07136476172 - 09172030360 [email protected]

pareidolia صورت ، پدیده ای است که مغز با دیدن چهره انسان در اشیای بی جان فریب می خورد ، ممکن است در نتیجه پردازش مغز بیان صورت درک شده به همان روش متوالی که چهره انسان را درک می کند ، رخ دهد.

 

ممکن است شکل یک حیوان در یک روز گرم تابستان را در ابرها دیده باشید ، یا چهره دلقکی را در یک لجن پاشیده کنار ماشین خود ببینید؟ دیدن اشیا مشابه با الگوهای آشنا در اشیا یا الگوهای دیگر تصادفی یا غیرمرتبط ، پاریدولیا نام دارد. این نوعی آپوفنی است که اصطلاح عمومی تری برای تمایل انسان به جستجوی الگوهای اطلاعات تصادفی است.

هر کس هر از گاهی آن را تجربه می کند. دیدن مرد مشهور در ماه یا کانال های مریخ نمونه های کلاسیک نجوم است. توانایی تجربه پاریدولیا در بعضی از افراد بیشتر و در برخی دیگر کمتر است. برای کسب اطلاعات بیشتر به عکس های زیر نگاه کنید و توانایی خود را برای دیدن چیزهایی که در آنجا نیست آزمایش کنید.

برگرفته از https://earthsky.org/human-world/seeing-things-that-arent-there/

 

 

این خیلی عادی است که ما به سختی فکر دوم را می کنیم ، اما به نظر می رسد مغز انسان برای دیدن چهره انسان در جایی که وجود ندارد سخت است – در اشیایی به اندازه ماه ، اسباب بازی ها ، بطری های پلاستیکی ، تنه درختان و جاروبرقی ها. برخی حتی عیسی خیالی را در پنیر روی نان تست دیده اند.

 

تاکنون دانشمندان دقیقاً متوجه نشده اند که مغز وقتی سیگنالهای دیداری را پردازش می کند و آنها را به عنوان نمایش چهره انسان تفسیر می کند ، دقیقاً چه کاری انجام می دهد.

یادگیری ماشین به کمک پزشکی می آید: تشخیص زودهنگام پارکینسون با یک تصویر ساده ی چشمی

دانشمندان علوم مغز و اعصاب در دانشگاه سیدنی اکنون می گویند که چگونه مغز ما چهره واقعی انسان را شناسایی و تجزیه و تحلیل می کند توسط همان فرآیندهای شناختی که چهره های واهی را شناسایی می کند ، انجام می شود.

 

 

وی گفت: “فواید زیادی در تشخیص سریع چهره وجود دارد ،” اما این سیستم با استفاده از الگوی خام دو چشم بر روی بینی و دهان اتفاق می افتد. بسیاری از موارد می توانند آن الگو را برآورده کنند و بنابراین پاسخ تشخیص چهره را تحریک کنند. ”

این پاسخ تشخیص چهره به سرعت در مغز اتفاق می افتد: طی چند صد میلی ثانیه.

 

پروفسور آلیس گفت: “ما می دانیم که این اشیا واقعاً صورت نیستند ، اما ادراک یک چهره با تأخیر همراه است.” “ما در نهایت با یک چیز عجیب مواجه می شویم: یک تجربه موازی که این یک چهره جذاب و یک شی است. همزمان دو چیز. برداشت اول از چهره جای خود را به درک دوم از یک شی نمی دهد. ”

این خطا به عنوان “pareidolia صورت” شناخته می شود. این یک اتفاق معمول است که ما مفهوم

تشخیص چهره در اشیا را “عادی” می پذیریم – اما انسان ها این فرایند شناختی را به شدت برای سایر

پدیده ها تجربه نمی کنند.

 

مغز مکانیسم های عصبی ویژه ای را برای شناسایی سریع چهره تکامل داده و از ساختار مشترک صورت به عنوان یک میانبر برای تشخیص سریع بهره می برد. پروفسور آلیس گفت: “صورتهای پاریدولیا به دلیل تشخیص کاذب دور ریخته نمی شوند ، اما همانند چهره های واقعی تحت تجزیه و تحلیل بیان چهره قرار می گیرند.”

 

ما نه تنها چهره ها را تصور می کنیم ، بلکه آنها را تجزیه و تحلیل می کنیم و ویژگی های احساسی به آنها می دهیم. این یافته ها امروز در مجموعه مقالات انجمن سلطنتی B منتشر شده است.

 

محققان می گویند این تجزیه و تحلیل بیان اشیا بی جان به این دلیل است که به عنوان موجوداتی کاملاً اجتماعی ، صرفاً تشخیص چهره کافی نیست. “ما باید هویت چهره را بخوانیم و بیان آن را تشخیص دهیم. آیا آنها دوست هستند یا دشمن؟ آیا آنها خوشحال ، غمگین ، عصبانی ، دردناک هستند؟ ”

آنچه در این مطالعه بررسی شد این بود که آیا به محض شناسایی صورت پاریدولیا ، آن را برای بیان صورت تجزیه و تحلیل می کنند ، یا به عنوان یک تشخیص نادرست از پردازش صورت دور می مانند. این تحقیق نشان می دهد که هرگاه صورت کاذب توسط مغز حفظ شود ، از نظر بیان صورت به همان روشی که صورت واقعی دارد ، تجزیه و تحلیل می شود.

 

پروفسور آلیس گفت: “ما این کار را با ارائه توالی چهره نشان دادیم و شرکت کنندگان میزان بیان هر چهره را در مقیاسی از عصبانیت تا شاد ارزیابی می کنند.”

 

آنچه جذاب بود این است که تعصب شناخته شده در قضاوت در مورد چهره های انسانی با تجزیه و تحلیل

چهره های تصور شده غیر زنده همچنان ادامه دارد.

 

مطالعه قبلی انجام شده توسط پروفسور آلیس نشان داد که در یک وضعیت مانند قضاوت چهره به چهره ، یک سوگیری مشاهده می شود که به موجب آن ارزیابی چهره فعلی تحت تأثیر ارزیابی ما از چهره قبلی است.

 

دانشمندان این موضوع را با مخلوط کردن چهره های واقعی با صورت های پریدولیا آزمایش کردند – و نتیجه همان بود.

 

پروفسور آلیس گفت: “این وضعیت” عبور متقابل “مهم است زیرا نشان می دهد که همان فرایند زمینه سازی بیان صورت بدون در نظر گرفتن نوع تصویر درگیر است.

 

وی گفت: “این بدان معنی است که دیدن چهره در ابرها چیزی بیش از خیال کودک است.”

 

توانایی مغز ما در به تصویر کشیدن اشیا و چهره ها را دست کم نگیریم!

 

“آفانتازیا یا اختلال تصویر سازی ذهن” دیدن رؤیا و حتی خاطره ها را کمرنگ تر می کند

 

 

 

 

3/5 - (2 امتیاز)