شخصیت سمت راست خرسی است که در حال کشیدن ماری جوانا (اینکه از کجا آن را آورده، من نمی خواهم بدانم) است. شخصیت سمت چپ یک زن است (من نام او را سالی گذاشته ام). به غیر از این واقعیت که او پنج دست دارد، سالی در واقع شخصیت معمولی و روزمره ی شماست.
سالی، مانند بسیاری از بانوان شاغل، به نظر می رسد یک فرد چند وظیفه ای می باشد. در تصویر ما می بینیم که وی در لپ تاپ خود در حال تایپ کردن است، نوعی دسر درست کرده و یک کاسه داغ سوپ را همزمان در دست دارد و تعادل آن ها را حفظ می کند. حالا این سوال در اینجا پیش آمده است. با فرض اینکه سالی و خرس از همان هوش (یک خرس بسیار هوشمند) برخوردار هستند، چه کسی در آزمون عملکرد شناختی بهتر عمل خواهد کرد؟
اگر می خواهید کارهای بیشتری انجام دهید، چند وظیفه ای بودن را متوقف کنید.
به عبارت دیگر ، اگر من به عملکرد ذهنی اهمیت می دهم، آیا برای من چند وظیفه ای بودن بدتر است یا ماریجوانا کشیدن؟ دانیل لویتین در کتاب خود با عنوان “ذهن سازمان یافته” – نویسنده پرفروش نیویورک تایمز و دانشمند علوم اعصاب)، معتقد است که “در عصر اطلاعات، انجام کارهای چند وظیفه ای برای ما حتی بدتر از مصرف ماریجوانا است (از نظر شناختی … من از نظر اجتماعی نمی دانم).”
“… عنصر اصلی [ماری جوانا] ، cannabinol ، گیرنده های اختصاصی کانابینول در مغز را فعال می کند و با حافظه و توانایی ما برای تمرکز روی چندین چیز به طور همزمان، تداخل ایجاد می کند. افرادی مانند ویلسون نشان داده اند که ضررهای شناختی ناشی از کار چند وظیفه ای، حتی از ضررهای شناختی ناشی از ماریجوانا کشیدن بیشتر است.
برای درک اینکه چرا چند وظیفه ای بودن چندان مفید و مطلوب نیست، اجازه دهید یک نگاه کوتاه به توجه بشر داشته باشیم.
دوباره فکر کنید و سعی کنید چند ساعت اول روز خود را به خاطر بیاورید.
آیا می توانید آنچه را که برای صبحانه خوردید به خاطر بیاورید؟ چه چیزی خوردید؟ حدودا چه زمانی دندان های خود را مسواک زدید؟ من فکر می کنم بیشتر ما می توانیم این موارد را به خاطر بسپاریم.
حالا سوال ها را دشوارتر کنیم. آیا می توان تعداد کاشی های کف آشپزخانه خود را به خاطر آورد؟ همچنین، درمورد تعداد پله هایی که از آپارتمان خود پایین آمده اید یا بالا رفته اید تا به دفتر خود برسید؟ یا اندازه و شکل چمن های کوچکی که از ترک های موجود در جاده، هنگام رانندگی جوانه می زند؟
بیشتر ما نمی توانیم.
در داستان های شرلوک هولمز ، شرلوک به دلیل عدم شمارش تعداد پله ها (هفده مورد) تا آپارتمان 221B Baker Street ، واتسون را شماتت می کند. اما پاسخ واتسون طبیعی است: برای بیشتر افراد مهم نیست که هر روز چند پله بالا می روند. پس چرا توجه کنید؟
توجه یک منبع محدود است.
وقتی صحبت از قدرت پردازش می شود، مغز ما بسیاری از اوقات ضعیف تر از حتی کندترین ابر رایانه است. ما با محدود کردن انتخاب هایمان این کمبود قدرت را جبران می کنیم.
Levitin می گوید، انجام کار چند وظیفه ای فقط شما را گول نمی زند. بلکه غیرممکن است.
ممکن است شما بگویید. “من همیشه چند وظیفه ای هستم. من هنگام رانندگی به تلفنم گوش می دهم. من سس اسپاگتی را همانطور که نودل ها را می جوشانم، درست می کنم. من هنگام کار، با دوستانم چت می کنم. “
لویتین می گوید: بله ، ما می توانیم چندین کار را انجام دهیم. اما ما هرگز این فعالیت ها را همزمان انجام نمی دهیم :
وی گفت: “همه ما می خواهیم باور داشته باشیم که می توانیم کارهای زیادی را یکباره انجام دهیم و توجه ما بی نهایت است، اما می توان گفت این واقعیت ندارد. آنچه واقعاً انجام می دهیم این است که توجه خود را به سرعت از وظیفه ای به وظیفه ی دیگر تغییر می دهیم. در نتیجه دو اتفاق بد رخ می دهد: ما به هر چیز توجه کافی نمی کنیم و کیفیت توجه را که برای هر کار لازم است، کاهش می دهیم. “
هنگام چند وظیفه ای، توجه ما باید به سرعت شیفت پیدا کند، این شیفت توجه برای مغز هزینه دارد:
وی خاطر نشان کرد: “درخواست از مغز برای توجه به فعالیت های دیگر باعث می شود قشر جلوی مغز و جسم مخطط گلوکز اکسیژنه را بسوزاند، همان سوختی که برای متمرکز ماندن بر روی یک کار نیاز دارید. این جابجایی سریع و مداوم که با چند وظیفه ای بودن انجام می دهیم، باعث می شود سوخت و مواد مغذی مغز، آنقدر سریع سوزانده شود که حتی پس از مدت کوتاهی احساس خستگی می کنیم. ما به معنای واقعی کلمه، مواد مغذی موجود در مغز را تخلیه کرده ایم. “
چند وظیفه ای، کورتیزول، هورمون استرس را آزاد می کند. این بدان معناست که انجام وظایف پر چالش باعث می شود بیشتر مضطرب و کمتر خوشحال شویم. همچنین به نظر می رسد مانع یادگیری می شود: مثلا تماشای همزمان تلویزیون و مطالعه باعث می شود دانش آموزان اطلاعات را در قسمت اشتباه مغز خود ذخیره کنند.
چند وظیفه ای به توانایی تصمیم گیری نیز صدمه می زند. تغییر وظایف ما را وادار به تصمیم گیری های کوچک یا “میکروتصمیم”می کند، که به معنی “انرژی تصمیم گیری” کمتر برای تصمیمات مهم در زندگی است.
در حالی که نتایج به طور قطعی نمی توانند ثابت کنند که چند وظیفه ای بودن باعث ایجاد تغییراتی در مغز و آسیب به آن می شوند، محققان پیشنهاد می کنند که نتایج باید با این وجود تنها به عنوان یک پرچم قرمز باشد. همچنین تحقیقات گسترده ای در خصوص اینکه چگونه این آسیب با آسیب ناشی از ماریجوانا، قابل قیاس است، مورد نیاز می باشد. این موارد، سوالاتی هستند که باید مطالعات بیشتری در خصوص آن ها صورت گیرد و قطعیتی وجود ندارد. اظهارات این مقاله برگرفته از کتاب “Thinking Straight in the Age of Information Overload” نوشته Daniel Levitin می باشد.
برای اطلاعات بیشتر به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.