تسلیم شدن یا ناامیدی
تسلیم شدن به رفتارهایی مانند دوری از اهدافی که دستیابی به آنها بسیار دشوار است اشاره دارد. همچنین تسلیم شدن به این معنی است که تلاش خود را برای حل یک مساله متوقف کنیم. این یک رفتار انطباقی است که هم با سلامت روانی و هم با سلامت جسمانی مرتبط است. به عنوان مثال تمایل به شکست در رهایی از هدف با حالت های افسردگی همراه است. نشخوار فکری، یک عامل خطر برای شروع و حفظ حالات افسردگی، نقشی در ممانعت از رفتارهای تسلیم ساز دارد. بنابراین، مداخله در عملکرد شناختی و رفتار تسلیم شدن می تواند منجر به درمان نشخوار فکری و افسردگی شود. با این حال، در حال حاضر اطلاعات کمی در این مورد در علوم اعصاب شناختی و بالینی وجود دارد. یکی از تکنیک هایی که اخیرا مورد توجه قرار گرفته است تحریک مغز است.
در فرآیند تسلیم شدن چه اتفاقی می افتد؟
یک فرد سعی میکند مشکلی را حل کند. هدفی را برای یافتن راهحل در نظر می گیرد. اگرچه در نهایت تصمیم میگیرد از هدف دست کشد و پس از تفکر مرتبط با هدف برای حل مشکل تلاش نمیکند. بنابراین، در حوزه شناختی، تسلیم شدن تعریف مشخصی دارد. فرآیندی است برای تصمیم گیری با ارزیابی تلاش ها و مزایای لازم که شامل فرآیندهای شناختی مختلفی است. اینها شامل تصمیم گیری، حل مسئله و کنترل شناختی است.
مطالعات نشان می دهد که باندهای فرکانسی خاصی با عملکردهای ویژه مغز مرتبط هستند. این مشاهدات منجر به تحقیقات در حوزه الکتروانسفالوگرافی (EEG) شد. این ثبت مغزی، به بررسی روابط بین فعالیت نوسانی مغز انسان و فرآیندهای شناختی میپردازد. اگرچه هیچ بررسی دقیقی در مورد نوسانات عصبی در فرآیند تسلیم وجود نداشته است. یک مجموعه تحقیقاتی مرتبط نشان می دهد که ریتم تتا پیشانی مکانیسم اصلی مرتبط با فرآیند تسلیم شدن است.
امواج مغزی مرتبط با تسلیم شدن
گزارش شده است که نواحی پیشانی و فعالیت نوسانی آنها برای کنترل شناختی در تصمیم گیری تطبیقی بسیار مهم است. به طور خاص، نوسانات تتا پیشانی با اجرای کنترل شناختی، نظارت بر عمل، و رفتار انعطاف پذیر مرتبط است. علاوه بر این، افزایش دامنه تتا قشر سینگولیت قدامی (ACC) با حل تعارض در حین انجام وظایف شناختی همراه است. همچنین ACC که توسط الکترودهای پیشانی-مرکزی تشخیص داده میشود، به فرآیند تصمیمگیری مربوط میشود. علاوه بر این، یک نکته کلیدی که باید در نظر گرفت دخالت نوسانات آلفا است. از آنجایی که تسلیم شدن راهی برای حل یک مشکل است، فرآیندهای تسلیم شناختی باید با حل مسئله همراه باشد.
به عنوان مثال، تولید ایده های اصلی با افزایش دامنه آلفای فرونتال در خلال حل خلاقانه مسئله مرتبط است. علاوه بر این، تحقیقات قبلی نشان داده است که فعالیت آلفای فرونتال با تفکر واگرا و همگرا مرتبط است.
تحریک غیر تهاجمی مغز
در فرآیند حل مسئله، فعالیت آلفای فرونتال برای ایجاد دوره های عمل ممکن، برای حل یک مشکل مهم است. در حالی که فعالیت تتای فرونتال برای تصمیم گیری در حل تعارض اهمیت دارد. اخیرا، علاقه فزاینده ای به تکنیک های تعدیل عصبی غیر تهاجمی، مانند تحریک مغناطیسی ترانس کرانیال (TMS) وجود آمده است. TMS می تواند تغییراتی را در فعالیت عصبی زیربنایی عملیات شناختی ایجاد کند. بنابراین ممکن است ابزاری برای تقویت شناختی و رفتاری باشد. عملکرد شناختی با استفاده از TMS در یک الگوی تکراری (rTMS) بر روی یک گره مرکزی از شبکه مغز قابل اصلاح است. فرض می شود این بخش مرکزی از یک عملکرد شناختی هدفمند پشتیبانی می کند. علاوه بر این، مطالعات اخیر نشان میدهد که rTMS، زمانی که یک شرکتکننده درگیر یک کار است، اعمال میشود. بنابراین تحریک مغز به صورت فراجمجمه ای غیرتهاجمی برای تعدیل مؤثر عملکرد شناختی و رفتاری مفید است.
اهمیت تحریک مغز
شناسایی فعالیتهای عصبی عملکرد شناختی با EEG، و استفاده از rTMS برای تعدیل مؤثر عملکرد شناختی و رفتاری مفید است. با این حال، اطلاعات کمی در مورد اثرات فرکانسهای خاص کار، به ویژه هنگام استفاده از الگوی rTMS وجود دارد.
در مطالعه حاضر، از TMS و EEG ترکیبی (TMS-EEG) استفاده شد. عملکردهای شناختی، رفتاری و مکانهای هدف که با فرآیندهای شناختی تسلیم شدن یا ناامیدی ارتباط دارند، بررسی شد. ابتدا همبستگی نوسانی فرآیندهای شناختی تسلیم شدن با اندازه گیری تغییرات EEG در یک حل مسئله بررسی کردیم (آزمایش 1).
طبق مطالعات قبلی، فرض بر این بود که ریتم تتا پیشانی با فرآیندهای تسلیم شدن و ریتم آلفای فرونتال با رفتار حل مسئله مرتبط است. روش های جدید تحریک مغز در حال آزمایش هستند تا ببینند آیا می توان از آنها برای تقویت رفتار شناختی استفاده کرد یا خیر.
در این مطالعه، محققان ژاپنی دریافتهاند تحریک در فرکانسهای خاص میتواند فرآیندهای فکری مرتبط با حل مسئله را تعدیل کند.
این مطالعه این ماه در Scientific Reports منتشر شد. محققان دانشگاه نشان دادند که یک شکل غیرتهاجمی از تحریک مغز می تواند اثرات شناختی بگذارد. روش rTMS، میتواند برای تعدیل ریتمهای مغز و رفتارهای شناختی در حین حل مساله استفاده شود. مشخص شده است که rTMS باعث افزایش هماهنگی ریتم های مغز در طول انجام وظایف شناختی می شود. ریتم های مغزی خاص با جنبه های مختلف شناخت مرتبط است. این تکنیک می تواند پتانسیل زیادی در کمک به افراد برای تقویت توانایی های شناختی خود داشته باشد.
“ریتمهای تتا پیش-پیشانی با کنترل شناختی و حل تعارض مرتبط هستند. در حالی که ریتمهای آلفا با تولید ایدههای جدید در حین حل مسئله مرتبط هستند”. روش rTMS می تواند برای تغییر فعالیت عصبی استفاده شود. می خواستیم بررسی کنیم که چگونه تحریک در فرکانس های خاص می تواند بر رفتار حل مسئله تأثیر بگذارد.
روش انجام
برای انجام این کار، محققان رابطه بین نوسانات مغز و “تسلیم شدن” شناختی را بررسی کردند. این در حالی انجام شد که شرکت کنندگان حل مسئله انجام می دادند. سپس، آنها اثرات rTMS بر نوسانات مغز و عملکرد وظایف بررسی کردند. این کار شامل حل معماها بود، و شرکت کنندگان اجازه داشتند مشخص کنند چه زمانی از کار “تسلیم” می شوند. “ما دریافتیم که ریتم تتا در لوب پیشانی مغز با “تسلیم شدن” همراه است. در حالی که ریتم آلفا با حل موفقیت آمیز مسئله مرتبط است. محققان rTMS را در فرکانسهای خاص به کار بردند. در حالی که شرکتکنندگان همان کار شناختی را انجام دادند و امواج مغزی و عملکرد کار را اندازهگیری کردند. پروفسور «نتایج هیجان انگیز بود.
نتایج
با فرکانس مربوط به تتا، دامنه تتا افزایش یافت و رفتارهای «تسلیم شدن یا ناامیدی» را کاهش داد. همچنین rTMS، فرکانس آلفا دامنه آلفا را افزایش داد اما تأثیری بر «تسلیم شدن» نداشت. نتایج نشان میدهد rTMS میتواند برای تعدیل فعالیتهای نوسانی مغز و رفتارهای مرتبط با فرآیندهای “تسلیم شدن” استفاده شود. در طول نشخوار فکری، که یکی از ویژگیهای رایج افسردگی است، رفتارهای سازگارانه «تسلیم شدن» را میتوان سرکوب کرد. به عنوان مثال، افراد ممکن است در تصمیم گیری برای «تسلیم شدن» و تمرکز بر روی چیز دیگری مشکل داشته باشند.
خلاصه
روش rTMS میتواند برای تعدیل ریتمهای مغز و رفتارهای شناختی مرتبط «تسلیم شدن» در حین انجام حل مسئله استفاده شود. این تأثیر بسته به فرکانس اعمال شده ممکن است بر عملکرد شناختی تأثیر بگذارد. در این مطالعه، هدف ما بررسی اثرات فرکانس تحریک و مکان هدف مرتبط با فرآیندهای شناختی تسلیم هستند، بود. ما همبستگی بین نوسانات EEG و فرآیندهای شناختی تسلیم را در طول وظایف حل مسئله بررسی کردیم (آزمایش 1). سپس rTMS را برای بررسی اثرات تحریک وابسته به فرکانس rTMS بر عملکرد وظایف حل مسئله و نوسانات مداوم انجام دادیم (آزمایش 2).
نتایج آزمایش 1 نشان داد که ریتم تتا پیشانی با فرآیندهای تسلیم شدن همراه بود. ریتم آلفای فرونتال نیز با رفتار حل مسئله مرتبط بود. بر این اساس، ما فرض کردیم که rTMS در فرکانس تتا باعث ایجاد فعالیت تتا در حال انجام و تسریع رفتار تسلیم میشود.
منبع: https://neurosciencenews.com/rtms-cognition-problem-solving-19678/
درباره نویسنده
خجسته رحیمی جابری، پژوهشگر دکترای تخصصی علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز و نویسنده وب سایت انستیتو سلامت مغز دانا. زمینه کاری تخصصی ایشان مشکلات حافظه و آلزایمر است وی بیش از 20 مقاله معتبر بین المللی در این زمینه به چاپ رسانده است. می توانید پژوهش های او را در اینجا (کلیک کنید) دنبال کنید.