در ظاهر، مطمئناً، سطح بالایی از ثبات و فداکاری، ممکن است یک شاهکار غیرممکن به نظر برسد. این باقی ماندن در ادامه کار برای رسیدن به هدف در مفهوم تاب آوری عاطفی تعریف و منعکس میشود. وقتی یاد می گیرید که چگونه انرژی خود را به درستی هدایت کنید میتوانید تابآوری خود را توسعه می دهید.
درس اول: فقط شروع کنید
این خبر خوب است. سخت ترین بخش، شروع ساده است. به من اعتماد کن، می فهمم که شروع کردن چقدر سخت است. برای من هم پیش آمده است زمانی بود که حتی نمیتوانستم تا ماهها صبح از رختخواب بیرون بیایم. چه رسد به اینکه قدمهایی در جهت اهدافم بردارم.
مشکلات زیادی برایم پی آمد و حتی تصمیم به خودکشی گرفته بودم. درس مهم در همه اینها این است که مهم نیست از کجا شروع کنید، فقط شروع کنید.
وقتی به گذشته نگاه میکنم، مهمترین و موثرترین روز برای من، روز 90 نبود، روز 365 نبود یا حتی روز 1000 بود. روز اول بود و برای همیشه خواهد بود.
روز اول زشت است، روز اول یک بار سنگین است. مانند سفینه موشکی که در حال پرواز است. و با نیروی گرانش می جنگد، بیشترین انرژی همیشه در شروع کار صرف می شود. همانطور که شنیده ایم، فضا پیما، 70 درصد از سوخت خود را در لحظه پرتاب مصرف میکند.
اما هر بار که تلاش می کنید، کمی تلاش کمتری برای سفر سریعتر و دورتر از قبل لازم است. فقط شروع کنید و به دنبال پیشرفت بر ای رسیدن کمال باشید.
درس دوم: مسئولیت پذیری
در حالی که ممکن است همه چیزهایی که زندگی به سمت ما می اندازد تقصیر ما نباشد، می توانیم تصمیم بگیریم که به سمت بالا برویم.
زمانی که در پایین ترین سطح خود بودم، اصولی به نام «برنده، قربانی یا شرور» را توسعه دادم.
در هر موقعیتی، شخصیتی را تصور میکردم که میتوانم نقشش را بازی کنم. کسی که شجاع بود، کسی که تسلیم میشد، یا شخصی که متنفر کننده بود. این مرا در صندلی راننده سرنوشتم قرار داد و به من این امکان را داد که بفهمم همیشه یک انتخاب داشتم.
زندگی هرگز نمی تواند ما را به گوشه ای برگرداند اگر ما قدرت انتخاب داشته باشیم. این بدان معنا نیست که ما رنج نخواهیم برد، اتفاقات بدی رخ نخواهد داد، یا شرایط واقعی ما را محدود نخواهد کرد. اگرچه شرایط دشوار اجتناب ناپذیر است، اما می توانیم از آن شرایط هدف ایجاد کنیم.
تمام انرژی منفی را که تجربه می کردم جمع کردم و به همان اندازه که سخت بود، تصمیم گرفتم آن را به سویی مثبت هدایت کنم. با انجام این کار، میدانستم که پاداشهای بیشتری را به همراه خواهد داشت.
شروع کردم به بیشترین مقاومت، به معنای واقعی کلمه از پله ها در حالی که مجبور نبودم بالا رفتم. سعی کردم به کسی که میخواستم باشم فکر کنم.
شما قهرمان داستان خودتان هستید. زندگی شما، تنها مال شماست.
شما می توانید انتخاب کنید که از اتفاقات خوب و بدی که برای شما رخ می دهد به عنوان سوخت برای تبدیل شدن به آن چیزی که می خواهید باشید استفاده کنید.
مهم نیست از کجا شروع کنید، فقط شروع کنید.
درس سوم: روی چرایی خود کار کنید
چیزی که من را از تسلیم شدن باز می دارد دلیل من است. هدف زندگی من تعیین شده است. اگر به دو اصل اول پایبند باشید(روع و مسئولیت پذیری)، متوجه خواهید شد که به دلیل انتخاب هایتان چقدر قدرتمند هستید.
با درک اینکه می توانید در هر موقعیتی پیروز باشید، خواهید دید که در نهایت سرنوشت خود را تعیین می کنید. چرای خود را آنقدر بزرگ کنید که چگونه بی اهمیت شود.
چرایی شما به شما کمک میکند تا از فعالیتهای کسلکننده و پیش پا افتاده مانند 1 ساعت تمرین بیشتر یا انتخاب زمان خواب زودهنگام به جای یک شب تمام، استقبال کنید.
این فعالیتها میتوانند درسهای لازم را به شما بیاموزند که به شما کمک میکند تا به آنچه میخواهید باشید نزدیکتر شوید.
درس چهارم: از پاداش های درونی استفاده کنید
من موفقیت خود را با عوامل درونی تعریف می کنم تا عوامل خارجی . به عنوان مثال، هدف من از رفتن به باشگاه رسیدن به وزن خاصی نیست. هدف من از رفتن به باشگاه فقط رفتن است.
افراد اغلب پس از مدت 3 هفته، بدون اینکه هیچ نتیجه ای ببینند، تلاش خود را متوقف می کنند. حرکت و انگیزه آنها به مقیاس، موجودی بانکی، عنوان شغلی یا هر عامل خارجی دیگری که آنها را به جلو سوق می دهد، مرتبط است. این بر احساسات و سپس اعمال آنها تأثیر می گذارد.
با حفظ درونی حلقه بازخورد تلاش و پاداش، هر بار که اقدامی انجام میدهید، شتاب شما افزایش مییابد و ترکیب میشود.
این یکی از بزرگترین روش های هک کردن خود، برای ایجاد تغییر واقعی است.
در تبدیل پاداش به خود عمل، شما یک فرمول ساده ایجاد می کنید تا از انجام اقدامات بیشتر الهام بگیرید. اگر هدفتان ثابت ماندن است، حرکت به نفع شما خواهد بود.
وقتی به سادگی هدف را نشان می دهید، هر چند به نظر برسد، خود را به نتیجه ای متصل می کنید که کنترل آن را دارید.
مهمتر از همه، با خودتان مهربان باشید. – گاهی اوقات ظاهر شدن فقط به معنای تشخیص این است که دارید تلاش می کنید، و همین کافی است.
درس پنجم: راحت نباش
یکی از چالش برانگیزترین بخشهای این تغییر تلاش فعالانه و ماندن در حالت ناراحتی بوده است. بله درست شنیدید!
برای ما آسان است که کاری فراتر از خودمان انجام دهیم و سپس روی موفقیتهای خود استراحت کنیم!. اما لحظهای که سرعت خود را کاهش میدهیم یا ثابت میمانیم شروع به از دست دادن میکنیم. مثل هواپیمایی که بعد از اوج گیری، برای چند دقیقه تصمیم به توقف و استراحت میگیرد.
با نزدیک شدن به روز 1000، از خانواده، دوستان و فالوورهای اجتماعی خود پرسیدم که برای این مناسبت چه باید بکنم. بیشتر مردم به شوخی می گفتند که باید یک روز مرخصی بگیرم و استراحت کنم. استراحت، کار کاملاً قابل قبول و شایسته ای بود. اما نمی خواستم تمام شتابی را که ایجاد کرده بودم از دست بدهم. به جای استراحت، تصمیم گرفتم سطح را بالا ببرم.
من متعهد شدم 100000 متر دوچرخه سواری کنم. و 10000 تکرار انجام دهم. و در مجموع 100 تن وزنه را در 10 تمرین مختلف در روز 1000 بلند کنم. همه اینها با هدف جمع آوری پول برای کمک به کارگران خط مقدم مبارزه با COVID-19 بود.
انجام این چالش 17 ساعت طول کشید. طاقت فرسا بود، منزجر کننده بود، اما ارزشش را داشت.
البته این یک مثال افراطی است. به چالش کشیدن خودمان همیشه نباید آنقدر دراماتیک باشد. همانطور که قبلاً گفتم، شروع جنگ، نیمی از جنگ است. شما می توانید راه های کوچک و واقع بینانه ای پیدا کنید تا از منطقه راحتی خود خارج شوید. و خود را برای موفقیت آماده کنید.
درس ششم: تمرکز منفرد
زمانی که تصمیم گرفتم هر روز به باشگاه رفتن را هدف خود قرار دهم، هرگز به عقب نگاه نکردم. من عمداً برای تمرین در سالن بدنسازی فرودگاه، پروازهای طولانی مدت با توقف برنامه ریزی کرده ام.
من هنگام آسیب دیدگی با تمرکز بر روی گروه های عضلانی که بر آسیب من تأثیری ندارند، مسئولانه تمرین کرده ام. در کریسمس، تولدها تمرین کرده ام – و این لیست ادامه دارد.
وقفه در این مواقع اشتباه نیست. در واقع گاهی اوقات مناسب و مسئولیت پذیر است. من به راه خود ادامه دادم زیرا می دانستم که برای من ایمن، سالم و مناسب است.
برای من، تمرکز منحصر به فرد ، حفظ ذهن و مقاصدم روی هدفم است. وقتی برای اولین بار فکر کردم که ممکن است در دوران قرنطینه نتوانم به باشگاه بروم، در خانه خود یک باشگاه ساختم.
من آنقدر متعهد بودم که ثابت بمانم که یک باشگاه خانگی درست کردم.
حتی زمانی که نحوه زندگی ما به خودی خود تغییر می کند، ما می توانیم متمرکز بمانیم. اغلب، تغییر رویه زندگی دلیلی برای متمرکز ماندن است. این به ما کمک می کند تا نیروی درونی را برای عبور از آن احضار کنیم.
درس هفتم: مسیرها را تعیین کنید، نه مقصدها را
مردم اغلب از من می پرسند که هدف نهایی من چیست. کی متوقف خواهم شد؟ آیا اصلاً متوقف خواهم شد؟
صادقانه بگویم، اینها سوالاتی هستند که نمی توانم به آنها پاسخ دهم. هدف همیشه فقط رفتن به باشگاه امروز است.
من از این تعهد به عنوان وسیلهای استفاده میکنم تا به من کمک کند تا بتوانم آن چیزی باشم که برای تحقق هدفم باید باشم. هیچ مقصد واقعی وجود ندارد، فقط یک جهت وجود دارد: رو به جلو یا بالا.
واقعیت این است که پتانسیلی که زندگی در خود دارد بسیار فراتر از آن چیزی است که ما می توانیم تصور کنیم. دلیلی وجود ندارد که از تخیلات محدود خود برای عقب نگه داشتن خود استفاده کنیم.
این خطر تعیین مقصد است، زیرا واقعاً چنین چیزی در زندگی وجود ندارد. من کاملاً معتقدم که اگر به هدف اصلی خود که 90 روز هر روز به باشگاه رفتن بود پایبند بودم و در آنجا متوقف می شدم، اکنون این کلمات را نمی خواندید.
90 روز پایان راهم نشد. آغاز شد. من جایی برای گزینهها گذاشتم تا خودم آیندهام بهترین مسیر آینده را انتخاب کند. من نقاط عطف تعیین می کنم، نه محدودیت.
7. یک روز شروع کنید، روز بعد ادامه دهید
حضور 90 و سپس 1000 روزه من در ورزشگاه یک هدف فوق العاده خودسرانه بود. واقعیت این است که این روند در واقع ربطی به هر روز باشگاه رفتن نداشته است.
همه چیز به تلاش هر روز، امتناع از ترک سیگار و اطمینان از اینکه بهتر از روز قبل هستم، مربوط می شود.
اگر تصمیم دارید هر روز به مدت 90 روز خود را وقف یک حرفه یا یک هدف کنید، دیدگاه شما را نسبت به دنیا تغییر خواهد داد. متوجه خواهید شد که چقدر ساده است و رسیدن به اهدافتان چقدر راحت تر از آن چیزی است که فکر می کنید.
ممکن است امروز احساس نکنید که این اهداف ممکن است، و شاید هم نباشند. شاید برای فردی که شما هستید فردا، آنها باشند.
به همین دلیل شما قدرتمند هستید. سرنوشت شما با شرایط شما تعیین نمی شود. سرنوشت شما توسط انتخاب های شما در مورد شرایط شما تعیین و محقق می شود.
به طور خلاصه، «یک روز» را به «روز اول» تبدیل کنید. و روز بعد به جلو حرکت کنید. هر روز فرصت دیگری برای رسیدن به آن هدف است.
انگیزه از کجا منشا می گیرد؟ چرا گاهی یک کار آسان را رها می کنیم و کار دشوار را تا انتها پیش می بریم؟
دانشجوی دکتری پژوهشی ارگونومی شناختی، عاشق یادگیری، عاشق خواب و مباحث مرتبط با آن و عاشق دانستن درباره عملکردهای شناختی انسان… خوشحالم که در این بستر، فرصت اشتراک اطلاعات با شما عزیزان را دارم.