07136476172 - 09172030360 [email protected]

 انسان ها، تقریبا یک سوم طول زندگی خود را صرف خوابیدن می کنند. رویاهایی که در خواب می بینیم، مجموعه ای از تصاویر هستند که در هنگام خواب و با چشمان بسته در مغز ما تجزیه و تحلیل می شوند. افتادن از ارتفاع، پروازکردن، تحت تعقیب بودن، افتادن دندان، از جمله خواب هایی هستند که اکثر ما، تجربه کرده ایم. همچنین فضای مجازی پر شده است از انواع تعبیر خواب ها. با جستجو کلمه خواب در  گوگل ترند که نشان دهنده میزان جستجو افراد در مورد خواب است به جملات جالبی بر می خوریم: تعبیر خواب دزدیدن طلا، تعبیر خواب مار، تعبیر خواب سگ وحشی، تعبیر خواب دعوا، تعبیر خواب تصادف… که این نشان دهنده دغدغه مردم برای پی بردن به راز و رمز خواب هایشان می باشد.

خواب دیدن برای قرن ها مورد توجه بسیاری از فیلسوفان، روان شناسان و دانشمندان بوده است. هم اکنون، با پیشرفت هایی که در علوم اعصاب اتفاق افتاده، ما دیدگاه روشن تری می توانیم نسبت به دلایل و چگونگی خواب دیدن داشته باشیم. هرچند هنوز رمز و رازهای زیادی در مورد خواب دیدن وجود دارد که ناشناخته مانده اند.

نظرات برخی از فیلسوفان اولیه در مورد خواب دیدن

پلاتو و ارسطو از اولین فیلسوفانی محسوب می شوند که به بحث درباره خواب دیدن پرداختند. هر دوی آنها غذا و هضم آن را در بدن، جزء عواملی به شمار بردند که می توانند کیفیت خواب و خواب دیدن را تحت تاثیر قرار دهد.
پلاتو اولین کسی بود که در کتاب republic خود خواب دیدن را به دلایل psychological فرد خواب بیننده مرتبط کرد. “من می توانم مرد سالمی را تصور کنم که قبل از رفتن به رختخواب روح خود را از انرژی و قدرت، شجاعت و افکار سالم پر کرده و پرورش می دهد، سپس به رختخواب می رود. اما در عوض انسان هایی که خشونت وجود آن ها را فراگرفته، قبل از به خواب رفتن، تلاش در پر کرده جسم خود با غذاها و نوشیدنی های مختلف دارند.”
ارسطو که اولین شخصی بود که به دسته بندی و عملکرد خواب ها توجه داشت. او معتقد بود که اگر خوابیدن، هم در انسان و هم در حیوان دیده می شود، پس برای بقا، لازم است. ارسطو سوالاتی چون، خواب ها از کجا می آیند و یا اینکه چگونه انسان با چشمان بسته می تواند تجربه دیدن را داشته باشد؟ مطرح کرد. او ذکر کرد که اگر موجودات زنده با چشمان بسته نمی توانند چیزی ببینند پس خواب دیدن توسط حواس ما به وجود نمی آید. او خواب دیدن را به توهم نسبت داد. در واقع خاطر نشان کرد که اگر خواب دیدن تجربه چیزی خارج از ما نیست، پس پدیده ای درونی است.

خواب دیدن از دیدگاه روان شناسان

زیگموند فروید، از پیشگامانی است که یکی از کتاب های خود را به صورت اختصاصی به مقوله خواب دیدن اختصاص داد. نظریه او در مورد خواب دیدن نشان می داد که خواب ها در واقع نشان دهنده آرزوی تحقق امیالwish fullfiment می باشند که در عالم خواب بروز می کند. این نظریه، در واقع اثباتی برای تئوری او درباره وجود ضمیر ناخودآگاه بود.

فروید می دانست که فعالیت های روزانه در خواب بروز میابند و برای تفسیر خواب ها نماد ها را برگزید اما معتقد بود که هر واقعه در خواب نمی تواند نماد مشخصی داشته باشد و به محتوای خواب بستگی دارد. فروید باور داشت که خواب ها در واقع یکی از این دو هدف را دنبال می کنند: تخلیه انرژی حاصل از یه اتفاق روزانه و یا صدای آرزوهای ناخودآگاه ما هستند که درون ما سرکوب شده اند.

کارل یونگ، یکی دیگر از اشخاصی است که در زمینه خواب نظریه خود را بیان کرد. او نیز مانند فروید معتقد بود که رویاها نشان دهنده عملکرد ناخودآگاه هستند. اما در مورد تفسیر خواب با نظریه فروید مخالف بود. وی پیچیدگی زیادی را برای تفسیر خواب ها و ذهن خواب بیننده قائل بود. یونگ بیان می کند که اشیا، افراد و اتفاقات در دنیای فرد خواب ببیننده می توانند بیان کننده بخشی از شخصیت او باشند که بسیار بستگی به سرگذشت او دارد. کارل یونگ دومین شخصی است که در زمان ما در مورد خواب دیدن نظریه پردازی کرد و با تجزیه و تحلیل خواب های بیمارانش، آن ها را درمان می کرد.

پیشرفت های علوم اعصاب و ارتباط آن با شناخت ماهیت رویاها

در سال 1953، مبحث خواب دیدن، بیش از پیش بین فیلسوفان، روان شناسان و مردم رواج پیدا کرد. در دانشگاه شیکاگو یک دانشجو به همراه استادش، در آزمایشگاه خواب، حرکات سریع چشم را کشف کردند. حرکات سریع چشم، نه تنها در طول خواب نمایان می شد، بلکه به نظر می رسید که با خواب دیدن اشخاص ارتباط نزدیک دارد. در آزمایشات آن ها، افراد در زمان حرکات سریع چشم بیدار میشدند و از آنها خواسته می شد که در مورد خواب هایشان گزارش دهند.

در این سال ها پس از کشف حرکات سریع چشم توسط  Aserinsky و Kleitman، اطلاعات و تحقیقات بسیاری در زمینه رویا دیدن به دست آمد. در این تحقیقات هم چنین این نتایج حاصل شد که خواب دیدن تنها در هنگام خواب با حرکات سریع چشم اتفاق نمی افتد.
به صورت کلی دو نوع خواب وجود دارد: خواب با حرکات سریع چشم و خواب بدون حرکات سریع چشم REM sleep و non-REM sleep. در خواب با حرکات سریع چشم همه علائم فیزیولوژیکی شخص مانند: فشار خون، وضعیت تنفس و ضربان قلب مانند حال بیداری اوست. فقط ماهیچه های او در حالت استراحت قرار دارند. به همین دلیل به این نوع خواب، خواب پارادوکسیکال نیز گفته می شود. هم چنین چهار مرحله خواب بر اساس امواج مغزی وجود دارد. افراد در هنگام خواب 4-6 بار این مراحل را می گذرانند.
کابوس ها نیز جزء ناهنجاری های خواب محسوب می شوند. آنها خواب با حرکات سریع چشم را مختل کرده و معمولا به دلیل ناهنجاری استرس بعد از سانحه Post Traumatic Stress Disorder (PTSD)، ایجاد می شوند.

افرادی که در جنگ شرکت کرده اند معمولا بیشتر دچار کابوس می شوند. نوع شدیدتری از کابوس وجود دارد که “night terror” نامیده می شود. از این جهت با کابوس تفاوت دارد که شخص در مرحله عمیق خواب، با فریاد زدن از خواب می پرد و بعد از بیدار شدن نیز تا مدتی حالت ترس و وحشت را در خود دارد. هم چنین راه رفتن در خواب بدون حرکات سریع چشم نیز ممکن است در کودکانی که در رشد خود دچار اختلال شده اند اتفاق بیفتد که نوعی اختلال خواب محسوب می شود.
وقتی که انسان در خواب به سر می برد، انرژی بسیاری صرف می شود و حتی اکسیژن بیشتری نسبت به زمانیکه بیدار است، استفاده می کند. پس نتیجه می گیریم که عملکرد اصلی خواب، تنها تجدیدپذیری نیست.
مطالعات اخیر بر روی خواب و خواب دیدن، بر روی جنبه حافظه متمرکز هستند. نویسنده های این مطالعات، به اهمیت و عملکرد خواب در تشکیل حافظه تاکید دارند و اظهار می کنند که تشکیل حافظه در طول بیداری اتفاق می افتد در حالیکه تثبیت آن در طول خواب است.
در واقع خواب دیدن، این امکان را فراهم می کند که مغز بتواند حافظه های تشکیل شده را به این وسیله تثبیت کند.
اگرچه همه تجربه خواب دیدن را دارند، اما همه نمی توانند آن ها را به خاطر آورند. خواب هایی که به یاد آورده می شوند، معمولا خواب هایی هستند که احساسات شدیدتری در آن ها جریان داشته. مطالعات عکس برداری از مغز نیز اهمیت آمیگدال را در به یاد آوردن وقایع به اثبات رسانده است. عکس برداری از مغز در حین خواب دیدن، در مرحله خواب با حرکات سریع چشم، نشان داده که قشر سینگولیت، آمیگدال، سیستم لیمبیک و پارالیمبیک نیز در کدگذاری های پیشرفته و هوشمندانه حافظه، دخالت دارند.
هم چنین مطالعات بیشتری در این زمینه، نشان داده که چگونه فعالیت های عصبی در نواحی مختلف مغز، تثبیت حافظه در طول خواب دیدن را تسهیل می کنند. داده های زیادی که در اثبات نقش کلیدی خواب در تثبیت حافظه به دست آمده، توجه بسیاری را برای فهمیدن فعالیت هیپوکمپ در حین خواب و ارتباط این دو با پردازش اطلاعات جدید، به خود جلب کرد.

بسیاری از این مطالعات نشان داد که خواب عملکردی جز تثبیت حافظه ندارد. هم چنین محققان پی بردند که خواب هایی که همراه با وجود امواج تتا در قشر پیشانی هستند، احتمال به یادآوریشان بیشتر است. آن ها دریافتند در خواب هایی که بار احساسی بیشتری دارند، فعالیت آمیگدال افزایش یافته است.
در مورد تاثیر حالت خلقی افراد بر روی خواب REM نیز تحقیقاتی انجام شد. افراد افسرده دارای دوره های خواب بیشتری با حرکات سریع چشم هستند و خاطرات منفی بیشتری را تثبیت می کنند. آن ها نشان دادند مصرف داروهای ضد افسردگی، منجر به کاهش دوره های خواب با حرکت سریع چشم می شود و بیماران، حالات خلقی مثبت تری را نشان می دادند.

نتیجه گیری

امروزه پیشرفت های علوم اعصاب به ما کمک کرده تا بتوانیم مفهوم آنچه را که فروید به عنوان ناخودآگاه از آن یاد می کردو توسط تصوراتش و تجربیاتش با بیماران به آن دست یافته بود، بیشتر بفهمیم. اگرچه ارسطو در مورد تفسیر خواب ها به اطلاعات چندانی دست پیدا نکرد، اما درباره ارتباط اتفاقات روزانه و رویاها درست می گفت. امروزه، علوم اعصاب خواب، نشان داده که مواردی که در خواب می بینیم معمولا دغدغه های روزمره، ترس ها، نقاط قوت و ضعف ما هستند که به نوعی خود را در خواب نشان می دهند علاوه بر این حالات خلقی افراد در نوع رویا دیدنشان موثر است همچنین غذاهای و داروهای مصرفی میتواند تاثیر زیادی بر رویا های ما در خواب داشته باشند. برای فهم بهتر خواب باید تلاش کنیم آگاهی consciousness را از یک دیدگاه neurobiological، بیشتر و عمیق تر بشناسیم.

 

 

به این مقاله امتیاز دهید