07136476172 - 09172030360 [email protected]

اگر از تاریخ به عنوان یک راهنما استفاده کنیم، بعید است که در طول 30 سال آینده شاهد تحول عظیمی در حیطه پزشکی باشیم. ما تمایل داریم در کوتاه مدت انتظار بیش از حدی از اثر یک فناوری داشته باشیم و تأثیر آن را در درازمدت دست کم بگیریم – مطمئناً این مسئله در مورد مراقبت های بهداشتی و علوم زندگی نیز صدق می کند.

زمینه ای که پیشرفت های بزرگ در آن به سرعت مورد نیاز است علم و فناوری مغز است. این امر به این دلیل است که جمعیت پیر و تعداد بیماران مبتلا به بیماریهای تخریب شونده عصبی به سرعت در جهان در حال حاضر در حال افزایش است. سازمان ملل پیش بینی کرده است که تا سال 2050، 16 درصد از جمعیت انسان ها در سن بالای 65 سال خواهند بود، در حالیکه در حال حاضر این میزان 9 درصد جمعیت می باشد.

دو راه گسترده از تحقیقات علوم مغز در آینده همگرا هستند، اما پیش بینی اینکه چه موقع تحقق می یابد، دشوار است. یکی مبتنی بر الکترونیک، فیزیک و فناوری اطلاعات است و دیگری مربوط به زیست شناسی و علوم اعصاب می باشد.

در اولین مسیر از رابط های مغز و رایانه (BCI) برای پیوند نورون ها به دنیای خارج استفاده می شود. دستگاه های موجود امروز حامل های اطلاعات یک طرفه هستند. آنها فعالیت عصبی را برای هدایت یک دستگاه خارجی، مانند بازوهای روباتیک یا حتی اندام خود بیمار، برای آسیب نخاعی ثبت می کنند. یا برای تحریک فعالیت در مغز سیگنالهای الکتریکی منتشر می کنند، به عنوان مثال برای علائم پارکینسون.

 

 

دستگاههای بسیار دقیق تر که اکنون در حال توسعه هستند، از پهنای باند کافی برای تأمین ارتباطات سریع و دو طرفه بین مغز و جهان خارج برخوردار خواهند بود. با چنین رابط کاربری قدرتمندی، می توان با تبادل اطلاعات و تقویت حافظه از طریق رایانه یا دستگاه هوش مصنوعی، اختلالات مغزی را احیا کرد.

یک نمونه از فناوری که در حال توسعه است “الکترونیک مش” از آزمایشگاه چارلز لیبر در دانشگاه هاروارد است. این یک شبکه متراکم از الکترودها می باشد که از ساختار سلولی نورون ها و سلول های مرتبط با آنها در مغز تقلید می کند.

یکی دیگر از شرکت ها Neuralink Elon Musk است که یک ربات الکترودها را از طریق سوراخ های کوچک در جمجمه وارد می کند.

اما این فناوری باعث جلوگیری از تولید عصب، که نیاز به مداخله بیولوژیکی دارد، نمی شود. پزشکی احیا کننده از روشهای مختلفی مانند سلول درمانی و ژن درمانی برای تحریک رشد مجدد بافتها و اندامهای انسانی که در اثر آسیب، بیماری یا پیری دچار مشکل هستند، استفاده می کند.

برای مغز این می تواند شامل قرار دادن نورون های جدید یا حتی “مینی مغز” باشد، که در آزمایشگاه از سلول های خود بیمار رشد یافته و از نظر ژنتیکی ویرایش شده است که بهترین فرصت برای بهبود عملکرد سلول های بیمار را مهیا می کند.

در حقیقت، با نگاهی به 30 سال گذشته، علی رغم پیشرفت سریع و قابل توجه در علم، بسیاری از مراقبت های بهداشتی از سال 1990 بدون تغییر باقی مانده است.

مردم سالها در مورد استفاده از آزمایش های مبتنی بر ژن و هوش مصنوعی (AI) برای تشخیص شرایط صحبت کرده اند، اما هنوز به جراحی های GP نرسیده اند.

تا سال 2050 آزمایش ژنتیکی فراگیر خواهد بود و به پزشکان این امکان را می دهد تا درمانهای مربوط به هر فرد را شخصی سازی کنند.

متخصصان همچنین می توانند از نسل جدیدی از داروها بر اساس آنتی بادی ها و دانش سیستم ایمنی بدن استفاده کنند و معالجه برخی از سرطان ها و شرایط خود ایمنی را تغییر دهند.

اما حتی در حین مراقبت های ویژه، برخی از نواحی به کندی پیشرفت کرده اند. پیشرفت کمی در ایجاد آنتی بیوتیک های جدید برای جایگزینی با آنتی بیوتیک های قدیمی وجود دارد، زیرا میکروب ها در برابر آنها مقاومت می کنند.

در درمان اختلالات دژنراتیو مغزی پیشرفت زیادی وجود نداشته است، از بیماری نورون حرکتی گرفته تا آلزایمر.

وعده پروژه ژنوم انسانی، که تقریباً 20 سال پیش اولین بازخوانی DNA ما را انجام داد، به آرامی وارد شد زیرا درک کد ژنتیکی ثابت کرده است که بیشتر از آنکه خوش بین ها انتظار داشته اند، یک چالش بوده است. با این حال، ما تازه به مرحله ای رسیده ایم که ژنوم را می توان ارزان و سریع تجزیه و تحلیل کرد تا برای تشخیص سرطان و بیماری های ژنتیکی نادر مفید باشد.

بررسی این کار ادامه خواهد یافت و تا سال 2050 آزمایش ژنتیک فراگیر خواهد بود و به پزشکان این امکان را می دهد تا درمانهای مربوط به هر فرد را شخصی سازی کنند. پزشکان قادر خواهند بود سیستم ایمنی بدن را بصورت انتخابی تعدیل کنند طوری که بیماری خود ایمنی کنترل شده و تومورهای ناخواسته از بین برود.

برای اطلاعات بیشتر به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.

منبع:

Financial Time

به این مقاله امتیاز دهید