علیرغم قرنها تحلیل، تعاریف، توضیحات و مباحثات توسط فیلسوفان و دانشمندان، آگاهی همچنان مبهم و بحث برانگیز است. به یکباره آشناترین و اسرارآمیزترین جنبه زندگی ما. شاید تنها ایده بسیار مورد توافق در مورد موضوع شهود وجود آن باشد. عقاید درمورد آنچه دقیقاً باید مورد مطالعه و تشریح قرار گیرد، متفاوت است. بعضی مواقع با “ذهن” مترادف است، در بعضی مواقع فقط جنبه ای از ذهن است. امروزه، با تحقیقات مدرن در مغز، اغلب شامل هر نوع تجربه، شناخت، احساس یا ادراک است.
آگاهی به عنوان آگاهی فعلی ذهن ما در مورد مواردی از قبیل احساسات، ادراک، خاطرات، و تصورات تعریف شده است. برخی از اینها، که از ذهن آگاه ما پنهان نگه داشته می شود، در ذهن ناخودآگاه ما ذخیره می شود.
آگاهی، توانایی انسانها در درک واقعیت و گزارش آن از طریق جملات است. این یک تجربه ذهنی است و ممکن است بین افراد متفاوت باشد.
ذهن آگاه ما وقتی چیزی را با اندامهای حسی خود درک می کند، احساس منحصر به فردی را تجربه می کنیم. این تجربه ای است که برای هر شخص بی نظیر است و نمی تواند به صورت شفاهی بیان شود. در فلسفه، از اصطلاح “کیفی” استفاده می شود، که به عنوان تجربیات فردی ذهنی و آگاهانه تعریف می شود.
نمی توان به طور کلامی رنگ قرمز را برای فردی که کور متولد شده یا صدای موسیقی برای یک ناشنوا متولد شده توضیح داد. در حالی که ما آنها را به عنوان ویژگیهای یکپارچه دنیای خارج درک می کنیم، آنها محصول ذهن ما هستند (چالمرز ، 1995).
مطالعات تصویر برداری نشان می دهد که مناطق پردازش زبان حتی در ساده ترین کار مثل تفکیک رنگ های اساسی مستقیماً درگیر هستند (Kastrup، 2018).
مطالعه ای که توسط موسسه فناوری ماساچوست (2012) در مورد بیهوشی انجام شده است، نشان داد که وقتی شرکت کنندگان هوشیاری خود را از دست دادند، فعالیت های مغزی آنها شروع به نشان دادن نوسانات منظم بین حالت های فعال سازی و غیرفعال کردن می کند. دوره های غیرفعال یا خاموش در زمان های مختلف در مناطق مختلف مغز اتفاق افتاد که منجر به قطع ارتباط بین مناطق شد.
هوشیاری هر روز که از خواب بیدار می شویم و می خوابیم همراه مامی باشد. ممکن است با بیهوشی یا به دلیل آسیب مغزی هوشیاری خود را از دست بدهیم. (Demertzi و دیگران ، 2019).
آیا فیزیک کوانتومی توانایی تفکر مغز ما را توضیح می دهد؟
از آگاهی گرفته تا حافظه طولانی مدت، مغز انسان توانایی محاسبات عجیب و غریب را دارد که احتمالاً می تواند با فازی بودن نظریه کوانتومی توضیح داده شود (بروکس ، 2015).
فیشر (2015) از اصطلاح “شناخت کوانتومی” استفاده کرد و احتمال پردازش کوانتومی در مغز را مورد بررسی قرار داد. وی فسفر را به عنوان عنصر بیولوژیکی منحصر به فرد با چرخش هسته ای پیشنهاد کرد که می تواند به عنوان یک گزینه برای پردازش کوانتومی قلمداد در مغز باشد.
راجر پنروز، ریاضیدان آکسفورد با استوارت هامروف، مستقر در آریزونا، برای ارائه نظریه “Orch-OR (Orchestrated Reduction Reduction Objective”) “(Hameroff and Penrose، 2014) مبتنی بر مکانیک کوانتومی همکاری کرد. این تئوری پیشنهاد می کند که محاسبات کوانتومی در میکروتوبول های مغز هوشیاری ما را تشکیل می دهد. Orch-Or آگاهی را با هندسه اساسی فضا-زمان پیوند می دهد و نتیجه می گیرد که در جهان نقش ذاتی دارد.
کریستوف کخ، دانشمند ارشد وموسسه علوم مغز آلن (alleninstitute.org ، 2019) خاطر نشان می کند، انسان تقریباً 86 میلیارد نورون و 100 تریلیون اتصال یا سیناپس دارد. درک جزئیات چگونگی کارکرد این سلولها، وظیفه سنگینی است، چه رسد به اینکه آنها چگونه برای تشکیل سیستم حسی، رفتار یا آگاهی ما گرد هم آمده اند.
آگاهی انسان توسط یک الگوی پیچیده پویا از هماهنگی سیگنال های مغز، پشتیبانی می شود. ردینباو و همکاران (2020) مطالعات MRI و الکتروفیزیولوژیکی عملکردی را روی مغز میمون انجام دادند و پیشنهاد کردند که آگاهی به تعاملهای گرما و قشر مغز در مقیاس بزرگ بستگی دارد. آگاهی همچنین به نورونهای لایه های عمیق بستگی دارد که بازخورد به لایه های سطحی را ارائه می دهد.
اخیراً، با حمایت کوچ (2019)، قرار است دو مفهوم آگاهی تحت یک پروژه 20 میلیون دلاری آزمایش شوند. فعالیت مغز دو گروه از داوطلبان هنگام انجام یک سری از کارهای هوشمندانه طراحی شده برای یافتن منشاء جسمی فکر آگاهانه، اسکن خواهد شد.
دو نظریه عبارتند از:
i) تئوری جهانی کار (GWS) استانیسلاس دهائن از کالج دوفرانس ، پاریس
ii) نظریه اطلاعات یکپارچه (IIT) Giulio Tononi از دانشگاه ویسکانسین، مدیسون، با حمایت کوچ.
براساس GWS، هنگامی که ما اطلاعات را از منابع مختلفی مانند ارگانهای حسی ادغام و تفکیک می کنیم، آگاهی ایجاد می شود و آن را در یک قطعه از داده ها در یک فضای کاری کلی در مغز ترکیب می کنیم. فضای کاری خود آگاهی ایجاد می کند و به عنوان یک شلاق انگیزشی برای هدایت اقدامات عمل می کند.
مطالعات تصویربرداری از مغز در انسان نشان می دهد که قشر جلوی مغز به عنوان واحد پردازش مرکزی شبیه به یک کامپیوتر عمل می کند.
طبق گزارش IIT، آگاهی ناشی از اتصال ذاتی شبکه های مغز است. هنگامی که نورونها در شرایط “درست” تحت شرایط “درست” به هم وصل می شوند، به طور طبیعی هوشیاری برای ایجاد احساس تجربه پدید می آید. طبق گفته IIT، این اتفاق در قسمت پشت مغز اتفاق می افتد که نورونها در یک ساختار شبکه مانند قرار می گیرند و قادر به پشتیبانی از این ظرفیت هستند.
این تئوری ها در شش آزمایشگاه مختلف در سراسر جهان مورد آزمایش قرار می گیرند، جایی که 500 نفر در معرض سه نوع ثبت مختلف مغز قرار می گیرند (MRI ، EEG ، ECoG-یک نوع EEG با الکترودهایی که مستقیماً روی مغز قرار می گیرند)
برای اطلاعات بیشتر در مورد مطالب مرتبط با هفته آگاهی از مغز به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.
درباره نویسنده
دکتر علی محمد کمالی فارغ التحصیل دکترای تخصصی علوم اعصاب از دانشگاه علوم پزشکی شیراز، بیش از 15 سال است که در زمینه پژوهش، تدریس و فعالیت های اجرایی در حوزه علوم اعصاب فعالیت و تجربه دارد. وی همچنین در ارتقا عملکرد های شناختی با استفاده از نوروتکنولوژی و مطالعات خواب تخصص ویژه ای دارد. او یکی از بنیانگذاران انستیتو سلامت مغز دانا است، (گروهی که سلامت مغز را اولویت جامعه می داند).
دکتر کمالی بیش از 50 مقاله پژوهشی (h-index 13) در مجلات معتبر علمی به چاپ رسانده و در حال حاضر مدیر عامل انستیتو سلامت مغز دانا است. بعلاوه به عنوان پژوهشگر ارشد واحد مغز، شناخت و رفتار دپارتمان علوم اعصاب دانشگاه علوم پزشکی شیراز مشغول فعالیت می باشد. می توانید پژوهش او را در Google Scholar دنبال کنید.
دکتر کمالی علاوه بر تخصص در زمینه علوم اعصاب، سال ها است که به عنوان مدیر اجرایی مجله علوم پزشکی پیشرفته و فناوری های کاربردی (JAMSAT) مشغول به فعالیت است. همچنین به عنوان دبیر اجرایی انجمن علوم اعصاب ایران شاخه فارس فعالیت می کند.