07136476172 - 09172030360 [email protected]

 

در سالهای اخیر، توجه به اختلاف بین نسل ها و گروه های جامعه شناختی که جهان بینی و رفتار این نسل ها را تعریف می کنند، افزایش یافته است. کلیشه ها فراوان است: نسل “خاموش” بدون داشتن انعطاف پذیری، بسیار متعارف و عامه پسند هستند، به روی کار آمدن بخش های خودشیفته، نسل X تنبل و در نهایت نسل هزاره که برای شروع هر چیز زمان زیادی را اختصاص داده است.

 

(نسل وای یا نسل ایگرگ که با نام نسل هزاره (به انگلیسی: Millennials یا Generation Y) نیز شناخته می‌شود، به نسلی می‌گویند که پس از نسل ایکس و پیش از نسل زد زاده شده‌اند. بر سر این موضوع که تولّد نسل وای در چه زمانی آغاز شده و کی به پایان رسیده‌است، اجماعی وجود ندارد. برخی صاحب‌نظران بر این باورند که تولّد این نسل در جایی در اواخر دههٔ ۱۹۷۰ یا اوایل دههٔ ۱۹۸۰ آغاز شده و در اوایل دههٔ ۲۰۰۰ به پایان رسیده‌است که در ایران برابر با شروع دهه شصت تا آغاز دهه هشتاد است.)

اما معدودی از این فرضیات در شواهد جامعه شناختی صحیح هستند. یکی از معدود مطالعات طولانی مدت که حداقل یک نسل، نسل X را از نزدیک مورد بررسی قرار می دهد، مطالعه University of Alberta’s Edmonton Transitions Study (ETS) است.

(نسل ایکس به نسلی می‌گویند که بعد از اتمام انفجار جمعیت پس از جنگ جهانی دوم و قبل از نسل ایگرگ زاده شده‌اند. بیشتر جمعیت‌شناسان، مورّخان، و صاحب‌نظران معتقدند که تولّد این نسل در اوایل دههٔ ۱۹۶۰ آغاز شد و در اوایل دههٔ ۱۹۸۰ به پایان رسید که در ایران مابین دههٔ ۴۰ تا شروع دهه ۶۰ است.)

امسال ETS شواهد 35 سال از طولانی ترین مطالعه در نوع خود، در کانادا را روشن می کند. این مطالعه شامل تعدادی از تغییرات در زندگی از ترک دبیرستان به دنبال تحصیلات عالی گرفته تا یافتن شغل، شروع به کار و تشکیل خانواده، خرید خانه و پیشرفت در یک حرفه، می باشد.

محققان برای اولین بار در سال 1985 گروهی از تقریباً 1000 جوان ادمونتونیایی را که از دبیرستان فارغ التحصیل شده بودند، بررسی کردند. با گذشت سالها، گروه پاسخ دهندگان به حدود 400 نفر کاهش یافتند، زیرا مردم ممکن بود بدون اطلاع جابجا شوند و بنابراین پیدا کردن آنها سخت تر بود، اما گروه باقیمانده چهار بار بین 18 تا 25 مورد بررسی قرار گرفتند تا بتوانند انتقال های پیچیده ماننده انتقال از تحصیلات تا راه یافتن به نیروی کار را مورد مطالعه قرار دهند. بزرگسالان در 32 سالگی، مجدداً در سال 2010 هنگامی که 43 سال داشتند، و اخیراً در سال 2017 به هنگام ورود به دوران میانسالی (50 سالگی) برای مطالعه شغل و تشکیل خانواده بررسی شدند.

این مطالعه طولانی مدت نسخه علمی تری از سری فیلم های Up است، که کودکان 14 ساله را در بریتانیا از قشرهای مختلف، هر هفت سال یکبار، از سال 1964 بررسی می کند. 63 Up نیز، پاییز گذشته از شبکه بی بی سی پخش شد.

 

 

 

بحران میانسالی

 

یکی از بزرگترین عناوین بین المللی مجلات ایجاد شده توسط ETS، در سال 2015 اتفاق افتاد. هنگامی که محققان یافته هایی را منتشر کردند که فرضیه مردمی از “بحران میان سالی” را زیر سوال می برد – “این فرضیه که شادی از سالهای نوجوانی به دوران میانسالی کاهش می یابد”. در عوض، شرکت کنندگان در ETS، به طور متوسط​، با افزایش سن خوشحال تر می شوند. همانطور که بسیاری اعتقاد داشتند، “روزهای احساس خوشحالی و خوشبختی” در اواخر نوجوانی نبود.

روانشناس، نانسی گالامبوس، که نویسندگی این مطالعه را با جامعه شناس هاروی کران به اشتراک می گذارد، اذعان داشت: “وقتی ما آنها را با گذشت زمان دنبال کردیم، بله، خوشبختی تا 32 سالگی افزایش پیدا کرد و تا 43 سالگی کاهش یافت، اما پس از آن کم نشد.”

“برجستگی کار ETS توانایی نگاه به ثبات در مقابل تغییر است، و اینکه افراد چگونه با گذشت زمان تغییر می یابند یا رشد می کنند و آیا این در مسائل مهم زندگی مانند روابط، پیشرفت تحصیلی، مواردی از این دست چه تأثیراتی می گذارد، اینکه شما در یک زمان معین چه کسی هستید؟”

 

 

افسردگی و عزت نفس

 

در اوایل دهه 2000، گالامبوس از دانشگاه ویکتوریا به این تیم پیوست. او کار مشابهی در زمینه روانشناسی رشد و توسعه، جمع آوری داده های طولی در مورد عزت نفس و افسردگی انجام داده است. این امر به پاسخ به سؤالاتی در ارتباط با “خوشحالی و بهزیستی” با گذشت زمان منجر شد.

گالامبوس مقاله ای به نام “افسردگی، عزت نفس و خشم در بزرگسالی” منتشر کرد، نتیجه گیری کرد که علائم افسردگی رایج و ابراز خشم در سنین 18-25 سالگی کاهش یافته، در حالی که عزت نفس افزایش یافته است.

تأثیرات مهم در این مسیر، میزان تحصیلات والدین بود – هرچه والدین بیشترین تحصیل را داشته باشند، سریعتر افسردگی و عصبانیت از بین می روند – و درگیری با والدین کاهش می یابد، ​​که ممکن است این درگیری ها همچنان به عصبانیت دامن یزند.

زنان در سن 18 سالگی بیشتر از مردان دچار افسردگی می شدند، اما این شکاف در سن 25 سالگی بیشتر شد.

گالامبوس گفت: “در طول زمان، افزایش حمایت های اجتماعی و ازدواج با افزایش بهزیستی روانشناختی همراه بود، در حالی که دوره های طولانی تر بیکاری با افسردگی بالاتر و عزت نفس پایین همراه بود.”

 

 

نسل های x و نسل های y

 

اخیراً، در سال 2012، یک مطالعه با مقایسه باورها و ارزش های نسل های  X و Y انجام شد و دریافتند که اختلافات به اندازه آنچه تصور می شد، نمی باشد.

شاید تفاوت بسیار نسل ها برای افرادی که در دوران بسیار ناراحت کننده یا بسیار متفاوت رشد می کنند – مانند دوران رکود اقتصادی یا در طول جنگ جهانی دوم” بسیار بیشتر مورد توجه قرار گیرد، اما به طور کلی ما متقاعد نشده ایم که اختلافات بین نسل ها بسیار زیاد هستند.

اختلافات وقتی به وجود می آید که به برخی از نقاط عطف اصلی زندگی برسند. کرن و همکارانش در مقاله ای با عنوان “Quick, Uncertain, and Delayed Adults,” در سال 2018 نشان دادند که در نسل X، دوران انتقال به نقش بزرگسالی – اولین کار تمام وقت خود، ترک خانه والدین، رفتن به دانشگاه، ازدواج، خرید خانه و داشتن فرزند اول – طول مدت بیشتری را نسبت به نسل های قبل، به خود اختصاص می دهد.

“آنچه به نظر می رسد نادیده گرفته شده، این است که شما ازدواج و اولین شغل را به تأخیر می اندازید، اما به دلیل طولانی تر ماندن در تحصیلات ممکن است شغل اول بهتری داشته باشید. به طور کل و در واقعیت، افرادی که بیشترین تلاش را می کنند، از موفقیت های بیشتری بهره میبرند. ”

 

برای اطلاعات بیشتر به موسسه سلامت مغز دانا مراجعه کنید.

منبع:

University of Alberta

به این مقاله امتیاز دهید