من دکتر علی محمد کمالی (دکترای تخصصی علوم اعصاب) هستم و امروز درباره درمان فیبرومیالژیا و استفاده از تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال یا TMS با هم صحبت میکنیم و اینکه چرا این روش متفاوت است و مهمتر از آن چرا ممکن است بهتر از بقیه روش های درمان فیبرومیالژیا باشد. فیبرومیالژیا یک وضعیتی است که به طور مداوم بیماران را تحت تأثیر قرار میدهد و به خوبی مدیریت نمیشود. من حتی بیمارانی را دیدهام که اخیراً با داروهای جدید در حال درمان هستند ولی به خوبی جواب نمی گیرند. به بیشتر بیماران گفته میشود که این مشکلی هست که وجود دارد و بیشتر از این کاری نمی توانیم براش انجام بدیم!. امروز قرار است درباره فیبرومیالژیا صحبت کنیم، اینکه چه چیزی را دربر میگیرد، چگونه زندگی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد و روشهای مختلف درمان آن.
فیبرومیالژیا و نحوه تشخیص آن
من همیشه ابتدا به مقالات نگاه میکنم تا بتوانم پسزمینه تحقیقاتی آن را در پژوهش های به روز ببینم. مقالاتی که امروز استفاده خواهیم کرد شامل چند مقاله است. دو مقاله اول درباره فیبرومیالژیا و جنبههای آن، علل آن، چگونگی تشخیص و درمان آن خواهد بود. سپس فیبرومیالژیا و برخی از دلایل تشخیص در دو تا سه سال گذشته بررسی خواهد شد. تعریف کتابی فیبرومیالژیا چیست؟ در ابتدا تصور میشد که این فیبروز است. فیبروز (Fibrosis) به حالت نرمی و سفت شدن غیرطبیعی بافتها در بدن اطلاق میشود که به دلیل تجمع بیش از حد کلاژن یا سایر مواد فیبری ایجاد میشود. این فرآیند معمولاً به دلیل آسیب یا التهاب مزمن در بافتها رخ میدهد و ممکن است منجر به سخت شدن یا کاهش عملکرد آن ناحیه از بدن شود و این یک استرس است که به دنبال آن التهاب محیطی ایجاد میشود، اما واقعاً آنچه که باور داریم این است که این یک حساسیت است که در اعصاب ایجاد میشود و جایی اصلی که این حساسیت اتفاق میافتد مغز است، که به آن حساسیت مرکزی گفته میشود.
حساسیت مرکزی در فیبرومیالژیا
حساسیت مرکزی چیست؟ یعنی اینکه اعصابی که در بدن ما وجود دارند سپس به نخاع ما متصل میشوند و از آنجا به مغز میرسند. برخی مناطق مغز در فیبرومیالژیا جوری فعالیت می کنند که منجر احساسی میشود که افراد مبتلا تجربه می کنند، از جمله احساس سفتی مفاصل، درد مزمن در نقاط حساس مختلف، تغییرات شناختی، اختلالات خواب، اضطراب، خستگی و دورههای افسردگی.
ارزیابی و درجهبندی فیبرومیالژیا
بسیاری از افراد مشکل اصلیشان درد است و اولین سوالی که می پرسند این است که درمان درد فیبرومیالژیا چیست. قبل از آنکه به این مورد بپردازیم ابتدا باید بدانیم که فیبرومیالژیا چگونه ارزیابی میشود. آزمایشهای مختلفی وجود دارد، اما در نهایت یکی از چیزهایی که بررسی میشود این است که این وضعیت چه تأثیری بر فرد میگذارد. آیا باعث مشکلاتی در عملکرد فرد میشود؟ آیا زندگی فرد را مختل میکند؟ آیا فرد را خسته میکند؟ آیا باعث درد میشود؟ نوع این درد چیست؟ آیا درد در تمام بدن موجود است؟ آیا افسردگی وجود دارد؟ آیا سردرد وجود دارد؟ آیا درد مفاصل که در تمام بدن حس میشود؟ سپس متخصص آنها را درجهبندی میکند.
ارتباط فیبرومیالژیا با افسردگی
بیشتر مردم این برچسب را به فیبرومیالژیا نسبت میدهند که همیشه دلیل آن به چیزی مربوط است مثل افسردگی، که این درست نیست. با این حال، فیبرومیالژیا ارتباط مهمی با اختلالات افسردگی دارد و بیشتر بیمارانی که فیبرومیالژیا دارند، افسردگی دارند که در حدود 40 تا 80 درصد از موارد مشاهده میشود. و بیشتر افراد میپرسند: آیا این افسردگی است که فیبرومیالژیا را ایجاد میکند؟ نه، چون شما درد دارید و نمیتوانید کارهایی که میخواهید را انجام دهید افسرده می شوید. چه کسی در این شرایط افسرده نمیشود؟ در عکس زیر یک تصویر کلاسیک از نواحی در بدن که احساس درد ایجاد می شود را میبینید.
این نقاط، درد را از طریق اعصاب محیطی که وارد نخاع میشوند منتقل می کنند، که ساختار خاکستری رنگی است که در تصویر پایین می بینید. و اسم آن چیزی است به نام “گنگلیون ریشه پشتی”. سپس این اطلاعات به مغز منتقل میشود و حساسیتزدایی درک ما از درد اتفاق میافتد، همچنین رشتههای نزولی که از مغز به سمت نخاع می آیند باعث کاهش درد می شوند و باعث میشوند درد به شدت احساس نشود. این کاهش یعنی ما در حال متوقف کردن محرک درد هستیم. در اینجا است که تحریک مغناطیسی مغز یا TMS عملکرد خود را نشان می دهد. و از این به بعد قرار است درباره تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) و استفاده از آن برای درمان فیبرومیالژیا صحبت کنیم و اینکه مطالعات چه نشان دادهاند.
اما قبل از آن بیایید کمی بیشتر روی فیبرومیالژیا و درمانهای سنتی آن تمرکز کنیم.
درمان سنتی فیبرومیالژیا
به شکل سنتی، این بیماری به عنوان یک مشکل عضلانی و محیطی در نظر گرفته میشد ولی در حال حاضر برخی از نظریههای جدید این است که این بیماری به وسیله سیستم عصبی مرکزی ایجاد میشود و انتقالدهندههای عصبی متفاوت از آنچه تا به حال تصور می شد. علاوه بر این، ارتباط در مغز و همچنین ارتباط مغز و نخاع ممکن است تغییر کرده باشد و بهینه نباشد، و روشهایی برای بهبود آن وجود دارد.
تصویر زیر الگوریتم سنتی درمان فیبرومیالژیا است. اگر زبان انگلیسیتان خوب است که عالی. اگر نه، من برای شما آن را میخوانم. در اصل، متخصص فرد را ارزیابی میکند و در نظر میگیرید که او را به فیزیوتراپی ارجاع دهد. بیشتر بیماران میگویند “اگر میتوانستم فیزیوتراپی انجام دهم، قبلاً انجام داده بودم”. فرض بر این است که هدف متخصص شما حساسیتزدایی اعصاب محیطی است، که برای بیشتر بیماران بسیار سخت است، اما برای برخی افراد مؤثر است. پس در این حالت ابتدا فرد به فیزیوتراپی می رود. سپس وقتی این روش جواب نمیدهد، میگویند “خب، حالا باید ببینیم آیا میتوانیم درمان خاصی انجام دهیم یا نه”. بسته به اینکه مشکل اصلی چه باشد، مانند مشکل خواب یا درد، داروهایی، پیشنهاد میشود. سپس داروهای دیگری نیز برای بهبود وضعیت اضافه میشود. اگر علائم ذهنی مثل افسردگی و اضطراب هم وجود داشته باشد، که کاملاً طبیعی است، پیشنهاد میشود که درمانهای رفتاری شناختی یا داروهایی که مرتبط با افسردگی و اضطراب هستند، تجویز شود. و اگر مشکلات دیگری وجود داشته باشد، ممکن است بخواهند درمان چندجانبهای انجام دهند. اما سوال این است که چه میشود اگر ما این کار را به شکل متفاوتی انجام دهیم؟ چه میشود اگر این کار را به شکلی بهتر انجام دهیم؟
راهکار جدید درمان درد فیبرومیالژیا
یکی از مقالاتی که به این موضوع پرداخته، اثرات تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال تکراری در فیبرومیالژیا را بررسی کرده است. بیایید به اصل مطلب بپردازیم، به جای اینکه وارد جزئیات فراوان شویم، آیا این روش مؤثر است یا نه؟ وقتی به مطالعات نگاه میکنیم، این چیزی است که میبینیم: میدانیم که این روش بهتر از دارونما عمل می کند، اما گاهی اوقات وقتی این کار را انجام میدهید، اصلاً اثر ندارد و گاهی اوقات بسیار بهتر از حد انتظار عمل می کند. حالا تفاوت چیست؟ این مورد مهمی است که در مطالعه پیدا کردند: آنها نشان دادهاند که وقتی TMS را روی ناحیه M1 مغز (قشر حرکتی) اعمال میکنید، که در ادامه دربارهاش توضیح میدهم، نسبت به زمانی که آن را روی ناحیه ای از مغز به نام DLPFC اعمال میکنید، تفاوت عمدهای وجود دارد. استفاده از تحریک مغناطیسی مغز در M1 باعث کاهش چشمگیر شدت درد میشود.
تحریک مغناطیسی ناحیه M1 نواحیای را هدف قرار میدهد که به صورت حسی و حرکتی به اعصاب مرتبط با درد و تحریکات درد عمل میکنند. بنابراین اگر TMS را در این ناحیه اعمال کنید، پاسخ ضد درد دریافت میکنید. یک مقاله دیگر نیز به طور خلاصه اینطور بیان کرده است که استفاده از TMS در ناحیه M1 میتواند درد را در کوتاهمدت و میانمدت کاهش دهد و حتی با TMS و گاهی اوقات TDCS که قبلاً دربارهاش صحبت کردهایم، میتوانید این کار را انجام دهید.
در نهایت، این یک گزینه درمان درد فیبرومیالژیا است که عوارض جانبی مربوط به داروهای معمول را ندارد. بنابراین اگر میتوانیم کاری متفاوت و حتی بهتر انجام دهیم، چرا که نه؟ این چالش است که به نظر من باید افرادی که در این زمینه کار میکنند به آن توجه کنند. اگر شما به عنوان بیمار علاقهمند به چنین درمانی هستید، وبسایت ما را ببینید و شاید ما جایی باشیم در شیراز که بتوانیم به شما کمک کنیم. امیدوارم این توضیحات به شما کمک کند تا درد را کنار بگذارید و به زندگی که سزاوار آن هستید برگردید.
منابع:
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/37508991/
https://pmc.ncbi.nlm.nih.gov/articles/PMC8068842/
https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S2173580823000093
https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/37508991/

درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.