چندین وقت قبل من مجبور شدم با یکی از دوستانم در مورد آنچه به نظر افسردگی می آمد صحبت کنم. من متوجه شده بودم که این وضعیت در حال آسیب زدن به او و دوستان و اطرافیانش است. و بهتر است فرد دلسوزی به او کمک کند. من یک روانشناسم اما این گفت و گو برای من بسیار دشوار بود.
بخشی از مشکل بودن گفت و گو به خاطر این بود که علائم دوست من بیشتر شامل کم صبر شدن، زودرنج شدن و خشم و رفتار های پرخاشگرایانه بود. در صورتی که که آنچه بیشتر به عنوان افسردگی می شناسیم شامل گریه، کم انگیزه شدن و عدم توانایی در انجام کار ها است.
این یکی از دلایلی است که تشخیص افسردگی در مردان دشوار تر از تشخیص افسردگی در زنان است.
بسیاری از مردان در هنگام افسردگی به جای داشتن علائم و حالت هایی مانند گریه ی مداوم و خلق پایین، حالت های خشم و بی حوصلگی را تجربه می کنند.
من برای در میان گذاشتن نگرانی ام در مورد سلامت روان دوستم، شک های زیادی داشتم که شامل موارد زیر بود :
اگر من اشتباه کنم و او واقعا افسرده نباشد چه؟
اگر او از دست من عصبانی شود و فکر کند در حال اتهام زدن به او هستم چه؟
اگر دوستی ما تحت تاثیر دخالت من قرار بگیرد چه؟
و در مقابل، افکار دیگری داشتم که شامل موارد زیر می شد :
اگر درست متوجه شده باشم و او هیچ وقت کمک نگیرد چه؟
اگر او نیاز داشته باشد بداند این مسئله برای کسی مهم است و نیاز به شنیدن این حرف داشته باشد چه؟
اگر من دخالتی نکنم و به خاطر خودکشی او یک دوستی مهم از دست برود چه؟
بله، زمانی که یکی از دوستان شما از افسردگی رنج می برد، تصمیم سختی در پیش دارید.آیا شما به این امید که اوضاع خودبه خود و با گذشت زمان بهتر شود سکوت می کنید؟ یا جلو می روید و چیزی می گویید؟
در بسیاری از موارد، افراد افسرده به ویژه مردان، افسردگی خود را انکار می کنند و تاثیر منفی آن بر زندگی خود و اطرافیانشان را نمی بینند.
به این معنی که بسیاری از افراد نمی دانند افسرده اند و به شکل افسرده خویی رفتار می کنند.
یا اینکه ممکن است به خاطر احساسات خود، دیگران را مقصر بدانند و در نتیجه اقدامی برای بهتر شدن خود انجام ندهند.
این موارد می تواند اقدام برای کمک به فرد افسرده را دشوار کند.اما راه هایی نیز وجود دارد که شانس موفقیت را زیاد می کند.
بدانید با چه چیزی سر و کله می زنید.
اول از همه شما باید طبیعت افسردگی در مردان را بشناسید. افسردگی می تواند چهره های مختلفی در مردان و زنان داشته باشدو در ادامه علائم هشدار به طور کلی ذکر شده است:
- داشتن دیدگاه نا امیدانه به زندگی
- از دست دادن علاقه به چیز هایی که در گذشته به آن علاقه مند بوده اند.
- انزواطلبی اجتماعی و عاطفی
- خواب بسیار زیاد یا خواب بسیار کم
- پرخوری یا کم خوری افراطی یا روی آوردن به غذاهای غیر سالم.
- صحبت در مورد مرگ و خودکشی
- زودرنج شدن و لحظه های از خود بی خود شدن با خشم، آزردگی و عصبانیت
- سرزنش کردن دیگران به خاطر مشکلات شخصی
- احساس درماندگی و استیصال
- درد جسمانی بدون توضیح علمی
- احساس سربار بودن برای دیگران
- افزایش مصرف الکل، دارو های روانگردان یا افزایش رفتار های تکانه ای و پرخطر مثل رابطه ی جنسی، قمار و … .
- تغییرات خلقی شدید.
- احساس بی ارزش بودن
اگر بیش از یک یا دو مورد از علائم بالا را به مدت طولانی ای در فردی از نزدیکان خود می بینید، با او در مورد افسردگی صحبت کنید. او را تشویق کنید که کمک بگیرد.
در مورد افسردگی صحبت کنید.
اگر در مورد افسردگی صحبت نشود نمی توانیم به فرد افسرده کمکی کنیم.سکوت باعث می شود افسردگی ادامه پیدا کند.و حتی ممکن است کار به خودکشی بکشد. بنابراین هر چه قدر که گفت و گو در مورد افسردگی با فرد افسرده سخت باشد، شما بهتر است این کار را انجام دهید.بهترین راه این است که به فرد افسرده بگویید شما او را دوست دارید و نگران سلامت و امنیت او هستید. و فکر می کنید که او از افسردگی رنج می برد.سپس علائم افسردگی که در او می بینید را با همدلی ذکر کنید.اگر نگران خودکشی دوست خود هستید، با او روراست باشید و از او بپرسیذ که آیا افکاری در مورد کشتن خودش دارد؟
برای هر نوع پاسخی آماده باشید. پرخاش، گریه، انکار، . هر پاسخ ممکن دیگر. واکنش او هر چه باشد در کنار دوست خود بنشینید و به او اجازه دهید خودش را تخلیه کند. به او گوش دهید و با او همدلی کنید.او را مطمئن کنید که شما به او اهمیت می دهید و قصد کمک دارید.او را تا زمانی که مطمئن نشده اید به خود آسیب نمی زند ترک نکنید. مهم ترین مسئله این است که او شما را در دسترس ببیند. و بداند که قرار نیست تا ابد در این احساسات بماند.
منبع: