیزگی می کنید.

غم و اندوه مداوم تنها بخشی از افسردگی است! این احتمال وجود دارد که برخی از افکار، رفتارها و حتی تجربیات فیزیکی شما همراه با احساسات شما تغییر کرده باشد و باعث ناراحتی عمومی و تغییر اساسی در درک و نگرش شما نسبت به زندگی شود.

 

#2 غم و اندوه کوتاه مدت است. افسردگی بسیار طولانی تر ادامه می یابد.

احساسات تجربیات آگاهانه لحظه ای هستند. با گذشت زمان محو می شوند. اگر احساسی در طول مرحله ای از زندگی ادامه پیدا کند، آن را به مرور انجام می دهد. بنابراین، می تواند برای چند ساعت قبل از کاهش، حداقل کمی باقی بماند. حتی در یک دوره ناراحت کننده، لحظاتی در روز وجود دارد که در آن احساس خوبی دارید. شما می توانید بخندید، از آهنگ مورد علاقه خود لذت ببرید یا از حضور یک دوست لذت ببرید. غم و اندوه با گذشت زمان محو می شود – کارش همین است.

با این حال، افسردگی بدون توجه مناسب بیشتر طول می کشد: به طور دقیق، در بیشتر ساعات روز حداقل به مدت دو هفته ادامه می یابد. “خروج از آن” ممکن نیست. به نظر می رسد همه علائمی که دارید ثابت هستند، اگرچه ممکن است در صبح بدتر شوند. با این حال، افسردگی کل روز شما را تعریف می کند. غیرقابل تصور به نظر می رسد که دوباره احساس بهتری داشته باشید.

 

#3 غم و اندوه یک واکنش خاص است. افسردگی یک حالت غیر طبیعی است.

غم معمولاً واکنشی به چیزی است، مثلاً یک رویداد دردناک. غم و اندوه شما ناشی از این تجربه خاص است و این یک احساس طبیعی و سالم و با این حال اغلب ناخوشایند است. اما افسردگی اغلب بدون هیچ دلیل آشکاری رخ می دهد.

شاید زندگی شما به نظر می رسد که باید خوب باشد. در طول افسردگی، علائم شما تنها زمانی رخ نمی دهد که به یک رویداد یا شخص خاص فکر می کنید. آنها تقریباً در هر موقعیتی حضور دارند. ممکن است تمرکز شما کمتر باشد. شما دیدگاه منفی نسبت به آینده دارید، احتمالاً به طور غیرمنطقی احساس گناه می کنید یا از احساس درماندگی خارج از کنترلی رنج می برید.

اگر افسردگی پس از یک رویداد خاص شروع شود، احتمالاً محرک بوده و نه تنها علت آن. در این صورت رفتار و عکس العمل شما با واقعه تناسبی ندارد و برای شما مضر است. و نباید نادیده گرفته شود.

از دست دادن یکی از عزیزان باعث واکنش شدید سوگواری می شود که فراتر از آن چیزی است که ما آن را غم و اندوه می نامیم. تشخیص آن از افسردگی دشوار است زیرا علائمی مانند بی اشتهایی و مشکلات خواب می تواند بخشی از سوگواری باشد. غم و اندوه یک فرآیند طولانی است که به صورت موجی می آید. مانند غم و اندوه، عزاداری نیز روز به روز در نوسان است. افسردگی خیلی به این صورت نیست.

معمولاً افراد غمگین تمایل به پذیرش کمک و حمایت دارند، در حالی که افراد مبتلا به افسردگی خود را عقب می کشند و خودشان را منزوی می کنند. علاوه بر این، افراد مبتلا به افسردگی ممکن است احساس گناه یا کاهش عزت نفس را تجربه کنند، در حالی که افراد غمگین معمولاً چنین نمی کنند.

 

#4 غم و اندوه به طور موقت خلق و خوی شما را تغییر می دهد. افسردگی زندگی شما را تغییر می دهد.

در طول یک روز یا هفته غمگین بودن خلق و خوی شما تغییر می کند. ممکن است ذهن شما درگیر باشد و بتوانید متوجه شوید که دوباره به افکار غم انگیز می افتید. با این حال، هنوز هم می توانید به طور معمول روز خود را سپری کنید. با این حال، وقتی از نظر بالینی افسرده هستید، تحمل زندگی روزمره دشوار است.

زندگی شما تغییر کرده است. شاید دوستان شما هم متوجه آن شده باشند. ممکن است به سختی بتوانید بخوابید. شاید اشتهای شما یا میل جنسی شما کاهش یافته باشد. ممکن است عزت نفس پایین تری را تجربه کنید. شما علاقه و شادی خود را نسبت به فعالیت های مورد علاقه خود از دست داده اید، مدام احساس خستگی و بی انرژی بودن می کنید.

 

#5 غم و اندوه را خودمان حس میکنیم. افسردگی تشخیص داده می شود.

این به شما بستگی دارد که بگویید غمگین هستید. هیچ کس نمی تواند انکار کند که شما غمگین هستید، این چیزی است که شما به صورت ذهنی و مستقل تجربه می کنید. از سوی دیگر، افسردگی معیارهایی را تعیین کرده است و نیاز به تشخیص رسمی دارد. از این گذشته، نه تنها دوره زمانی کلید تشخیص است، بلکه ترکیب خاصی از علائم اصلی و فرعی است. در نتیجه تست افسردگی ضروری است.

اگر هنوز مطمئن نیستید، پیگیری احساسات، شناخت و تجربیات فیزیکی خود می تواند به تشخیص افسردگی کمک کند.

در پایان

اگر دوره‌ای از غم و اندوه را تجربه می‌کنید، تغییر سبک زندگی و فعال بودن ممکن است کمک کند. اگر احساس می کنید صحبت کردن به شما کمک می کند، ممکن است به دنبال کمک حرفه ای باشید.

افسردگی قابل درمان است. اما تغییرات ساده در شیوه زندگی ممکن است برای کمک به بهبودی شما کافی نباشد. احتمالاً باید در پروسه درمان شرکت کنید. همچنین ممکن است نیاز باشد برای کمک به درمان علائم خود دارو مصرف کنید. درمان های جدیدی نیز برای افسردگی وجود دارند که میتوانید در این مقاله با آن ها بیشتر آشنا شوید.

انستیتو سلامت مغز دانا با ارائه بروزترین روش های درمان افسردگی میتواند به شما در این مسیر کمک کند. برای اطلاعات بیشتر واحد مربوطه را در سایت ببینید یا تماس بگیرید.

به خودتان اجازه دهید کمکی را که نیاز دارید دریافت کنید. اگر احساس می‌کنید نمی‌توانید قدم بعدی را بردارید، سعی کنید با کسی ارتباط برقرار کنید که آن قدم را با شما برمی‌دارد. به عنوان مثال، با یک پزشک مورد اعتماد صحبت کنید. یا می توانید از یکی از دوستان یا اعضای خانواده بخواهید که در اولین قرار ملاقات با یک درمانگر همراه شما باشد. مهم نیست که امروز چه احساسی دارید، لیاقت دارید و می توانید به آینده امیدوار باشید و درمان شوید.

 

روش های نوین در درمان افسردگی

 

احساس غم: چه طور خود را از غم رها کنیم؟

اشکالی ندارد اگر موسیقی غمگین را دوست داریم!

 

منابع

https://minddoc.de/magazin/en/differences-sadness-and-depression/

https://www.heretohelp.bc.ca/q-and-a/whats-the-difference-between-sadness-and-depression

https://www.healthline.com/health/depression/depression-vs-sadness#outlook

 

به این مقاله امتیاز دهید