مزایای تحریک الکتریکی مغزی tDCS در درمان افسردگی
دکتر دانیل مانسون، مزایای تحریک الکتریکی مغز با جریان مستقیم یا tDCS را در درمان افسردگی تشریح میکند. اینکه چگونه شواهد بالینی از استفاده از این تکنیک در آینده حمایت می کنند. اینکه چگونه تحریک الکتریکی مغزی tDCS برای این مشکل و سایر نشانههای سلامت روان را میتوان بیشتر گسترش داد.
از زمانی که بیمارانی که در روم باستان دچار سردرد می شدند، ماهی زنده ای روی پیشانی آنها گذاشته می شد. نشان می دهد که الکتریسیته نقشی تکراری در طول تاریخ پزشکی داشته است.
در حالی که آن ماهی خاص که الکتریسیته تولید میکرد مدتهاست که از فهرست درمانهای توصیهشده حذف شده است. اما تحقیقات استفاده از برق برای طیف متنوعی از شرایط غالب شده است.
با قرن ها تحقیق، در دهه های 1950، 60 و 70، اولین آزمایش های کنترل شده که نشان می داد تحریک از طریق جریان های الکتریکی می تواند فعالیت قشر مغز را افزایش دهد.
به سرعت پس از ظهور روانداروشناسی:
پیشرفت تحقیقات تحریک مغز در دهههای 1980 و 90 تحت الشعاع قرار گرفت. در 20 سال گذشته، مطالعه و استفاده از تحریک الکتریکی مغزی tDCS که به صورت فراجمجمه ای ارائه شده بود، در درمان اختلالات سلامت روان نقش داشت.
از نظر افسردگی، دانشمندان از آن زمان در کارآزماییهای تصادفیسازیشده و کنترلشده اعتبارسنجی کردهاند که tDCS به اندازه سایر درمانها مؤثر است. استفاده از آن بیخطر است و از سایر گزینهها ارزانتر است. همچنین جزء درمان های در دسترس است.
منظره فعلی در تحریک الکتریکی مغزی tDCS
tDCS در حال حاضر یک عمل مورد استفاده و موثر در طیف وسیعی از اختلالات از جمله افسردگی، اضطراب و درد مزمن است. بنابراین، دقیقاً چه کاری انجام می دهیم؟
tDCS یک روش غیرتهاجمی و ملایم تحریک مغز است. از جریان های الکتریکی مستقیم برای تحریک نواحی خاص مغز استفاده می کند. یک جریان کم ثابت (0.5 تا 2 میلی آمپر) از دو الکترود قرار گرفته روی سر شما عبور می کند. این جریان باعث تحریک فعالیت عصبی در مغز می شود.
دو نوع تحریک با tDCS وجود دارد. آندال و کاتدال. اولی فعالیت عصبی را تحریک می کند در حالی که دومی فعالیت عصبی را کاهش می دهد. هنگامی که برای درمان افسردگی استفاده می شود، tDCS، قشر جلوی پیشانی پشتی جانبی را مورد هدف قرار می دهد. ناحیه ای که در عملکرد اجرایی بالاتری نقش دارد. ناحیه ای که وقتی دچار اختلال شود، علائم افسردگی مشخص می شود.
علاوه بر این، مطالعات نشان داده اند که اثرات مثبت tDCS فراتر از جلسه تحریک حاد باقی می ماند. ممکن است بر تعدیل سیستم های سروتونرژیک و دوپامینرژیک تأثیر بگذارد.
تحقیقات و برنامههای فعلی از این یافتهها بهره میبرند.
پروتکلهای مختلفی برای عمیقتر شدن در این تکنیک توسعه مییابند. درواقع دنیایی از امکانات هیجانانگیز را خارج از محیطهای کلینیک در دسترس قرار می دهند.
برای اختلالات سلامت روان، ما شاهد استفاده از tDCS در مطالعه و درمان افسردگی هستیم. پس از افسردگی، تحریک الکتریکی مغزی tDCS در درمان اسکیزوفرنی و اعتیاد کاربرد مهمی دارد.
همچنین شواهد اولیه ای برای استفاده از tDCS در درمان اضطراب، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و بی اشتهایی عصبی وجود دارد. یک جلسه tDCS معمولا 30 دقیقه است. پروتکل توصیه شده به دنبال پنج جلسه tDCS در هفته در طول سه هفته اول و سپس دو جلسه در هفته در صورت نیاز است.
با توجه به مطالعات انجام شده، اکثر افراد در عرض سه هفته متوجه کاهش علائم افسردگی خود می شوند.
در درازمدت، شاهد بودهایم که برخی از بیماران نیاز به تحریک مداوم در یک یا دو جلسه در هفته برای حفظ کاهش علائم افسردگی خود دارند. در حالی که برای برخی دیگر، برنامه درمان حاد کافی است.
تحقیقات ما در مورد پروتکل های درمانی جایگزین برای ارائه ویژگی های بیشتر دردرمان بیماری ادامه دارد. همانطور که می دانیم در مورد سلامت روان، انجام درمان فردی سازی شده، نقش مهمی در پاسخ به درمان دارند.
انتقال درمان به محیط خانه
جالب توجه است، tDCS به عنوان یک گزینه درمانی برای استفاده خانگی، هم از تقاضای بالینی و هم از ایمنی پذیرفته شده خود درمان رشد کرده است.
در تنظیمات بالینی، tDCS هیچ عارضه جانبی جدی یا عوارض جانبی نشان نداده است. همراه با این واقعیت که جریان الکتریکی بسیار ملایم است، به نظر می رسد که این رشته برای بهینه سازی این تکنیک به عنوان یک درمان خانگی، کار بیهوده ای باشد. در مراقبتهای بهداشتی و سلامت روان، ما شاهد افزایش تقاضای بیماران برای گزینههای در دسترس و مقرون به صرفهتر بودهایم. طبیعتاً ما به عنوان پزشکان و محققین باید روشهای سنتی را نوآوری کنیم. روش هایی که در درمانهای مستقلتر کارآمدی نشان دادهاند.
رقابت در تعدیل عصبی
در مقایسه با سایر تکنیکهای تعدیل عصبی، tDCS انعطافپذیرترین روش برای مقیاسبندی در بین جمعیتهای عمومی است. اگر به درمانهای تعدیلکننده عصبی تهاجمی، مانند تحریک عمقی مغز (DBS) توجه کنیم، این درمانها نتایج بسیار مؤثری را در سطح خاص بیمار ایجاد میکنند.
علیرغم نتایج مثبت با تکنیکهای تعدیل عصبی تهاجمی، آنها به طور گسترده در دسترس نیستند. به دلیل قرار دادن یک الکترود در نواحی خاص مغز، اثرات لزوماً از بیمار به بیمار دیگر قابل تکرار نیستند.
یک روش تحریکی دیگر، درمان با شوک الکتریکی (ECT) است. این درمان در موارد افسردگی شدید یا مقاوم به درمان استفاده می شود. اما مجدداً در حالی که بیمار تحت بیهوشی است در کلینیک انجام می شود.
این نوع درمان – در حالی که غیر تهاجمی است – از جریانی استفاده می کند که 400 برابر قوی تر از tDCS است. باعث تشنج عمومی مغز می شود و قشر گیجگاهی را در کنار مغز هدف قرار می دهد.
علاوه بر این، ECT می تواند عوارض جانبی قوی مانند از دست دادن حافظه، گیجی و درد داشته باشد. این تکنیکها، در حالی که بیشتر شناخته شدهاند، در مورد دسترسی، بهبودی و عوارض جانبی بیمار به اندازه tDCS مفید نیستند.
گزینه جریان ضعیفتر که برای استفاده در خانه بیخطر است و درمان مؤثری را ارائه میکند. در حالی که عوارض جانبی بسیار کمی دارد. مزیت بزرگی به این نوع تکنیک هم برای بیماران و هم برای پزشکان میدهد.
تحقیقات آینده درمورد تحریک الکتریک مغزی tDCS
با این حال، tDCS بدون منتقد نبوده است. هنوز هم پیشرفت هایی وجود دارد که آن را به عنوان یک درمان به طور گسترده تجویز می کنند. اولاً، ما باید تحقیقات را با استفاده از گروههای مختلف بیمار و حجم نمونه بزرگتر ادامه دهیم.
ثانیا، ما باید تحقیقات خود را در زمینه احتمالات پروتکل تحریک گسترش دهیم. درنتیجه انعطاف پذیری بیشتری برای پزشکان برای تجویز و استفاده ایمن از tDCS ایجاد می شود.
ثالثاً، نیاز به افزایش در گنجاندن دستگاه های راه دور ارائه دهنده tDCS، در تحقیقات بالینی وجود دارد. پیشرفت در این زمینه ها، tDCS را به یکی از تنها درمان های سلامت روان شخصی، در دسترس و توانمند در بازار تبدیل می کند.
برای ادامه پذیرش درمانهای tDCS در خانه، ما همچنین باید تاکید بیشتری بر پزشکان برای استفاده از راهحلهای پیشگام برای حمایت از بدنه رو به رشد تحقیقات در محیطهای واقعی داشته باشیم.
همانطور که به آینده نگاه می کنیم، هیجان زده هستم. زیرا tDCS، و به طور کلی تحریک مغز، مرزها را برای نحوه رفتار ما با سلامت روان هم از نظر شخصی سازی و هم از نظر دسترسی افزایش می دهد.
علیرغم پیشرفت های باورنکردنی:
ما همچنان شاهد تمرکز شدید روی توسعه دارویی هستیم. با هزینه تولید یک داروی ضد افسردگی جدید حدود 5 میلیارد دلار آمریکا. و این به اندازه کافی خوب نیست. میزان اثربخشی دارو حدود 30 تا 50 درصد است. این فقط برای کسانی است که تحت درمان هستند.
برای بسیاری، این یک گزینه به دلیل عوارض جانبی، مقاومت در برابر درمان یا دلایل شخصی مناسب نیست. اگر تنها گزینه دیگری که باید به مردم ارائه دهیم، درمان است، که باز هم نرخ اثربخشی آن برای کسانی که میتوانند به آن دسترسی داشته باشند حدود 50 درصد است – ممکن است سالها طول بکشد تا اثراتی به همراه داشته باشد. پس ما به یک درجه ثابت رسیدهایم.
با چندین دهه تحقیق جامع در مورد تحریک غیرتهاجمی مغز، ما می دانیم که tDCS اثرات اثبات شده ای در تغییر فعالیت در مغز برای تسکین علائم برای بیماران دارد.
با هزینه کمی برای تولید، توانایی بیمار برای خود تجویزی، و عدم اتکا به دارو، tDCS نحوه مقیاسبندی و درمان جمعیتها را تغییر میدهد. شخصیسازی بیشتر امکان بسیار قویتری با مدولاسیون عصبی نسبت به داروها یا درمانها دارد. زیرا تعدیل در ساختارهای کاملاً مشخص درگیر در افسردگی رخ می دهد.
در انستیتو سلامت مغز دانا در شیراز، بیماران زیادی که از مشکلات سلامت روان رنج می برند تحت درمان با روش های موثر و جدید هستند. برای دریافت اطلاعات بیشتر با ما در انستیتو سلامت مغز دانا در تماس باشید.
منبع: How tDCS is changing the future of mental health treatment (neuronewsinternational.com)
درباره نویسنده
خجسته رحیمی جابری، پژوهشگر دکترای تخصصی علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز و نویسنده وب سایت انستیتو سلامت مغز دانا. زمینه کاری تخصصی ایشان مشکلات حافظه و آلزایمر است وی بیش از 20 مقاله معتبر بین المللی در این زمینه به چاپ رسانده است. می توانید پژوهش های او را در اینجا (کلیک کنید) دنبال کنید.