تمرکز روی نقاط قوت
این یک آزمون فکری سریع است: خلق خود را در نظر بگیرید. یک عدد بین 0 تا100 ( از خیلی بد تا خیلی خوب) به آن بدهید. حالا به سه اتفاق خوب که امروز برای شما افتاده است فکر کنید. این می تواند شامل کار هایی باشد که از آن ها لذت برده اید یا چیز هایی باشد که به دست آورده اید. می تواند به اندازه ی خوردن یک فنجان قهوه ساده باشد یا به پیچیدگی ازدواج کردن باشد.
سپس برای هر یک از این اتفاقات مثبت به این سوال جواب دهید که چه چیزی آن اتفاق را خوب کرده است و چرا آن را دوست داشته اید یا از آن لذت برده اید؟ بعد از این که این بررسی را تمام کردید، به ارزیابی خلق خود برگردید. آیا خلقتان کمی بالاتر نیامده است؟
در بیشتر تاریخ روانشناسی، این علم به جنبه های دردناک تجربه ی انسانی توجه کرده است و تلاش کرده است احساسات دردناک را تسلی ببخشد.
اما تلاش برای تعمیر آن چیزی که خراب شده است برای سلامت کافی نیست. هر چه باشد در زندگی انسان همیشه جنبه های ناسالمی وجود دارند. به این معنا که همیشه مشکلاتی در حال، گذشته و آینده وجود دارند که توجه ما را به خود جلب کنند. کیفیت زندگی ما به مقدار زیادی به چیزی بستگی دارد که تمرکز و توجه خودمان را به آن معطوف می کنیم.
اگر تنها روی مشکلات تمرکز کنیم، بعد از مدتی به تنها چیزی که دارای آن هستیم تبدیل می شود و بخشی از هویت ما را اشغال می کند. تمرکز صرف روی نقاط ضعف و محدودیت ها می تواند سرعت پیشرفت ما را آرام کند.
به نظر می رسد ما در کار هایی که علاقه ی بیشتری به آن ها داریم، بهتر عمل می کنیم و همچنین حس بهتری در انجام دادن آن ها داریم و در مقایسه، ظرفیت کمتری برای پیشرفت در کارهایی داریم که به آن ها، علاقه ای نداریم.
امروزه ما می دانیم که سلامتی و بیماری دو روی متفاوت سکه نیستیند بلکه دو وضعیت متمایز اما مرتبط با همدیگر هستند. سلامتی به معنای عدم حضور بیماری نیست همانظور که ثروتمند بودن به معنای نداشتن بدهکاری نیست.
بنابراین درمان نیز به معنای رسیدن به سلامت ایده ال نیست.
برای مثال نبود افسردگی به این معنا نیست که شما باید احساس خوشحالی کنید.
در سال های اخیر، نتایج پژوهش های حوزه ی روانشناسی مثبت گرا، نشان داده است که زمانی که می خواهیم سطح خوشحالی و سلامت را بالا ببریم، تمرکز روی نقاط قوت می تواند استراتژی بهتری در مقابل هدف قرار دادن ضعف ها باشد.
پژوهش های اولیه در این زمینه توسط پیشگامان حوزه ی روانشناسی مثبت گرا، مارتین سلیگمن و کریستوفر پترسون انجام شده است. آن ها در این زمینه پژوهش کردند که چه طور فرهنگ ها و ادیان مختلف روی ویژگی های انسان تاثیر گذار هستند. سوال آن ها این بود که یک شخصیت خوب چه طور قابل تشخیص است؟
در چارجوب کاری مارتین سلیگمن و کریستوفر پترسون، یک “نقطه ی قوت شخصیتی” باید شامل ویژگی های مشخصی باشد:
- کمک کردن به احساس کفایت در فرد
- ارزش دادن به آن به همان شکلی که هست
- دیگران را پایین نیاوردن
- به طور جهانشمول ارزشمند بودن
این ویژگی ها باید قابل اندازه گیری و تفکیک از هم باشند و در بین افراد، با مقیاس های کم تا زیاد، متفاوتند.
با توجه به این معیار ها، این پژوهش یک لیست از 6 ویژگی ای که به طور جهانی ارزشمند محسوب می شوند را ارائه داد که هر کدام از انها، شامل چندین نقظه قوت شخصیتی می شوند.
این نقاط، کیفیت های لازم برای رشد آن ویژگی را ذکر می کنند:
خردمندی و دانش
خلاقیت، کنجکاوی، باز بودن ذهن، عشق به یادگیری، نگاه، نوآوری
شجاعت
مصمم بودن، انرژی و سرزنده بودن،میل و رغبت، تمامیت و درستی
انسانیت
عشق، محبت، هوش اجتماعی
عدالت
شهروندی، عدالت، رهبری
اعتدال
بخشندگی، خودکنترلگری، فروتنی، ملاحظه گری
تعالی
ستودن زیبایی و امید و روحانیت و شوخ طبعی
در این مدل طراحی شده، نقاط قوت شخصیتی از روی توانایی ها و استعدادها، بررسی می شوند.
پترسون و سلیگمن این پژوهش را با معرفی “نقاط قوت کلیدی” گسترده تر نیز کردند. نقاط قوت کلیدی شامل مثبت ترین ویژگی های هر فرد است. ویژگی هایی که برای فرد اهمیت بیشتری دارد و هویت آن ها را شکل می دهد.
نقاط قوت کلیدی سه ویژگی دارند:
- برای وجود هویت شما، ضروری هستند.
- داشتن آن ویژگی، به طور طبیعی است و نیاز به تلاش زیادی ندارد.
- استفاده از آن ویژگی به شما حس خوبی می دهد.
یادگیری، هنگام تمرکز روی نقاط قوت بهتر اتفاق می افتد. این کار همچنین پاداش بیشتری به شما می دهد.تمرکز روی نقاط قوت می تواند به فرایند درمان نیز کمک کند.
یادآوری نهایی و مهم این است که تمرکز روی نقاط قوت به معنی نادیده گرفتن ضعف ها نیست. بلکه به این معناست که ما به ضعف های خود اجازه نمی دهیم تمام منبع تمرکز ما را اشغال کنند.
منبع: