IBM مطالعه ای داخلی، در باب ایجاد و تقویت تیم های نوآور کارآمد و تاثیر گذار هدایت نمود. در این مطالعه، دیده شد که با وجود به کارگیری روند نوآوری ( شامل استارتاپ پویا و کم حجم، حل مسئله خلاق، ……….) تیم هایی که می دانستند کدام مراحل این روند خلاق را ترجیح می دهند و چگونه باید از مراحل خلاق استفاده کنند، نسبت به تیم هایی که این موضوعات را نمی دانستند، بهتر عمل کردند.
Casimer DeCusatis مبتکر اصلی IBM می گوید: “زمانی که تیم ها از ترجیحات خود باخبرند، اثر تضاد ها و تعارضات می تواند کم رنگ تر شود یا می توان از آنها به عنوان تنش خلاق ،که می تواند به نتیجه ای که بالقوه دارای اشتراک مساعی است ختم شود، بهره برد.”
یک دلیل برای این روابط تقویت شده، حذف جانبداری شناختی است؛ نوعی نارسایی ناخودآگاه که به ناکارآمدی تیم می انجامد.
می توان این طور گفت که تیم شما مملو از افرادی است که دوست دارند به ایده های جدیدی دست یابند. هر جلسه، مانند یک مهمانی کشف ایده است؛ اما یک نفر در تیم هست که می خواهد کارها را به انجام برساند این انسان ضد حالناگهان وارد می شود و می گوید: دوستان بیاید زودتر تصمیم بگیریم و انجامش بدیم.
زمانی که همه تیم می داند اعضا مایلند به جست و جو و کشف ایده ها بپردازند، به جز این فرد که پیاده سازی ایده ها را ترجیح می دهد، موقعیت کمی کمتر شخصی می شود.در عوض، این وضعیت می تواند از زاویه مسائل “ترجیح” و “فرایند” بررسی شود.
این روند “غیر شخصی سازی”، کمک می کند که محیط کار از لحاظ روانشناختی، امن شود و با قرار دادن همه افراد در یک زمین بازی یکسان با زبانی یکسان و مشترک، از تفاوت های شناختی افراد حمایت می کند.
یک مطالعه اخیر نشان می دهد که این موضوع، دقیقا همانطور که درباره شرکت ها صدق میکند، در زمینه های تحصیلی هم صادق است. بر اساس یافته ها، معلمان، بر اساس فرایند های خلاق ترجیحی خود ، آموزش می دهند و از دانش آموزانی که ترجیحات مشابهی دارند حمایت می کنند.
مطالعه ای دیگر نشان می دهد نیمی از آموزگارانی که در نظرسنجی شرکت کردند، یک اولویت مشخص و قابل توجه برای روش آزمون یا پرسش سوال دارند. این موضوع را در قالب جلسه بالا قرار دهید، و مشخص خواهد شد که دانش آموزانی که عاشق آزمون دادن هستند نسبت به سایر دانش آموزان، مزیت قابل توجهی در بیشتر کلاس ها خواهند داشت.
این موضوع را به رهبران، رئیس ها و هم تیمی ها تعمیم دهید. اگر ما درباره فرایند های خلاقانه ترجیحی خود آگاه باشیم، در این مورد که چگونه رفتار جانبدارانه ما (نسبت به ترجیحات)، ارتباط ما با یکدیگر را متاثر می کند نیز آگاه خواهیم شد. اگر بیاموزیم که این اینگونه جانبداری ها را در شخص خودمان و در گروه، مهار کنیم نه تنها در حل مسائل قوی تر عمل خواهیم کرد بلکه به همکارانی درجه اول برای یکدیگر تبدیل خواهیم شد.
برای اطلاعات بیشتر به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.
منبع:

درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز است و از سال 2014 در زمینه پژوهش های علوم اعصاب فعالیت دارد. وی در بهبود و ارتقا عملکرد های عصب روانشناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب با تیم روانپزشکان، روانشناسان، نورولوژیست ها، کاردرمانگر ها و گفتاردرمانگر های کلینیک سلامت مغز همکاری دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. همچنین به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش های او را در Google Scholar دنبال کنید.