ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، با گفتگوی مثبت شروع می شود.
- ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، به افراد امکان می دهد تا مهارتها را شکوفا و رشد دهند
- ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، به افراد مزیت غلبه بر چالشهای محل کاررا می دهد
طراحان برنامه های رهبری، شرکت کنندگان را ترغیب می کنند یادگیری را دوباره به محیط کار برگردانند تا مهارت ها و دانش جدیدی را ایجاد کنند که زمینه را برای تغییر رفتار فراهم کند. در هر محیط یادگیری، فضای امکان، خلاقیت و تغییر وجود دارد که می تواند پاسخهای متفاوتی را در افراد ایجاد کند.
به همان اندازه که هر شخص منحصر به فرد است، اما همه یک نقطه ی مشترک دارند. هر شخص می تواند همانطور که در صندلی خود می نشیند، صحبتی را که با خود دارد، انتخاب کند و برای شروع آماده شود. این گفتگوی درونی ممکن است باعث شود، احساس کنجکاوی و یا بی حوصلگی کنند.
افراد که در یک برنامه یادگیری قرار می گیرند، در وهله اول، باید دید آیا این یک انتخاب شخصی بوده است یا کسی (یک همکار، مدیر منابع انسانی، مدیر خط، تیم اجرایی) تصور کرده است که این برنامه ممکن است برای آنها خوب باشد؟ با نگاه کردن به اتاق، به راحتی می توان آنهایی را که می خواهند در آنجا باشند و آنهایی که نمی خواهند در آن برنامه حضور پیدا کنند را، تشخیص دهد. آنهایی که کنجکاو هستند و می خواهند مهارت های خود را پرورش دهند، و یا آنهایی که احساس می کنند، به این برنامه نیازی ندارند.
کنجکاوی یکی از ویژگی های یک ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری می باشد. افراد دارای ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، معتقدند که توانایی یادگیری و رشد مهارتهای خود را دارند و در صورت عدم موفقیت می توانند از اشتباهات خود درس بگیرند.
آنها همچنین معتقدند که تلاش و نگرش آنها، نتایج آنها را تعیین می کند. از طرف دیگر، افرادی نیز هستند که فکر می کنند مهارت ها، هوش و استعدادها توانایی های ذاتی هستند. اگر آنها شکست بخورند، احساس شرمندگی می کنند و تصور می کنند باید از آن جلوگیری کرد و وقتی دیگران موفق شدند، احساس تهدید می کنند.
تحقیقات علوم اعصاب با نشان دادن اینکه مغز با ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، از یک طرز فکر فعال است، از این مدل پشتیبانی می کند. یک مطالعه توسط Moser ، Schroder، Heeter، Moran and Lee دریافتند که وقتی افراد به یک سوال اشتباه پاسخ می دهند، افراد دارای ذهنیت مبتنی بر یادگیری و رشد، به طور فعال در انتظار بازخورد بودند، در حالی که افراد دارای طرز فکر غیر فعال، نسبت به هر گونه بازخورد بی اعتنا هستند.
با ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، مردم شکوفا می شوند و رشد می کنند. اعتقاد دارند که آنها می توانند هر چیزی را بیاموزند و در محیط های چالش برانگیز پیشرفت کنند، افراد بسیار بهتر در جهت بهبود عملکرد و رسیدن به اهداف در محیط کار قرار می گیرند.
افراد دارای ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، به خلاقیت، نوآوری و یادگیری مداوم جذب می شوند و از این طریق سهم ارزشمندی را ارائه می دهند. آنها به احتمال زیاد اطلاعات را به اشتراک می گذارند و سؤالاتی را مطرح می کنند که بحث ایجاد می کند، تصمیم گیری مناسب را ترغیب می کند و روابطی را ایجاد می کنند. عملکرد فردی در محیط کار احتمالاً با یک ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری افزایش می یابد که منجر به گسترش امکانات و پیشرفت می شود. ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، باعث می شود فرد نسبت به خود احساس خوبی داشته باشد.
جادوی ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری
در طی تغییر مداوم، جایی که یک سازمان باید در حالت ناپایداری، عدم اطمینان، پیچیدگی و ابهام حرکت کند، ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، برای بقا و رشد سازمان ضروری است. یک ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، چالش ها را در آغوش می گیرد، در مواجهه با موانع پایدار می ماند، تلاش می کند تا تسلط پیدا کند، از انتقاد درس می آموزد و برای موفقیت دیگران درس و الهام می گیرد.
تغییر در یک سازمان هرگز آسان نیست. اگرچه استراتژی هایی وجود دارد که سازمان ها می توانند برای موفقیت خود مانند اجرای یک برنامه ارتباطی محکم، عملی شوند، اما در قلب موفقیت، داشتن ذهنیت درست است. داشتن یک ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، به افراد کمک می کند باور داشته باشند که تغییر ممکن است، که ارزش آن را دارد تا روی آن کار کنند در هر شرایط تغییر، خواه یک برنامه توسعه رهبری، یک ابتکار جدید در محیط کار یا یک تغییر سازمانی باشد، یک ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری، درک یک تهدید به تغییر -به عنوان یک چالش-تغییر می دهد و باعث می شود، استقبال مثبت شود. این یک جادوی عملکرد ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری است.
نکات و چالش
موارد زیر برای نحوه ی تفکر و استفاده از ذهنیت مبتنی بر رشد و یادگیری مفید است. از خودم میپرسم:
چگونه می توانم هنگام خطا به جای دفاع از خود، سعی در برطرف کردن خطا داشته باشم؟
چه زمانی می توانم بازخورد بیشتری بخواهم و از بازخوردهایی که دریافت می کنم چه می توانم یاد بگیرم؟
چه فرصت هایی برای تجارب یادگیری بیشتر وجود دارد؟
چگونه می توانم همراه با دیگران در محیط کار رشد کنم؟
چگونه می توانم با کمک به آنها در یادگیری یا کار از طریق یک چالش، دیگران را ارتقاء دهم؟
چگونه می توانم کنجکاو تر باشم؟
برای اطلاعات بیشتر به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.