این موضوع یکی از ناراحت کننده ترین ویژگی های زندگی مدرنی است که ما می شناسیم: ما می توانیم تقریبا با هر کسی از این کره ی خاکی که می خواهیم، ارتباط برقرار کنیم اما بسیاری از ما احساس تنهایی عمیقی را تجربه می کنیم.
این کلیشه ی ” تنها بودن در جمع” هیچ گاه در تاریخ آنقدر واقعی نبوده است. ما ممکن است یک روز کامل را در جلسات آنلاین، شبکه های اجتماعی یا در حال پیام دادن بگذرانیم و با این حال احساس رها شدگی و تنهایی کنیم. و درکنار آن از خیره شده به صفحه ی مانیتور نیز خسته و کلافه شویم.در وضعیت فعلی همه گیری کرونا، این موضوع وخیم تر نیز شده است.
گرچه تنهایی ، یک تجربه ی متفاوت در افراد مختلف است، اما شباهت هایی وجود دارد. اولین مسئله این است که تنهایی معمولا از تفاوت بین ارتباطی که داریم و ارتباطی که خواهان آن هستیم به وجود می آید.مسئله ی دوم، بحث ارتباط با خودمان است. به معنای توانایی دیدن و در آغوش گرفتن احساسات خودمان.
تنهایی نیز، سه جنبه دارد و هر سه جنبه باید بررسی شوند.
جنبه ی اول، ارتباط صمیمانه است. این ارتباط به معنای وجود شخص دیگری است که ما به راحتی می توانیم به او اعتماد کنیم و احساساتمان را با او در میان بگذرایم.
جنبه ی دوم، ارتباط نسبی است. این ارتباط به معنای وجود دوستانی است که بتوانیم با آن ها وقت بگذرانیم و برای مثال ناهارمان را با آن ها بخوریم.
جنبه ی سوم، ارتباط جمعی است که به نیاز اولیه ی ما به حضور در جمع و احساس تعلق به معنایی بزرگتر از خودمان بر می گردد.
به همین دلیل است که برای مثال ممکن است ازدواج موفقی داشته باشیم اما باز احساس تنهایی کنیم. یا برای مثال دوستی های زیادی داشته باشیم اما باز احساس کنیم به صمیمیت و احساس تعلق نیازمندیم.
گرچه همه ی ما زمانی هایی احساس تنهایی کرده ایم، اما این احساس اگر به شکل مزمن در بیاید خطرناک است. این خطر می تواند به اندازه ی تاثیرات فیزیکی سیگار کشیدن یا چاقی حتی ریسک مرگ را افزایش دهد.اثرات روانی تنهایی مزمن نیز می تواند به افسردگی منجر شود.
گرچه راهکار آسان و سریعی برای از بین بردن احساس تنهایی وجود ندارد اما این قدم ها می تواند به بیرون آمدن از این احساس کمک کند:
آگاهی
ما نمی توانیم نسبت به وضعیتی که نمی شناسیم اقدامی انجام دهیم. تایید حضور احساس تنهایی قدم اول برای مقابله با آن است.
ارزش خود را بشناسید.
این یکی از گام های دشوار است. هر روز یک ویژگی مثبت خود را جلوی آینه به خود یاداوری کنید . این کار را برای مدت طولانی ادامه دهید.
تلفن همراه خود را کنار بگذارید
یک زمان مشخص را در روز تعیین کنید و گوشی خود را دور از خود نگه دارید.
به دنبال ارتباطات “واقعی” باشید.
چه درونگرا باشید چه برونگرا؛ همه ی ما برای داشتن ارتباطات واقعی سیم کشی شده ایم. ما نیاز عمیقی به ارتباطات معنادار داریم.
یک نامه بنویسید.
یک کار خیر انجام دهید.
اعمال نیکوکارانه نه تنها شما را از حس تنها و بی یاور بودن در می آورد بلکه باعث ترشح دوپامین می شود. کاری که برای دیگران انجام می دهیم در واقع به خودمان برمی گردد.
سپاسگذاری را تمرین کنید.
هر روز چند اتفاق که به شما احساس خوبی داده اند را بشمارید و متوجه آن ها شوید.
منبع: