07136476172 - 09172030360 [email protected]

مقدمه

در علوم اجتماعی، بخش مرکزی به طور فزاینده ای از بحث علمی بر این موضوع متمرکز شده است که چگونه علم اعصاب می تواند به توضیح رفتار انسان کمک کند. این حوزه تحقیقاتی توجه زیادی را به خود جلب کرده است. احتمالاً منصفانه است که بگوییم یکی از حوزه های تحقیقاتی پیشرو در قرن بیست و یکم است. استعدادیابی با کمک علوم اعصاب، توجه محققان زیادی را به خود جلب کرده است.

علیرغم اینکه یک رشته جدید با سابقه نهادی کوتاه است، هم از نظر کمک هزینه های تحقیقاتی و هم از نظر تأثیر آن در بحث های سیاسی به یک حوزه تحقیقاتی غالب تبدیل شده است. در دهه‌های اخیر، اکتشافات علوم اعصاب به طور فزاینده‌ای در حوزه‌های مختلف گنجانده شده‌اند. تحقیقات مغزی برای ارائه عملیاتی کردن مسائل فلسفی انتزاعی یادگیری، ذهن و رفتار انسانی پیشنهاد می‌شود.

محققان در زمینه عصب‌بیولوژیکی حتی این ادعای هستی‌شناختی را مطرح می‌کنند.

مغز چیزی است که ما را انسان می‌سازد. در عین حال، برای بسیاری از محققان، چنین ادعاهایی عمیقاً تهدیدکننده تلقی می‌شوند و استدلال می‌کنند که علوم اعصاب می‌تواند گفتمان پیش‌بینی‌کننده‌ای ایجاد کند. درنتیجه پتانسیل کاهش رفتار انسان را به مسائل مغزی دارد و در نتیجه همان هستی‌شناسی خودمان را بازسازی می‌کند.

گزاره های سیاسی که مبتنی بر اکتشافات علوم اعصاب است، اغلب عمیق هستند. به عنوان مثال، در بحث در مورد آموزش معلمان، پیشنهاد می شود که فن تعلیم به نفع علوم اعصاب شناختی لغو شود. یا حداقل به میزان قابل توجهی کاهش یابد.

محققان علوم اعصاب در حوزه ورزش همچنین پیشنهاد می‌کنند:

که آزمایش‌هایی که به ترسیم عملکردهای مغز کمک می‌کنند، می‌توانند روش عینی‌تری برای ارزیابی پتانسیل رشد و عملکرد آینده ارائه دهند. بر این اساس، استعدادیابی معاصر به طور فزاینده ای تحت تأثیر آزمون های علمی برای شناسایی پتانسیل های آینده قرار گرفته است.

استدلال شده است که به جای تکیه بر ارزیابی ها و ملاحظات (ذهنی) خود مربیان، فرآیند انتخاب باید بر اساس معیارهای عمومی از طریق آزمون استاندارد شده باشد. به طور سنتی، تست ها عوامل عملکرد فیزیکی مانند قدرت، سرعت و استقامت را اندازه گیری می کردند.

با این حال، در زمان های اخیر، آنها به طور فزاینده ای بر ویژگی های روانی تمرکز کرده اند. این منطقه همچنین در حال حاضر شامل مطالعات عملکرد مغز است. برخی از محققان پیشنهاد می‌کنند که کودکان باید تحت آزمایش‌های عصب‌شناسی برای تعیین مشخصات شناختی خود قرار گیرند.

همه این ارزیابی‌ها خارج از زمینه انجام می‌شوند. شرکت‌کنندگان از قلم، کاغذ یا رایانه استفاده می‌کنند. سپس این تست‌های خارج از زمینه به توانایی‌ها در زمین فوتبال و به توانایی‌های موضوعی خاص تبدیل می‌شوند.

در رسانه ها، مفسران ادعا می کنند که این یک پارادایم جدید در انتخاب استعدادهای جوان است.

به جای اینکه بر اساس فرضیات در مورد پتانسیل موفقیت نخبگان در بزرگسالی باشد، آزمون ها انتخاب عینی و مبتنی بر شواهد را امکان پذیر می کنند. الگوی عصبی جدید می تواند روش های علوم اعصاب را برای همه چیز از طراحی برنامه های درسی، استراتژی های آموزشی و استعدادیابی در ورزش اعمال کند.

استدلال می‌شود که این امر برای تولید و اجرای «درکی عینی‌تر از یادگیری مبتنی بر شواهد» مورد نیاز است. یک نقطه شروع رایج در بحث عصب‌شناسی اغلب نقد کلی حوزه‌های جامعه‌شناسی، فلسفه، اقتصاد و آموزش است. که از نظر سیاسی رنگ‌آمیزی دارند و (بنابراین) غیرعلمی هستند. پس نیاز به جایگزینی با تحقیقات مغز مبتنی بر شواهد دارند.

در انتخاب ورزش، استدلال ها تاکید می کنند که علوم اعصاب می تواند به انتخاب کارآمدتری دست یابد و امکان شناسایی کودک با استعداد “واقعی” را بهبود بخشد. نشان می‌دهد که چگونه اشکال مختلف آزمون‌ها در شناسایی استعداد اتخاذ می‌شوند. به حقایق عینی اعتبار داده می‌شوند. یکی از عملکردهای کلیدی عصبی تکراری که در جستجوی استعداد برجسته شده است، عملکردهای اجرایی شناختی است.

در این مطالعه، نمونه‌های تجربی را تجزیه و تحلیل می‌کنیم

یک کتاب مشهور علوم اعصاب و سه مقاله تحقیقاتی که بسیاری از یافته‌های کتاب بر اساس آن‌ها است. این مقالات و کتاب ادعا می‌کنند که به مربیان کمک می‌کنند تا در مورد شناسایی استعدادها تجدید نظر کنند. که به نوبه خود منجر به بحث‌های برجسته‌ای در رسانه‌های سوئدی و بین‌المللی شده است.

این تحقیق توسط محققان و مربیان برجسته مانند مربی تیم ملی سوئد، یان اندرسون و سرمربی سابق تیم ملی انگلیس، روی هاجسون، پیشگامانه در نظر گرفته شده است.

در این تحلیل گفتمان، ما مفهوم کارکردهای اجرایی شناختی در شناسایی و انتخاب استعدادهای جوان و به طور خاص تر، چگونگی ترجمه آزمون های CEF به حقایق علمی، رایج شدن و کاربردی شدن در مدیریت استعداد را تحلیل می کنیم.

 

جستجوی کودکان با استعداد سابقه طولانی در ورزش دارد. استعدیابی در ورزش همواره مورد توجه بوده است.

یافتن و پرورش استعداد یک زمینه تحقیقاتی مهم است. جستجو برای (و انتخاب) استعدادهای جوان همچنین شامل ارزیابی پتانسیل آنها برای تبدیل شدن به یک نخبه ورزشی است.

در دهه گذشته، انتخاب استعداد به طور فزاینده ای تحت تأثیر آزمایش های علوم اعصاب بوده است. علوم اعصاب به عنوان راهی برای شناسایی استعداد بالقوه افراد مدنظر بوده است. استدلال می‌شود که به جای تکیه بر ارزیابی‌های ذهنی، اکنون می‌توان شناسایی را با آزمایش‌های عصب‌شناسی اندازه‌گیری کرد.

محققان پیشنهاد کرده‌اند که کودکان باید تحت آزمایش‌های عصب‌شناسی قرار گیرند. تا عملکردهای اجرایی شناختی مناسب (CEF) آنها به عنوان ورزش‌کار نخبه مشخص شود.

ما نشان دادیم که چگونه بازنمایی‌های فعالیت مغز مشروعیت می‌یابند. چگونه تست‌های خارج از زمینه به حقایقی درباره نحوه عملکرد مغز ترجمه می‌شوند. علاوه بر این، ما توضیح دادیم که چگونه نتایج آزمون تصویری از حقایق غیرقابل انکار را ایجاد می کند. که سپس به عنوان پیش نیاز برای موفقیت ورزشی استفاده می شود.

یافته های جدید در مورد استعدادیابی

نتایج تحقیقات جدید، باورهای دیرینه را به چالش می کشد. تحقیق جدید، دکتر گرونز پیشنهاد می‌کند: «دانستن افرادی که به طور طبیعی در مقایسه بصری استعداد دارند، به این معنی است که می‌توانیم آزمایش‌هایی برای شناسایی و استخدام آنها در آزمایشگاه‌های علوم پزشکی در سراسر جهان طراحی کنیم.»

تحقیقات بسیار بیشتری برای شناسایی افرادی که در این کار برتر هستند لازم است. مهم است بدانیم  چه چیزی آنها را با افراد معمولی متفاوت می کند. در حال حاضر، ما اطلاعات کمی در مورد اینکه چگونه یا چرا آنها ممکن است از تعداد زیادی از افراد برتری داشته باشند، بسیار اندک است. هدف تحقیقاتی بلندمدت تیم دکتر گرونز، برنامه‌ریزی برای کشف فرآیندهای روان‌شناختی اساسی است که ممکن است این افراد را بسیار خوب کند. اما ابتدا باید آنها را پیدا کنیم.

در انستیتو سلامت مغز دانا ما استعداد فرزندان شما را کشف کرده و بسته پیشنهادی علمی خود را به شما ارائه می دهیم.

 

منبع: Are You a Super-Matcher? You Can Take a Test to Find Out – Neuroscience News

به این مقاله امتیاز دهید