07136476172 - 09172030360 [email protected]

مقدمه

گرایش افراد به رفتارهای اجتماعی با یکدیگر متفاوت است. مهربانی، یک گرایش اجتماعی است. مهربانی با احساس نگرانی برای دیگران و با تمایل به کاهش رنج آنها مشخص می شود. یک ویژگی شخصیتی سازگار است که سازگاری اجتماعی و روانی و انعطاف پذیری در برابر آسیب شناسی روانی را تقویت می کند.

علی‌رغم تلاش‌های تحقیقاتی برای شناسایی عوامل محیطی که به رشد تمایلات شخصیتی کمک می‌کنند، علل اولیه مهربانی همچنان نامشخص است. در این مطالعه آینده‌نگر، به بررسی ارتباط مراقبت اولیه با مهربانی در بزرگسالی می پردازیم. تمایلات اجتماعی، مانند مهربانی یا شفقت، حداقل در دوران بزرگسالی نسبتاً پایدار است. آنها بر رفتار فرد نسبت به دیگران تأثیر می گذارند. با نتایج اجتماعی مطلوبی مانند کیفیت تعاملات اجتماعی، صمیمیت بین فردی، حل تعارض و حفظ روابط معنادار مرتبط هستند. مهربانی باعث ترویج رفتار اجتماعی می شود و از نظر مفهومی از همدلی متمایز می شود.

همدلی

همدلی به معنی به اشتراک گذاشتن احساسات با دیگران است. در موقعیت های ناخوشایند ممکن است منجر به پریشانی همدلانه یا عدم مشارکت با کسانی شود که رنج می برند. بر خلاف همدلی، مهربانی به طور مداوم با عاطفه مثبت، بهزیستی روانشناختی و مشارکت اجتماعی مرتبط است. هم عوامل ژنتیکی و هم عوامل محیطی در رشد اولیه ویژگی های شخصیتی اجتماعی نقش دارند. نشان داده شده است که تفاوت‌های فردی در ترکیب ژنتیکی حدود نیمی از تفاوت های ابعاد مختلف جامعه‌پذیری را تشکیل می‌دهد. در حال حاضر اطلاعات کمی در مورد عوامل محیطی خاص که ممکن است بر توسعه تمایلات اجتماعی تأثیر بگذارد، در دسترس است. در حوزه خانواده، نیز تاثیر مهربانی و گرمی والدین ثابت شده است. نشان داده شده که ویژگی‌های مطلوب محیط اولیه، مانند والدین گرم و با احساس، رفتار اجتماعی را در کودکان تقویت می‌کند.

اطافیان مهم هستند

همسالان و معلمان در رشد اجتماعی کودکان نقش دارند. اما تحقیقات در مورد عوامل خارج از حوزه خانواده که بر رشد تمایلات اجتماعی تأثیر می‌گذارند، هنوز محدود است. فرآیندهای مختلف اجتماعی شدن برای توضیح اینکه چگونه محیط اولیه اجتماعی بودن را شکل می دهد پیشنهاد شده است. به طور خاص، پیشنهاد می شود که ویژگی‌های شخصیتی مطلوب اجتماعی برای رشد، در سال‌های اولیه کودکی شکل می گیرد. اینگونه اثرات از طریق یادگیری اجتماعی-فرهنگی اعمال می شود. همه این مفاهیم مبتنی بر نظریه یادگیری اجتماعی است. بر اساس آن، کودکان رفتارهایی را می آموزند که از مراقبان و همسالان به عنوان نزدیک ترین و برجسته ترین منابع نشانه های اجتماعی، برایشان ارزشمند است. به طور خاص، اعتقاد بر این است که اطرافیان فرصت‌هایی را برای یادگیری دیدگاه‌های دیگران فراهم می‌کنند. بخش بزرگی از یادگیری اجتماعی در محیط خانواده اتفاق می افتد.

انواع مراقبت از کودک

بسیاری از کودکان، زمان قابل توجهی را صرف حضور در مهدکودک در خارج از خانه می کنند. برای این کودکان، روابط نزدیک با مراقبان غیر والدین و همسالان نیز ممکن است نقش مهمی در اجتماعی شدن و رشد شخصیتشان داشته باشد. مطالعه حاضر شامل داده‌های پیگیری بیش از سه دهه است. پژوهشگران ارتباط مراقبت در سنین 3 و 6 سالگی را به‌طور آینده‌نگر با مهربانی در رفتار بزرگسالی شرکت کننده گان بررسی کردند. در این  مطالعه، انواع مراقبت ها به عنوان مثال، مراقبت در منزل، مراقبت از طریق خانواده، و مراقبت مبتنی بر مرکز بررسی شد. اکثر کودکان فنلاندی در خانه تحت مراقبت بودند. نسبت کودکانی که در مراقبت های خانوادگی و مراقبت های مبتنی بر مرکز شرکت می کردند تقریباً برابر بود. از آن زمان، مراقبت های مبتنی بر مرکز به شکل غالب مراقبت های اولیه تبدیل شده است.

سنین مهم کودکی

مراقبت مبتنی بر مرکز  به معنی برنامه ریزی شده آموزشی و به کارگیری معلمان آموزش دیده مهدکودک است.  توزیع کودکان در اشکال مختلف مراقبت در دهه 1980 متعادل بود. بنابراین، مطالعه فنلاندی جوان فرصتی منحصر به فرد برای بررسی تأثیرات مراقبت اولیه بر رشد شخصیت فراهم می‌کند. این مطالعه به دو مجموعه سوال می پردازد. آیا اشکال مختلف مراقبت در سنین 3 و 6 سالگی، مهربانی گرایشی را در بزرگسالی پیش بینی می کند یا خیر. ما بین این دو سن تمایز قائل می‌شویم. زیرا ویژگی‌های مراقبت اولیه ممکن است بسته به دستیابی به برخی نقاط عطف کلیدی در رشد اجتماعی-شناختی تأثیرات متفاوتی بر رشد مهربانی داشته باشد. افزایش درک و شناخت کودکان از حالات ذهنی خود و دیگران (یعنی تئوری ذهن) منجر به مهم ترین پیشرفت او می شود. به طوری که کودکان حدوداً 4 یا 5 ساله قادر به درک مقاصد، باورها و خواسته های دیگران هستند.

درک شناختی مرتبط با سن

پیشرفت‌های مرتبط با سن در درک شناختی-اجتماعی، ممکن است بر اینکه کودکان از مثلاً قرار گرفتن در معرض گروه‌های بزرگ همسالان و جو آموزشی که رفتار اجتماعی را تشویق و مدل‌سازی می‌کند، سود ببرند، تأثیر بگذارد. بنابراین، قرار گرفتن در معرض آموزش اولیه و فرصت‌های تعامل با همسالان، ممکن است بر رشد مهربانی در سن ۶ سالگی بیشتر از ۳ سالگی تأثیر بگذارد. مجموعه دوم سؤالات به تأثیرات مشترک ترتیب مراقبت در سنین 3 و 6 سالگی با هدف شناسایی تاریخچه مراقبتی می پردازد. این مجموعه پیش بینی کننده مهربانی در بزرگسالی است. به عبارت دیگر، ما فقط بر اثرات مراقبت در سنین 3 یا 6 سالگی تمرکز  نداریم. بلکه اثرات ترکیبی ترتیب مراقبتی هر دوی این سنین بررسی می کنیم.

خلاصه

در بسیاری از کشورها مانند سویس یا فنلاند، پیشرفته ترین سیستم های آموزشی در مدارس وجود دارند. تربیت فرزند سالم و نه لزوما درس خوان، جزء اولویت های اصلی سیاست گذاری آموزشی است.  در سال 2018، نتیجه یک تحقیق 35 ساله منتشر شد. 

مهربانی با رفاه فردی مرتبط است، اما ریشه های اولیه آن، به ویژه در زمینه مراقبت، هنوز به خوبی شناخته نشده است. در این مطالعه، گروهی متشکل از 323 فرد فنلاندی از 3 سالگی تا 35 سالگی دنبال شدند. بررسی کردیم که آیا ترتیب مراقبتی در سنین 3 و 6 سالگی با وضعیت نامطلوب مرتبط است یا خیر. والدین شرکت‌کنندگان، داده‌هایی را در مورد ترتیب مراقبت اولیه از کودک ارائه کردند. این موارد شامل مراقبت در خانه، مراقبت از طریق خانواده، یا مراقبت مبتنی بر مرکز بود. در نهایت مهربانی و شفقت رفتاری شرکت‌کنندگان در 20، 24 و 35 سالگی گزارش شد.

سوالات اصلی این تحقیق 35 ساله چه بود؟

اینکه کدام ویژگی در فرزندپروری سبب می شود تا فرد در بزرگسالی مهربان باشد. در واقع چطور فرزند ما در آینده، رحم، مروت و مهربانی را سرلوحه زندگی خود قرار می دهد؟

نتایج بسیار مهم و جالب توجه بود. مهم ترین نکات وجود “نظم و ثبات” در قوانین خانه و مهد کودک بود.

یعنی زمانیکه شرایط زندگی کودک روتین و پیش بینی پذیر باشد، او در آینده آدم مهربان و اصطلاحا با معرفتی خواهد بود. اما دلیل این ارتباط چیست؟

چرا نظم و ثبات در خانه و مهدکودک با مهربانی در آینده ارتباط دارد؟

زیرا زمانی که به خواسته های کودک، پاسخ مشخص و باثباتی داده شود و طرز برخورد اطرافیان به شرایط روحی اشان بستگی نداشته باشد، کودک احساس امنیت می کند. این احساس امنیت باعث می شود کودک در بزرگسالی، بی رحم نباشد. او می آموزد با مهربانی و جوانمردی زندگی بهتری خواهد داشت.

پس نتیجه بسیار مهم و جالب توجه این پژوهش این است که فقط به فکر پرورش کودک تیزهوش و درسخوان نباشیم. مسائل شناختی و درک شناختی کودک از محیط پیرامون بسیار مهم است. والدین و مربیان مهدکودک باید همواره خلق و خوی پایدار داشته باشند تا احساس امنیت در کودک شکل بگیرد. تقویت احساس امنیت به طور گسترده در کودکان، منجر به جامعه ای شکوفا خواهد شد که همه ما از داشتنش لذت می بریم.

منبع: Teh early roots of compassion: From child care arrangements to dispositional compassion in adulthood – ScienceDirect

صمیمیت و حمایت والدین تا چه اندازه مهم است؟

 

چرا شاد بودن برای بعضی افراد سخت است؟!

چرا مادربزرگ ها، نوه هایشان را بیشتر از بچه ها دوست دارند؟!

 

به این مقاله امتیاز دهید