سی سال پیش ، رابین دانبار نظریه پردازی کرد که انسان ها می توانند یک گروه دوستی متشکل از 150 نفر را با پنج دوست صمیمی حفظ کنند. با وجود تلاش های فراوان برای به چالش کشیدن این نظریه ، شماره دانبار آزمون زمان را پشت سر گذاشته است. رابین دانبار با پشتوانه علم عصب شناسی و آمار توضیح می دهد که چرا نظریه او هنوز غالب است.
دقیقاً 30 سال پیش ، من در حال بررسی نمودار اندازه گروه های اولیه ای بودم که بر اساس اندازه مغز آنها ترسیم شده بود: هرچه مغز بزرگتر باشد ، اندازه گروه بزرگتر است. من کنجکاو بودم بدانم این رابطه چه اندازه گروهی را برای انسان ها پیش بینی می کند.
تعداد محاسبات من 150 بود. از آنجا که این مقدار کم به نظر می رسید ، من به سرعت به کتابخانه رفتم تا به دنبال اطلاعات مربوط به اندازه طبیعی گروه های انسانی باشم. جمع آوری کنندگان شکارچی در جوامع چند سطحی زندگی می کنند ، گروه هایی از افراد یک ساختار لایه ای سلسله مراتبی تشکیل می دهند-خانواده ها در گروه ها ، گروه ها در درون جوامع ، جوامع درون قبایل.
سطح سازماندهی جامعه تقریباً 150 بود. بنابراین “فرضیه مغز اجتماعی” و “عدد دانبار” متولد شد ، اولی به رابطه بین اندازه گروه و اندازه مغز در نخستی ها و دومی به گروه طبیعی اشاره داشت. اندازه حدود 150 برای انسان!
تعداد دانبار در این سالها توجه زیادی را به خود جلب کرده است. به عنوان مثال ، از آن در طراحی بسترهای رسانه های اجتماعی استفاده شده است.
معماران در مورد کاربرد آن در طراحی ساختمان بحث کرده اند و علاقه قابل توجهی در دنیای تجارت وجود داشته است ، زیرا برای آنها بسیار مورد توجه قرار گرفته است. “Dunbar_number” نزدیک به 1400 مقاله در Google Scholar و 26.500.000 بازدید در Google دارد.
به چالش کشیدن شماره دانبار
این مواجهه ، شاید ناگزیر ، محققان را به چالش کشیدن شماره دانبار سوق داده است. در علم ، چالش ها مفید هستند: آنها ما را
مجبور می کنند مفروضات زیربنایی یک فرضیه را ارزیابی کنیم و در نتیجه ، همواره راه را برای کشفیات جدید نشان می دهیم.
این امر در مورد تعداد دانبار همیشه صادق نبوده است: اکثر انتقادات فقط آب را گل آلود کرده اند.
با وجود شواهد فزاینده ، همان انتقادها دوباره ظاهر می شوند. متداول ترین ادعا این است که رفتار انسان از نظر فرهنگی تعیین شده است و بنابراین نمی تواند تحت قوانین بیولوژیکی مشابه رفتار اولیه قرار گیرد. یکی دیگر از انواع این ادعا این است که سیستم عامل های شبکه مانند LinkedIn امکان حفظ شبکه های اجتماعی گسترده تری را برای ما فراهم کرده است.
اکثر این ادعاها نمی توانند تشخیص دهند که شماره دانبار در روابط با کیفیت صدق می کند ، نه آشنایان – که بیشتر از 150 دوستی معنادار ما ، لایه های بیرونی شبکه های اجتماعی ما را تشکیل می دهند.
با این حال ، چالش اخیر محققان دانشگاه استکهلم ادعا می کند که سرانجام با اعلام این که معادله اجتماعی مغز اندازه گروه های اجتماعی افراد را پیش بینی نمی کند ، تعداد دانبار را رد کرده است. افسوس ، این مطالعه از روشهای آماری معیوب استفاده کرد و نمی تواند مجموعه ای از شواهد را که اکنون باید از شماره دانبار پشتیبانی کنیم ، ارائه دهد.
توسعه شماره دانبار
شواهدی مبنی بر اندازه شبکه های اجتماعی شخصی و اجتماعات طبیعی 150 ، که دارای ساختار لایه ای بسیار متمایز هستند ، در دهه گذشته به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. ما آن را در شبکه های تماس تلفنی ، گروه های فیس بوک ، لیست کارت های کریسمس ، واحدهای رزمی نظامی و محیط های بازی آنلاین مشاهده می کنیم. این شماره برای جماعات کلیسا ، روستاهای آنگلوساکسون که در کتاب Domesday Book و جوامع عصر برنز در ارتباط با حلقه های سنگی ذکر شده است ، صادق است.
این ساختار لایه ای هم در اجتماعات و هم در شبکه های اجتماعی شخصی ظاهر می شود و هر لایه تقریباً سه برابر لایه بلافاصله داخل آن است. در واقع ، همان لایه ها ، با اندازه های یکسان ، در جوامع چند سطحی میمون ها ، دلفین ها و فیل ها ظاهر می شوند. فقط این است که انسان لایه های بیشتری دارد.
شواهدی از علوم اعصاب
ما همچنین بسیاری از جزئیات رفتاری و عصبی شناختی را که زیربنای فرضیه مغز اجتماعی است ، پر کرده ایم. بیش از دوازده مطالعه تصویربرداری عصبی نشان داده است که در انسان و میمون ، اندازه شبکه اجتماعی افراد با اندازه شبکه عصبی حالت پیش فرض آنها – مدار بزرگ مغزی که روابط اجتماعی را مدیریت می کند ، ارتباط دارد.
به طور مشابه ، مکانیسم پیوند مبتنی بر لمس که این گروه ها را در کنار هم نگه می دارد-مکانیزمی که از سیستم اندورفین مغز استفاده می کند-هم برای انسان و هم برای نخستی ها مشترک است. به همین دلیل است که بغل کردن و تماس فیزیکی در روابط ما بسیار مهم است.
کمی دقیق تر
عدد دانبار این تصور است که محدودیت شناختی در گروه های انسانی حدود 150 نفر وجود دارد. این امر به این دلیل است که “برای حفظ انسجام گروه ، افراد باید بتوانند الزامات خود را برآورده کرده و همچنین رفتار خود را با سایر افراد گروه هماهنگ کنند. آنها همچنین باید بتوانند درگیری های مستقیم و غیرمستقیم را که با جست و جو در یک فضا ایجاد می شود ، خنثی کنند.
بر اساس این فرضیه ، از آنجا که تصور می شود که نئوکورتکس نقش مهمی در مدیریت روابط اجتماعی دارد. اندازه آن باید حد بالایی برای تعداد روابط اجتماعی پایدار تعیین کند که مغزهای اولیه می توانند آنها را پیگیری و حفظ کنند.
عدد 150 با برون یابی یک خط رگرسیون که رابطه بین اندازه گروه و اندازه نسبی نئوکورتکس در نخستی ها را با انسان توصیف می کند ، ایجاد شد. وجود همبستگی بین اندازه گروه و اندازه نسبی نئوکورتکس در چندین مطالعه تکرار شده است ، اگرچه در برخی موارد فقط برای نخستی های ماده اما اغلب رابطه قابل توجهی پیدا نمی کند (برآورد تعداد دانبار غیرقابل دستیابی است).
با این حال ، مطالعات تکثیر تا حدودی دارای ارزش محدودی هستند زیرا اکثر مطالعات از داده های مشابه مغز استفاده کرده اند. مطالعات اضافی با استفاده از استدلال مشابه انجام شده است ، اما اندازه نسبی مغز را به جای اندازه نسبی نئوکورتکس تجزیه و تحلیل کرده است.
سید مهدی ساداتی هستم. عاشق مغز! داروساز و دانشجوی دکترای تخصصی علوم اعصاب. عضو تیم مرکز سلامت مغز دانا! از علاقه هام شناسوندن کارایی های هیجان انگیز مغز به زبان ساده به آدمهاست! جست و جو می کنم در افسردگی، داروهای موثر بر مغز و سایر بیماری های حوزه ی روان و البته نوروپلاستیسیتی!