چرا موفق نیستم؟
همه ما رویاهایی داریم. حداقل، بیشتر ما احتمالا اهدافی داریم. ما مصمم، پرشور و آماده مبارزه با تمام دنیا هستیم تا به آنچه که بیش از همه آرزو داریم برسیم. هر سال تصمیمهایی می گیریم! برنامهریزی پس از برنامهریزی! چرا موفق نیستم؟
سخت کار می کنیم یا برای سختکوشی برنامهریزی می کنیم. با وجود همه اینها، هنوز تغییرات قابل توجهی در زندگی خود مشاهده نمیکنیم.
می بینیم که بدهی کارت اعتباری امان بیشتر از قبل است. ما چند کیلو وزن اضافه کردیم و شروع کردیم به از دست دادن تنها چیزی که سالها به ما احساس زنده بودن می داد. یعنی حس امید! خی چه چیزی اشتباه پیش رفت؟ چرا من موفق نیستم؟
آیا این به خاطر محیطی است که در آن بزرگ شده اید؟
یا به خاطر پدر و مادرتان است که شما را به خاطر هر اشتباه کوچکی که مرتکب می شوید سرزنش می کردند؟ این بی انگیزگی شماست یا عدم نظم و انضباط شما است که هنوز شما را از دستیابی به بهترین ها باز می دارد؟
دلایل شما هر چه که باشد، در اینجا 10 دلیل روانشناختی وجود دارد که من در مورد آنها صحبت می کنم و اینها روشن می کند که چرا ما هنوز در زندگی خود ناموفق و شکست خورده ایم. چرا موفق نیستم؟
1. اصول
شاید این مهم ترین دلیلی باشد که چرا ما همچنان ناموفق و شکست خورده ایم. ما بر اساس ارزش ها و اصول خود زندگی نمی کنیم. بر اساس احساسات خود زندگی می کنیم. اگر احساس میکنیم یا به نظر چیزی لذتبخش میآید، با وجود اینکه بخشی از ما میدانیم این کار درستی نیست، آن را دنبال میکنیم.
به عنوان مثال، اگر ما یک برنامه کاهش وزن را شروع کنیم، نمی توانیم غذاهای ناسالم بخوریم، درست است؟ نخوردن غذای ناسالم اصل ماست. اما اتفاقی که می افتد این است که دیر یا زود یکی می آید و مثلاً یک بسته رولت ترد یا مرغ به شما پیشنهاد می دهد.
او توضیح خواهد داد که چرا خوردن یک بسته ترد، یا یک رول مرغ بر برنامه کاهش وزن شما تأثیر نمی گذارد. البته، این بر برنامه تأثیر نمی گذارد، اما ارزش ها و اصول شما را خراب می کند. که ممکن است یک شخص دیگر نباشد. آن یک نفر ممکن است ذهن شما باشد، و بیشتر اوقات این ذهن ماست که به ما می گوید کارهایی را انجام دهیم که بعداً پشیمان می شویم.
این “ذهن” کسی نیست جز ضمیر ناخودآگاه ما. چیزهایی را ترجیح می دهد که ما به آنها عادت کرده ایم. به همین دلیل است که ما با وجود پیشرفت هایی در زندگی خود به الگوهای قدیمی خود می افتیم. به هر حال، وقتی شروع به زندگی بر اساس ارزش ها و اصول خود کردید، در دام آن ترفند قدیمی ضمیر ناخودآگاه خود نخواهید افتاد.
شما کاری را که درست است انجام خواهید داد. متفاوت از آنچه که احساساتتان به شما می گویند. هر چه بیشتر این کار را انجام دهید، بهتر خواهید شد.
2. اساس و اولویت بندی
چگونه بر اساس اصول خود زندگی کنیم؟ ما گاهی اوقات کارهایی را انجام میدهیم، علیرغم اینکه میدانیم عواقب منفی در زندگیمان به همراه خواهد داشت. اما هنوز آن را انجام میدهیم. به عنوان مثال، انجام بازی های ویدیویی بر برنامه کاری شما تأثیر زیادی می گذارد و کنترل این عادت بسیار دشوار می شود.
شما هر روز قول می دهید که از فردا بازدهی بیشتری داشته باشید و کمتر بازی کنید. اما در انجام این کار شکست می خورید. به این دلیل است که شما نمی توانید اصول خود را در موارد اساسی زندگی خود اعمال کنید.
وقتی به بهبود زندگی خود فکر می کنیم، همیشه بر اولویت هایی مانند بهره وری بیشتر، تغذیه سالم و غیره تمرکز می کنیم. ما اصول خود را در زمینههایی که بیشترین اهمیت را دارند اما اصول اولیه را نادیده میگیرند به کار میبریم.
اصولی مانند مرتب کردن رختخواب خود در صبح، تمیز کردن ظروف، نگه داشتن لباس ها در مکان های مناسب، یا مرتب کردن کفش های خود و همه چیزهای کوچک دیگری که در زندگی ما اهمیت چندانی ندارند نادیده گرفته می شوند.
اما، ممکن است فکر کنید، چه فایده ای دارد که وقت خود را برای این کارهای بی اهمیت تلف کنیم؟
پاسخ رشد شخصیت ما است. اعمال ما از شخصیت ما ناشی می شود. اگر شخصیت شما سخت کوش است، می تواند استرس را تحمل کند. و دوست دارد با وجود موانع، پیشرفت کند. در زندگی روزمره خود نیز همین کار را انجام خواهید داد.
باز هم اعمال ما شخصیت ما را شکل می دهد. این بدان معناست که اگر شروع به غفلت از کار در دستان خود کنید، با وجود اهمیت آن، همچنان از کارهای دیگر غافل خواهید شد زیرا شخصیت شما اینگونه است. بنابراین، اگر سعی کنید اصول خود را در اولویت خود قرار دهید، دیر یا زود شکست خواهید خورد. زیرا نمی توانید همزمان شخصیت های دوگانه داشته باشید.
3. ذهنیت هدف و فرآیند گرا
بسیاری از ما ذهنیت های هدف گرا داریم و هیچ مشکلی در آن وجود ندارد. از دوران کودکی به ما یاد می دادند که روی اهداف یا نتایج خود تمرکز کنیم. اگر کاری انجام دادیم فقط به این دلیل بود که قرار بود به چیزی برسیم.
بعد از این همه سال شرطی شدن، انجام هیچ کاری بدون دلیل غیرممکن می شود. اگر گیتار بزنیم، میخواهیم هر روز تمرین کنیم، زیرا روزی روان مینوازیم و شاید جلوی دیگران مینوازیم و میخوانیم.
به ورزشگاه بپیوندیم، روزی فیزیک عالی خواهیم داشت. برای مطالعه بنشینیم یا بخواهیم مقاله یا چیز دیگری بنویسیم، ابتدا طرحی ایجاد می کنیم که هشت ساعت کار کنیم. دوازده ساعت تمرین کنیم و غیره. البته این طرز فکر معنا دارد و در جامعه ما این طرز فکر برای رسیدن به هدف ما رواج دارد.
موعظه گری کتب مختلف
بسیاری از کتاب های خودیاری و ویدیوهای انگیزشی موعظه می کنند. می گویند که اگر اهداف خود را هر روز تجسم کنید و تصور کنید که قبلاً آنها را دارید، می توانید به هر چیزی در زندگی خود برسید. اما، این رویکرد هدف گرا دارای معایب بسیاری است.
اولاً
فردی با اعتماد به نفس پایین و عزت نفس پایین تنها از طریق این طرز فکر باعث ایجاد استرس و احساس گناه می شود. تجسم فقط شادی یا انگیزه موقتی به آن شخص می دهد، اما دیر یا زود از بین می رود. به محض اینکه از بین برود، او کارش را متوقف می کند زیرا او این فرآیند را زیاد دوست ندارد. بلکه فقط هدف را دوست دارد.
ثانیا
زمانی که او نتواند برای رسیدن به اهدافش روزانه کار کند، شرم و سایر احساسات منفی وجود خواهد داشت.
سوم
ذهنیت هدفمند آنها همیشه زندگی در آینده است. جایی که او به چیزهایی می رسد و زندگی خوبی دارد. او لحظه “اکنون” را از دست می دهد. جایی که می تواند هر کاری را که می خواهد انجام دهد. ذهنیت فرآیندمحور عاشق فرآیند است، نه هدف نهایی.
البته او اهدافی دارد، اما اهداف فقط به او جهت می دهند، نه دلیلی برای کار کردن. او کار می کند زیرا کار درستی است و با اصول او همسو است. نه تنها به این دلیل که ناامیدانه می خواهد به جایی برسد. تفاوت زیادی بین این دو وجود دارد.
ذهنیت فرآیند گرا پشت میز مطالعه اش نمی نشیند و به هشت یا نه ساعت کار کردن فکر نمی کند. او روی کار فعلی تمرکز می کند و به راه خود ادامه می دهد زیرا دوست دارد این کار را انجام دهد. ذهنیت فرآیندمحور اینجاست، نه در آینده، جایی که او به اهدافش می رسد. او بر زمان حال تمرکز می کند. بنابراین دیگر نمی پرسد که چرا موفق نیستم؟
برای دریافت مشاوره رایگان تخصصی با ما در انستیتو سلامت مغز دانا همراه باشید.
منبع: 10 Psychological Reasons Why You Are Still Unsuccessful and Broke – BasicIdeaz
درباره نویسنده
خجسته رحیمی جابری، پژوهشگر دکترای تخصصی علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز و نویسنده وب سایت انستیتو سلامت مغز دانا. زمینه کاری تخصصی ایشان مشکلات حافظه و آلزایمر است وی بیش از 20 مقاله معتبر بین المللی در این زمینه به چاپ رسانده است. می توانید پژوهش های او را در اینجا (کلیک کنید) دنبال کنید.