از زمانی که به یاد می آورم، درد فیزیکی یا احساسی دیگران، را مستقیما حس کرده ام و این درد وارد بدن و ذهن من می شده است. در زمان کودکی، اگر یکی از بچه ها در زمین بازی زمین می خورد؛ من درد و دلهره و ناراحتی را در شکمم احساس می کردم.حتی زمانی که کسی در مورد درد کشیدن، حرف می زند، از شدت همدلی احساس درد در شکم خود می کنم.تا امروز بدن من به دیدن یا شنیدن رنج دیگران چنین واکنش هایی می دهد.
جذب احساسی، به طور صریح تعریف نشده است. از آنجایی که تشخیص احساساتی مانند ترس،خشم و افسردگی دشوار است. اما هر چه سنم بالاتر می رود بیشتر متوجه می شوم که چه قدر تحت تاثیر احساسات دیگران قرار می گیرم. من می توانم برای زمان های طولانی، شاد و پر انرژی بمانم اما وقتی کنار افراد خاصی قرار می گیرم، افکارمنفی آن ها را درونی می کنم و این موضوع باعث اضطراب ناخواسته، ناراحتی و خستگی می شود.در مقابل زمانی که در کنار افراد شاد، صادق و مهربان قرار می گیرم احساس خوب بیش از اندازه ای دارم و حال خوب آنان را جذب می کنم.
در سال گذشته متوجه شدم که یک عبارت برای توصیف اشخاصی مانند من وجود دارد: “همدل” (empath)
در یک مقاله با عنوان ” 10 خصلت افراد همدل”، روانپزشک دکتر جودیس اورلاف، افراد همدل را اینگونه تعریف می کند:” افرادی که احساسات و علائم فیزیکی دیگران را به راحتی جذب و درونی می کنند”
به عنوان یک فرد همدل ( و نویسنده ی کتاب راهنمای زندگی همدل ها: استراتژی های زندگی برای افراد حساس)، دکتر اورلاف بعضی از ویژگی های مشترک افراد همدل را باز می شمارد: طبیعت و شخصیت بسیار حساس( یک فرد همدل، با شدت بیشتری تحت تاثیر صدا ها، بوها و دیگر محرک های حسی قرار می گیرد)، حس شهود قوی تر،زودتر آشفته شدن و تمایل برای رسیدگی به دیگران حتی به قیمت سلامت رونی خود.
من می دانم که می توانم با موارد بسیاری از این لیست ویژگی ها ارتباط برقرار کنم. و الان می دانم که زمانی که یکی از اعضای خانواده مرا “زیادی حساس” صدا می زند، به این علت نبوده است که من ضعیف بودم یا اشتباه می کردم، بلکه این موضوع به سادگی بخشی از هویت من است.
اما همانطور که دکتر اورلاف اشاره می کند، همدل ها باید یاد بگیرند چه طور خود را در مرکز توجه خود قرار دهند. راهکار های زیر می توانند مناسب باشند:
- زمانی را برای استراحت در نظر بگیرید
یادتان باشد در زندگی روزمره زمانی را برای استراحت کنار بگذارید.استراحت های کوتاه می توانند به سادگی چند تنفس عمیق قبل از پیاده شدن از ماشین باشند(مخصوصا اگر برای مثال رانندگی پر استرسی را از سر گذرانده اید) دراز کشیدن روی مبل و چند دقیقه بستن چشم ها وقتی از خرید برگشته اید یا رفتن برای یک پیاده روی می تواند کمک کننده باشد.
استراحت های بزرگ تر شامل حمام طولانی، دورشدن از فضای مجازی یا کار برای یک روز و حضور در طبیعت است.
استراحت به شما کمک می کند تا دوباره خود را بیابید و به تعادل برسید.
- خط قرمز های خود را تعیین کنید.
اگر شخصی به طور مداوم به شما حس بدی می دهد یا انرژی زیادی از شما کم می کند، ارتباط خود با آن شخص را دوباره بررسی کنید و زمان کمتری را به او اختصاص دهید و زمانی که با آن فرد وقت می گذرانید به خود یاداروی کنید که شما نیاز به تایید آن شخص ندارید. در این صورت احساس گناه خود را کنار بگذارید و اگر آن شخص چیزی از شما می خواهد که شما با آن خواسته راحت نیستید نه بگویید.
یکی از از راه های مهربانانه ی نه گفتن این است که از شخص تشکر کنید و توضیح دهید که با انجام آن کار راحت نیستید.
- به خودتان اعتماد کنید.
به یاد داشته باشید که شما شخصی هستید که خودتان را بهتر از هر فرد دیگری می شناسید. هیچ کس نمی تواند به شما بگوید که چه قدر زمان برای نیروی تازه گرفتن نیاز دارید. هیچ کس نمی تواند برای شهود شما تصمیم بگیرد.
هیچ کس نمی تواند مانند خودتان به زندگی شما تعادل بدهد.پس این موهبت را قدر بدانید و به خودتان اعتماد کنید.
منبع:
https://psychcentral.com/blog/is-it-possible-to-be-too-empathetic-and-if-you-are-how-to-cope/