ناهماهنگی شناختی مشکلی است که فرد زمانی احساس می کند که رفتارش با ارزش ها یا باورهایش همخوانی ندارد. همچنین ممکن است زمانی اتفاق بیفتد که فردی دو عقیده متناقض را به طور همزمان داشته باشد.
ناهماهنگی شناختی یک بیماری نیست. این یک پدیده روانی است که ممکن است برای هر کسی اتفاق بیفتد. روانشناس آمریکایی لئون فستینگر اولین بار این مفهوم را در دهه 1950 توسعه داد.
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد ناهماهنگی شناختی، از جمله مثالها، نشانههایی که ممکن است فرد آن را تجربه کند، علل و نحوه رفع آن بیشتر بخوانید.
ناهماهنگی شناختی چیست؟
ناهماهنگی شناختی زمانی رخ می دهد که فرد دارای دو شناخت یا فکر مرتبط اما متضاد باشد. روانشناس لئون فستینگر این مفهوم را در سال 1957 مطرح کرد.
فستینگر در کتاب خود به نام تئوری ناهماهنگی شناختی پیشنهاد کرد که دو ایده می توانند همخوان یا ناهماهنگ باشند. ایده های همخوان به طور منطقی از یکدیگر سرچشمه می گیرند، در حالی که ایده های ناهماهنگ با یکدیگر مخالف هستند.
برای مثال، فردی که میخواهد از افراد دیگر محافظت کند و معتقد است که همهگیری کرونا واقعی است، ممکن است در ملاء عام از ماسک استفاده کند. این همخوانی است.
اگر همان فرد معتقد بود همهگیری کرونا واقعی است اما از پوشیدن ماسک خودداری میکرد، ارزشها و رفتارهایش با یکدیگر در تضاد بود. این ناهماهنگی است.
ناهماهنگی بین دو ایده متضاد، یا بین یک ایده و یک رفتار، ناراحتی ایجاد می کند. فستینگر استدلال کرد که ناهماهنگی شناختی زمانی شدیدتر می شود که یک فرد دیدگاه های ناهماهنگ زیادی داشته باشد و این دیدگاه ها برای او مهم باشند.
علائم ناهماهنگی شناختی
مشاهده ناهماهنگی ممکن نیست، زیرا این چیزی است که شخص در درون خود احساس می کند. به این ترتیب، هیچ مجموعه ای از نشانه های خارجی وجود ندارد که بتواند به طور قابل اعتماد نشان دهد که یک فرد دچار ناهماهنگی شناختی است.
با این حال، فستینگر معتقد بود که همه افراد به دلیل ناراحتی ناشی از ناهماهنگی شناختی، انگیزه دارند تا از ناهماهنگی شناختی اجتناب کنند یا آن را حل کنند. این می تواند افراد را وادار کند که مکانیسم های دفاعی خاصی را در زمانی که مجبور به مقابله با آن هستند اتخاذ کنند.
این مکانیسم های دفاعی به سه دسته تقسیم می شوند:
اجتناب:
این مورد شامل اجتناب یا نادیده گرفتن ناهماهنگی است. یک فرد ممکن است از افراد یا موقعیتهایی که آن را به او یادآوری میکند دوری کند، مردم را از صحبت کردن در مورد آن منصرف کند، یا با کارهای دیگر خود را از آن منحرف کند.
مشروعیت زدایی:
این مورد شامل تضعیف شواهد ناهماهنگی است. ممکن است شخصی این کار را با بی اعتبار کردن شخص، گروه یا موقعیتی که ناهماهنگی را برجسته کرده است انجام دهد. برای مثال، ممکن است بگویند غیرقابل اعتماد یا مغرضانه است.
تأثیر محدود کننده:
این مورد شامل محدود کردن ناراحتی ناهماهنگی شناختی از طریق کم اهمیت کردن آن است. یک فرد ممکن است این کار را با ادعای نادر بودن یک رویداد یا آوردن دلایل منطقی برای متقاعد کردن خود یا دیگران برای درستی رفتار انجام دهد.
از طرف دیگر، افراد ممکن است اقداماتی را برای رفع ناسازگاری انجام دهند. می توان ناهماهنگی شناختی را با تغییر رفتار یا تغییر باورهای خود به گونه ای که آنها با یکدیگر سازگار باشند حل کرد.
نمونه هایی از ناهماهنگی شناختی
چند نمونه از ناهماهنگی های شناختی عبارتند از:
سیگار کشیدن:
بسیاری از مردم با وجود اینکه می دانند برای سلامتی آنها مضر است سیگار می کشند. بزرگی ناهماهنگی در افرادی که برای سلامتی خود ارزش زیادی قائل هستند بیشتر خواهد بود.
خوردن گوشت:
برخی از افرادی که خود را دوستدار حیوانات می دانند، گوشت می خورند و ممکن است وقتی فکر می کنند گوشتشان از کجا آمده است، احساس ناراحتی کنند. برخی از محققان از این به عنوان “پارادوکس گوشت” یاد می کنند.
انجام کارهای خانه:
ممکن است یک مرد به برابری جنسیتی اعتقاد داشته باشد، اما آگاهانه یا ناآگاهانه از همسرش انتظار دارد که بیشتر کارهای خانه یا تربیت فرزند را انجام دهد.
حمایت از فست فشن:
ممکن است فردی از تأثیرات فست فشن بر محیط زیست و کارگران آگاه باشد، اما همچنان لباسهای ارزان قیمت را از شرکتهایی خریداری میکند که درگیر اعمال مضر هستند.
علل ناهماهنگی شناختی
هر کسی می تواند ناهماهنگی شناختی را تجربه کند، و گاهی اوقات، اجتناب ناپذیر است. مردم همیشه نمی توانند به گونه ای رفتار کنند که با اعتقاداتشان مطابقت داشته باشد.
برخی از عواملی که می توانند باعث ناهماهنگی شناختی شوند عبارتند از:
انطباق اجباری:
ممکن است شخصی مجبور باشد کارهایی را انجام دهد که با آنها مخالف است. مثلا به عنوان بخشی از یک شغل، برای جلوگیری از قلدری یا سوء استفاده یا پیروی از قانون.
تصمیم گیری:
همه انتخاب های محدودی دارند. وقتی فردی باید از میان چندین گزینه که دوست ندارد یا با آنها موافق نیست تصمیم بگیرد، یا فقط یک گزینه قابل اجرا دارد، ممکن است دچار ناهماهنگی شناختی شود.
تلاش:
مردم تمایل دارند برای چیزهایی که برای آنها سخت تلاش می کنند ارزش زیادی قائل شوند، حتی اگر آن چیزها با ارزش های یک فرد در تضاد است. ممکن است به این دلیل باشد که مشاهده چیزی منفی پس از انجام کارهای سخت زیاد باعث ناهماهنگی بیشتر می شود. بنابراین، افراد به کارهای دشوار بیشتر با دید مثبت نگاه می کنند، حتی اگر از نظر اخلاقی با آنها موافق نباشند.
عامل دیگری که می تواند ناهماهنگی شناختی ایجاد کند اعتیاد است. ممکن است فردی تمایلی به انجام رفتارهای ناهنجار نداشته باشد. اما اعتیاد میتواند باعث شود که از لحاظ جسمی و روحی دشوار باشد که رفتار خود را با ارزشهای خود هماهنگ کند.
اثرات ناهماهنگی شناختی
ناهماهنگی شناختی می تواند افراد را به طرق مختلف تحت تاثیر قرار دهد. اثرات ممکن است به ناراحتی خود ناهماهنگی یا مکانیسم های دفاعی که شخص برای مقابله با آن اتخاذ می کند، مرتبط باشد.
ناراحتی درونی و تنش ناهماهنگی شناختی می تواند به استرس یا ناراحتی کمک کند. افرادی که ناهماهنگی را تجربه می کنند اما راهی برای حل آن ندارند ممکن است احساس ناتوانی یا گناه کنند.
اجتناب، مشروعیت زدایی و محدود کردن تأثیر ناهماهنگی شناختی ممکن است منجر به عدم پذیرش رفتار توسط شخص شود. و در نتیجه اقداماتی برای رفع ناهماهنگی انجام ندهد. در برخی موارد، این می تواند به خود یا دیگران آسیب برساند.
با این حال، ناهماهنگی شناختی می تواند ابزاری برای تغییرات فردی و اجتماعی نیز باشد.
جلب توجه افراد به ناهماهنگی بین رفتار و ارزشهایشان ممکن است آگاهی او را نسبت به ناهماهنگی افزایش دهد و به او قدرت عمل بدهد.
به عنوان مثال، یک مطالعه در سال 2019 اشاره می کند که مداخلات مبتنی بر ناهماهنگی ممکن است برای افراد مبتلا به اختلالات تغذیه ای مفید باشد. این رویکرد با تشویق بیماران به گفتن چیزها یا رفتارهای ایفای نقش که با باورهای آنها در مورد غذا و تصویر بدن در تناقض است، عمل می کند.
تئوری پشت این رویکرد این است که برای رفع ناهماهنگی، باورهای ضمنی فرد در مورد بدن و لاغری تغییر میکند و تمایل او به محدود کردن مصرف غذا را کاهش میدهد.
نحوه رفع ناهماهنگی شناختی
مؤثرترین راه برای حل ناهماهنگی شناختی این است که شخص اطمینان حاصل کند که اعمالش با ارزش هایش سازگار است یا برعکس.
فرد می تواند اینگونه به این هدف دست یابد:
تغییر اعمال :
این مورد شامل تغییر رفتار است تا با باورهای فرد مطابقت پیدا کند. در جایی که تغییر کامل امکان پذیر نباشد، شخص می تواند مصالحه کند. به عنوان مثال، فردی که به محیط زیست اهمیت می دهد اما برای شرکتی کار می کند که آلودگی ایجاد می کند، اگر نتواند شغل خود را ترک کند، ممکن است از تغییر در محل کار خود دفاع کند.
تغییر افکار:
اگر شخصی اغلب به گونهای رفتار کند که با باورهایش در تضاد باشد، ممکن است به این سوال بپردازد که چقدر این باور مهم است یا متوجه شود که دیگر آن را باور ندارد. از طرف دیگر، آنها ممکن است باورهای جدیدی را اضافه کنند که اعمال آنها را با تفکر آنها مطابقت دهد.
تغییر ادراک خود از عمل:
اگر فردی نتواند یا نخواهد رفتار یا باورهایی را که باعث ناهماهنگی می شود تغییر دهد، ممکن است در عوض رفتار را متفاوت ببیند. به عنوان مثال، شخصی که توانایی خرید از برندهای گران قیمت را ندارد، ممکن است خود را به خاطر این موضوع ببخشد و اذعان کند که بهترین کار ممکن را انجام می دهد.
به دنبال کمک…
ناهماهنگی شناختی یک بیماری سلامت روان نیست و فرد لزوماً نیازی به درمان برای آن ندارد. با این حال، اگر فردی متوجه شد که در متوقف کردن یک رفتار یا الگوی فکری که باعث ناراحتی او میشود مشکل دارد، میتواند از پزشک یا درمانگر کمک بگیرد.
مخصوصا در موارد زیر:
- اعتیاد داشتن
- این رفتار باعث ایجاد مشکلاتی در محل کار، مدرسه یا روابط شود
- احساس استرس، اضطراب یا کم کاری
- احساس گناه یا شرم شدید
از کمک گرفتن دریغ نکنید و بدانید سلامت روان شما مهم ترین چیز است. در انستیتو سلامت مغز دانا مفتخریم با ارائه تکنیکهای علمی به بهبود عملکرد مغز شما کمک کنیم.مغز ما تا حد زیادی تعیین می کند که چه کسی هستیم، چه کاری انجام می دهیم و چگونه رفتار میکنیم. برنامه های جامع ما می تواند به شما کمک کند تا سلامت روان خود را ارتقا بخشید. اگر میخواهید درباره روشهایی که میتوانید مغز خود را به سلامت بهینه برگردانید، بیشتر بدانید، با ما تماس بگیرید.
منابع:
- Cognitive dissonance. (2018).
https://www.simplypsychology.org/cognitive-dissonance.html - Cognitive dissonance. (n.d.).
https://www.britannica.com/science/cognitive-dissonance - Dowsett, E., et al. (2018). Neutralising the meat paradox: Cognitive dissonance, gender, and eating animals [Abstract].
https://www.sciencedirect.com/science/article/abs/pii/S0195666317305329 - Gillespie, A., et al. (2020). Disruption, self-presentation, and defensive tactics at the threshold of learning.
https://journals.sagepub.com/doi/full/10.1177/1089268020914258 - https://www.medicalnewstoday.com/articles/326738?utm_source=Sailthru%20Email&utm_medium=Email&utm_campaign=MNT%20Daily%20News&utm_content=2022-09-09&apid=41243526&rvid=b98bbe645b6aa7aeea05bc647fa7f0e8d5b4e628f564f4c24c59b7739ed13ef7#summary
- Harmon-Jones, E., et al. (2019). An introduction to cognitive dissonance theory and an overview of perspectives on the theory.
https://www.apa.org/pubs/books/Cognitive-Dissonance-Intro-Sample.pdf - Kant, R. M. N., et al. (2019). The impact of a dissonance-based eating disorders intervention on implicit attitudes to thinness in women of diverse sexual orientations.
https://www.frontiersin.org/articles/10.3389/fpsyg.2019.02611/full
درباره نویسنده
موژان پارسا پژوهشگر ارشد توانبخشی شناختی دانشگاه شهید بهشتی و همکار قطب عصب روانشناسی شناختی کشور است. جریان اصلی تحقیقات وی اختلالات عصب تحولی و به طور خاص متمرکز بر اوتیسم می باشد.